• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)،نام پیامبر اسلام ، یاد‌شده از زبان عیسی (علیه‌السلام) می‌باشد .



واژه احمد در قرآن کریم فقط یک بار و به‌صورت یکی از نام‌های پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به‌کار رفته‌است:
«و‌اِذ قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ یبَنی اِسرءیلَ اِنّی رَسولُ اللّهِ اِلَیکُم مُصَدِّقًا لِما بَینَ یَدَیَّ مِنَ التَّورةِ ومُبَشِّرًا بِرَسول یَأتی مِن بَعدِی اسمُهُ اَحمَدُ فَلَمّا جاءَهُم بِالبَیِّنتِ قالوا هذا سِحرٌ مُبین».


واژه‌پژوهان، در ریشه‌یابی این نام، آن را برگرفته از ریشه «ح م د» به‌معنای ستایش دانسته
[۳] الکلیات، ص‌۵۸
و گفته‌اند:وجه نام‌گذاری پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به احمد که صفتی تفضیلی است، فراوانی ستایش خداوند به‌وسیله حضرت
[۴] روح‌المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۱۲۷.
یا ستوده‌تر بودن او بیش از همه نزد خداوند سبحان است.
[۸] عمدة‌الحفاظ، ج‌۱، ص‌۴۵۲.

برخی، حمد را ثناگویی شخص به اوصاف نیکویی می‌دانند که فقط با زبان انجام گیرد.
[۹] عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۴۵۰.

برخی از واژه‌پژوهان نیز با افعل تفضیل دانستن این واژه، آن را مبالغه در حمد و برگرفته از محمود یا حامد بودن نزد خدا دانسته‌اند که بنابر وجه دوم، باید مضافی در تقدیر باشد.
درباره این‌که آیا این واژه، نام پیامبر یا از اوصاف او است، برخی با تأیید افعل تفضیل بودن احمد، آن را از نام‌های پیامبر دانسته‌اند که به محمود بودن او در فعل و اخلاق دلالت دارد.
[۱۲] ترتیب العین، ص‌۴۲۳.

راغب ، مورد بشارت بودن این نام از زبان عیسی (علیه‌السلام) را دلیل برجستگی و پسندیده‌تر بودن او از عیسی (علیه‌السلام) و همه پیامبران پیشین می‌داند.
برخی نیز گفته‌اند:پیامبر، دارای نام عام (محمّد) و نام خاص (احمد) بوده و عیسی (علیه‌السلام) با این بشارت ، از پیامبر با نام خاص او یاد‌کرده‌است.
[۱۴] ‌ عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۴۵۲.

در برابر دیدگاه مشهور درباره ساختار ادبی این واژه که آن را افعل تفضیل شمرده‌اند، عدّه‌ای بر صفت مشبهه بودن آن اشاره دارند.
[۱۵] کشف الغمه، ج‌۱، ص‌۷.

این دیدگاه، با شرایط دستور زبان برای چنین اشتقاقی سازگاری ندارد.
براساس قرآن کریم، شکّی نیست که یکی از نام‌های پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) احمد است، و این نام، پس از محمّد، از شناخته شده‌ترین نام‌های حضرت شمرده می‌شود.
شهرت و کاربرد گسترده این نام میان مسلمانان به‌اندازه‌ای است که از صدر اسلام تاکنون، همواره برای یاد‌کردن از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) استفاده از این نام پس از «محمّد» در رتبه نخست قرار داشته‌است.


درباره عَلَم (نام مخصوص) یا وصف مشهور بودن احمد برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، به اتّفاق نظری نمی‌توان دست یافت؛ ولی ادلّه‌ای دیدگاه نخست را تأیید می‌کند. در روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده که به آمنه ، مادر پیامبر، در دوران بارداری ندا رسید که نام فرزند خود را احمد بگذارد.
[۱۶] الطبقات، ج‌۱، ص‌۷۹.
در گزارش دیگری همین مضمون از خود آمنه نیز نقل شده‌است.
[۱۷] الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۲۰.

در روایت دیگری از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده که ابوطالب ، عموی پیامبر در روز هفتم ولادت حضرت، این نام را برای وی برگزید و سبب این نام‌گذاری را ستایش آسمانیان و زمینیان از حضرت دانست.
[۱۸] الکافی، ج‌۶، ص‌۳۴.

در روایتی از خود پیامبر اسلام، وجه نام‌گذاری او به محمّد ستایش زمینیان از حضرت و به احمد ستوده‌تر بودن او نزد آسمانیان دانسته شده‌است.
[۱۹] تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۳۷۸.



درباره تقدم نام‌گذاری پیامبر به محمّد یا احمد، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده‌است؛ برخی با استفاده از آیه‌۶ سوره صف که نام احمد را صادر شده از زبان عیسی (علیه‌السلام) می‌داند، تقدّم نام احمد را قطعی دانسته، معتقدند بنابر منابع تاریخی یهود ، افرادی حتّی پیش از تولّد حضرت، از نام، ویژگی‌ها و زمان تولّد وی آگاهی داشتند.
[۲۳] تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۵۵.

عدّه‌ای دیگر با استفاده از این گزارش تاریخی که نام احمد پیش از پیامبر اسلام ، هیچ سابقه‌ای میان عرب نداشته و پیش از او کسی به این اسم، نامیده نشده‌است، بر تقدم شهرت محمد بر احمد اصرار دارند.
[۲۵] الشفاء، ج‌۱، ص‌۲۲۹.
[۲۶] الموسوعة الذهبیه، ج‌۲، ص‌۶۳۳‌.

برخی از این گروه این‌گونه نام‌گذاری را نشانه‌ای از حکمت و لطف خداوند دانسته‌اند تا کسی با احمدِ مورد بشارت عیسی (علیه‌السلام) مشتبه نشود؛ امّا پژوهش‌های تاریخی، بر وجود این نام میان برخی از قبایل اعراب جاهلی و پیش از اسلام، گواهی می‌دهد.
[۲۷] ‌ جمهرة انساب العرب،ص۴۰۰.



حضرت عیسی (علیه‌السلام) در کنار دعوت بنی‌اسرائیل به پیروی از تورات ، به آمدن پیامبری پس از خود به نام احمد بشارت داده‌است:«... ‌و‌مُبَشِّرًا بِرَسول یَأتی مِن بَعدِی اسمُهُ اَحمَدُ‌...» ؛ بنابراین، در این‌که نبوّت پیامبراکرم، پیش از حضرت، از سوی عیسی (علیه‌السلام) خبر داده شد، شکی نیست.
نکته مورد اختلاف، این است که عیسی (علیه‌السلام) با چه نامی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را یاد‌کرده، و آیا این بشارت در اناجیل کنونی موجود است؟ اگرچه از ظاهر این آیه چنین برنمی‌آید که از پیامبر در انجیل یا تورات نامی آمده باشد، برخی از آیات دیگر بر این مسأله تصریح دارند:
«اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدونَهُ مَکتوبًا عِندَهُم فِی التَّورةِ والاِنجیلِ‌...»
«ذلِکَ مَثَلُهُم فِی التَّورةِ و مَثَلُهُم فِی الاِنجیلِ‌...».
براساس آیات دیگر، یهود و نصارا پیش از پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) حضرت را به‌طور کامل می‌شناختند و درباره آمدن چنین پیامبری تردیدی نداشتند؛ اگرچه پس از بعثت، او را انکار کرده، به وی نگرویدند:«اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ یَعرِفونَهُ کَما یَعرِفونَ اَبناءَهُم‌...».


در احادیثی از خود پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده‌است که نام او در تورات «احید»، درانجیل «احمد» و در قرآن «محمّد» است
[۳۵] تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۵۵.
[۳۷] معانی الاخبار، ج‌۱، ص‌۱۱۶.
؛ هم‌چنین از ابن‌عباس نقل شده که نام‌هایی چون «احمد»، «محمّد»، «فارقلیط» و «ماذماذ» از‌جمله نام‌های پیامبراکرم در کتاب‌های آسمانی امّت‌های پیشین است.
در گفتوگوها و مناظرات علمی امام رضا (علیه‌السلام) با رهبران دینی ادیان دیگر نیز وجود بشارت و نام پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در تورات و انجیل تأیید شده‌است؛
[۳۹] عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج ۱، ص‌۳۱۸و۳۲۰.
امّا درباره وجود این بشارت و یادکرد پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در اناجیل موجود، برخی با استفاده از بخش‌هایی از انجیل که به‌گونه‌ای با صفات پیامبراکرم یا حوادث نبوت وی و‌... سازگاری دارند، درصددند برای این‌آیات مصادیقی در انجیل بیابند.
به نقل از برخی گزارش‌ها در نسخه‌هایی از کتاب مقدّس، درباره بشارت به شخصی سخن به‌میان آمده که از ذرّیّه اسماعیل و نامش احمد است
[۴۰] الطبقات، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
هم‌چنین در نسخه عبری سفر پیدایش، ترکیبی به شکل «ماذماذ»، «مادماد»، «مود مود» یا «مید مید» به‌کار رفته
[۴۱] کتاب مقدس، پیدایش، ۱۷:۲۰.
که واژه‌شناسانِ زبان عبری آن را به «بسیار زیاد» یا معادل‌های آن ترجمه کرده‌اند
[۴۲] جلاء الافهام، ص‌۸۶‌-۸۹.
و می‌توان آن را با احمد که افعل تفضیل است، مقایسه کرد.
هم‌چنین در انجیل یوحنّا از زبان حضرت عیسی (علیه‌السلام) از شخصی به نام «فارقلیط» معرّب واژه یونانی «پاراکلتوس» به‌معنای «تسلّی‌دهنده»، «مدافع»، «وکیل»، «شفیع» و «میانجی» سخن به‌میان آمده‌است:«و‌من از پدر خواهم خواست و او فارقلیط دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد ماند».
[۴۳] کتاب مقدس، یوحنا،ج ۱۴:۱۶.

در جای دیگر آمده‌است:
«لیکن آن فارقلیط یعنی روح‌القدس که پدر او را به اسمِ من خواهد فرستاد، همان شما را هرچیز خواهد آموخت و هرچه من شما را گفتم، به یادِ شما خواهد آورد».
[۴۴] ‌ کتاب مقدس، یوحنا،ج ۱۵:ص۲۶.

«لیکن به‌شما راست می‌گویم که شما را مفید است که من بروم.
اگر من نروم، آن فارقلیط به نزد شما نخواهد آمد؛ امّا اگر بروم، او را به نزد شما خواهم‌فرستاد».
[۴۵] کتاب مقدس، یوحنا،ج۱۶:ص۷.

برخی از عالمان اسلامی با بیان سازگاری این سخنان با ویژگی‌های پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) معتقدند:مقصود از فارقلیط در این آیات، همان احمد است؛ به‌ویژه آن‌که حضرت عیسی (علیه‌السلام) آمدن این شخص را به پس از خود وامی‌گذارد و آمدن او را به رفتن خود مشروط می‌کند.
برخی از مفسّران برای تأیید این دیدگاه، فارقلیط را از ریشه‌ای به‌معنای حمد گرفته‌اند؛
[۴۶] التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۸۲.
ولی با وجود این قراین، به‌صورت قطعی نمی‌توان گفت:مقصود از فارقلیط همان احمد، و در انجیل‌های موجود نیز بشارت به آمدن پیامبر اسلام موجود باشد؛ بلکه آن‌چه به‌طور قطعی می‌توان داوری کرد، وجود اصل بشارت در زبان حضرت عیسی (علیه‌السلام) به آمدن پیامبری است که در قرآن نیز به نام او تصریح شده‌است.


الاشتقاق؛ بصائر ذوی‌التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ تاریخ مدینة دمشق؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر القمی؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جلاء الافهام؛ جمع‌الوسائل فی شرح الشمائل؛ جمهرة انساب‌العرب؛ الخصائص الکبری او کفایة الطالب اللبیب فی خصائص‌الحبیب؛ روح‌المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم؛ الروض الانف؛ السیرة‌النبویه، ابن‌هشام؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی؛ الطبقات الکبری؛ عمدة‌الحفاظ فی تفسیر اشرف الالفاظ؛؛ عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)؛ الکافی؛ الکتاب المقدس؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه؛ الکلیات معجم فی المصطلحات والفروق اللغویه؛ معانی‌الاخبار؛ مفردات الفاظ القرآن؛ الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیه.


دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «احمد(صلی الله علیه وآله)».    


۱. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲. مفردات، ص‌۲۵۶.    
۳. الکلیات، ص‌۵۸
۴. روح‌المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۱۲۷.
۵. جمع‌الوسائل ج‌۲، ص‌۱۸۱‌-۱۸۲.    
۶. مفردات، ص۲۵۶.    
۷. بصائر ذوی‌التمییز، ج۲، ص‌۴۹۹.    
۸. عمدة‌الحفاظ، ج‌۱، ص‌۴۵۲.
۹. عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۴۵۰.
۱۰. الکلیات، ص‌۵۸.    
۱۱. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۴۹۹.    
۱۲. ترتیب العین، ص‌۴۲۳.
۱۳. مفردات، ص‌۲۵۶.    
۱۴. ‌ عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۴۵۲.
۱۵. کشف الغمه، ج‌۱، ص‌۷.
۱۶. الطبقات، ج‌۱، ص‌۷۹.
۱۷. الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۲۰.
۱۸. الکافی، ج‌۶، ص‌۳۴.
۱۹. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۳۷۸.
۲۰. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲۱. الروض الانف، ج‌۲، ص‌۱۵۲‌-۱۵۳.    
۲۲. تاریخ دمشق، ج‌۳، ص‌۴۱۵‌-۴۵۷.    
۲۳. تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۵۵.
۲۴. السیره‌النبویه، ج‌۱، ص‌۲۰۴‌-۲۱۴    
۲۵. الشفاء، ج‌۱، ص‌۲۲۹.
۲۶. الموسوعة الذهبیه، ج‌۲، ص‌۶۳۳‌.
۲۷. ‌ جمهرة انساب العرب،ص۴۰۰.
۲۸. الاشتقاق، ج‌۱، ص‌۹.    
۲۹. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۳۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۳۱. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۱۴۶.    
۳۳. انعام/سوره۶، آیه۱۱۴.    
۳۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۳۵. تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۵۵.
۳۶. الخصائص الکبری، ج‌۱، ص‌۱۳۳.    
۳۷. معانی الاخبار، ج‌۱، ص‌۱۱۶.
۳۸. الخصائص الکبری، ج‌۱، ص‌۱۳۳.    
۳۹. عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج ۱، ص‌۳۱۸و۳۲۰.
۴۰. الطبقات، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
۴۱. کتاب مقدس، پیدایش، ۱۷:۲۰.
۴۲.جلاء الافهام، ص‌۸۶‌-۸۹.
۴۳. کتاب مقدس، یوحنا،ج ۱۴:۱۶.
۴۴. ‌ کتاب مقدس، یوحنا،ج ۱۵:ص۲۶.
۴۵. کتاب مقدس، یوحنا،ج۱۶:ص۷.
۴۶. التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۸۲.




جعبه ابزار