• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد بن حسین متنبّی (مقاله‌دوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: احمد بن حسین متنبّی.


ابوطیب متنبّی (متوفای ۳۵۴ق)، یکی از شعرای عرب در قرن چهارم قمری بود که به مناطق مختلف حکومت اسلامی سفر کرد و به مدح حکمای آن نواحی پرداخت. او سرانجام به سال ۳۵۴ قمری درگذشت.



ابوطیب، احمد بن حسین بن حسن بن عبدالصمد، جعفی کوفی (کندی)، شاعری حکیم و یکی از افتخارات عرب است. در کوفه و در محلّه بنی‌کنده به دنیا آمد و به همین دلیل او را کندی و کوفی می‌خوانند. در کوفه پرورش یافت و بخشی از علوم را فراگرفت. متنبّی، شاعری معنی‌پرداز بود و میان شعر و حکمت، جمع کرده بود و بیشتر توجه خود را به معنی در یک بیت داشت.


ابوطیب متنبّی از کوفه به شام رفت و در شهرهای آن گردش کرد و در آن جا علم و ادب و تاریخ حوادث معروف عرب را فراگرفت. در نواحی «حمص» فتنه‌ای میان اعراب به پا کرد و آنان را به خودداری از پرداخت مالیات تشویق کرد. بعضی گفته‌اند: ادعای پیامبری کرد و با سحر بیان خود، مردم را فریب داد، هنگامی که کارش بالا گرفت، امیر حمص، که از طرف إخشید، فرمانروای مصر، در آن جا بود او را دستگیر و مدّتی زندانی کرد، سپس او را توبه داد و رها کرد.


ابوطیب متنبّی پس از شام به انطاکیه رفت و با ابوالعشائر که از طرف سیف‌الدوله امیر آن سامان بود، تماس گرفت. ابوالعشائر، وی را گرامی داشت و نزد سیف‌الدوله فرستاد. در آن جا جایگاهی نیکو یافت و او را با قصائد درخشان ستود. سپس میان آن دو کدورتی پدید آمد و در سال ۳۴۶ ق او را رها کرد و به مصر رفت و کافور، نماینده سلطان در مصر را ستود، و از او خواست منصبی دولتی به او بدهد. چون او نپذیرفت، متنبّی خشمگین شد و به هجو او پرداخت و به کوفه رفت. در سال ۳۵۱ ق به بغداد آمد. در آن جا از سوی ابن عمید، وزیر رکن‌الدوله دیلمی دعوت شد و نزد او در (أرّجان) رفت. آن گاه عضدالدوله دیلمی، از شیراز به او نامه نوشت و از او خواست به دیدارش بیاید. متنبّی، نزد او رفت و او را مدح کرد و سپس به سوی بغداد و کوفه بازگشت.


ابوطیب متنبّی سرانجام به سال ۳۵۴ قمری در راه بازگشت به کوفه، توسط فاتک بن أبی‌جهل اسدی (یکی از رهبران قبایل عرب) مورد هجوم قرار گرفت، زیرا به مالی که همراه او بود، چشم دوخته بود و او و پسرش مجسّه و غلامش مفلح را در جایی به نام صافیه، نزدیک نعمانیه، حدود دو میلی ساحل غربی بغداد، نزدیک نهروان کشت.
[۷] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۸۱.



۱. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۱، ص۱۳۹.    
۲. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۲۴.    
۳. ابن تغری بردی، یوسف، النّجوم الزّاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۳، ص۳۴۳.    
۴. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۴، ص۲۸۲.    
۵. زرکلی، خیرالدین، الأعلام، ج۱، ص۱۱۵.    
۶. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۲۸۹.    
۷. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۸۱.



عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۲۶۸.





جعبه ابزار