• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احتجاج حضرت زینب با عبیداللّه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




احتجاج حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) با عبیداللّه بن زیاد یکی از وقایع در جریان اسارت اهل بیت امام حسین (علیه‌السلام) است که در کاخ ابن زیاد روی داده است. زمانی که ابن زیاد اسرای اهل بیت را وارد کاخ خود نمود به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) رو کرده و گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد، کشت و دروغ گویی‌تان را برملا کرد. در مقابل حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) جواب کوبنده‌ای داده و او را رسوا نمود.



هنگامی که سر حسین بن علی (علیه‌السلام) را همراه کودکان، خواهران و زنان اهل بیت نزد ابن زیاد (در دارالاماره) بردند، زینب دختر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بی ارزش‌ترین لباس‌ها را پوشیده بود و در حالی‌که کنیزانش گرد او را گرفته بودند، وارد مجلس شد و کناری نشست. ابن زیاد سه بار پرسید: آن زن که نشست کیست؟ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از پاسخ دادن به او خودداری کرد. سرانجام یکی از کنیزانش گفت: او زینب دختر فاطمه است.


ابن زیاد به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) گفت: الحَمدُ للّه الَّذی فَضَحَکُم وقَتَّلَکُم واکذَبَ اُحدوثَتَکُم! سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد، کشت و دروغ گویی‌تان را برملا کرد.
حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در جواب او فرمود: «فَقالَت: الحَمدُ للّه الَّذی اکرَمَنا بِمُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وطَهَّرَنا تَطهیرا، لا کَما تَقولُ انتَ، انَّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ، ویُکَذَّبُ الفاجِرُ. قالَ: فَکَیفَ رَاَیتِ صُنعَ اللّه ِبِاَهلِ بَیتِکِ؟ قالَت: کُتِبَ عَلَیهِمُ القَتلُ، فَبَرَزوا الی مَضاجِعِهِم، وسَیَجمَعُ اللّه ُ بَینَکَ وبَینَهُم، فَتَحاجّونَ الَیهِ، وتَخاصَمونَ عِندَهُ. قالَ: فَغَضِبَ ابنُ زِیادٍ وَاستَشاطَ، قالَ: فَقالَ لَهُ عَمرُو بنُ حُرَیثٍ: اصلَحَ اللّه ُ الاَمیرَ! انَّما هِیَ امرَاَةٌ، وهَل تُؤاخَذُ المَراَةُ بِشَیءٍ مِن مَنطِقِها؟ انَّها لا تُؤاخَذُ بِقَولٍ، ولا تُلامُ عَلی خَطَلٍ. فَقالَ لَهَا ابنُ زِیادٍ: قَد اشفَی اللّه ُ نَفسی مِن طاغِیَتِکِ، وَالعُصاةِ المَرَدَةِ مِن اهلِ بَیتِکِ. قالَ: فَبَکَت، ثُمَّ قالَت: لَعَمری لَقَد قَتَلتَ کَهلی، وابَرتَ اهلی، وقَطَّعتَ فَرعی، وَاجتَثَثتَ اصلی، فَاِن یَشفِکَ هذا فَقَدِ اشتَفَیتَ. فَقالَ لَها عُبَیدُ اللّه: هذِهِ شَجاعَةٌ، قَد لَعَمری کانَ ابوکَ شاعِرا شُجاعا. قالَت: ما لِلمَراَةِ وَالشَّجاعَةَ! انَّ لی عَنِ الشَّجاعَةِ لَشُغُلاً، ولکِنَّ نَفثی ما اقولُ.»
سپاس خدای را که به واسطه (جدمان) محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ما را گرامی داشته و پاک گردانده است. نه چنین است که می‌گویی. تنها فاسق است که رسوا می‌شود و فقط فاجر است که دروغ‌گویی‌اش برملا می‌گردد. ابن زیاد پرسید: رفتار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟ (زینب) فرمود: آنها کشته شدن برایشان مقدر شده بود؛ پس به سوی آرامگاه‌های خود رفتند. به زودی خدا شما و آنان را جمع خواهد کرد و آنان در پیشگاه خدا احتجاج و دادخواهی می‌کنند. ابن زیاد خشمگین شد و با برآشفتگی گفت: خداوند جان و دل مرا (با کشتن برادر) طغیانگر تو و عصیانگران خاندانت، شفا بخشید. (زینب) گریست و سپس فرمود: به جانم سوگند، بزرگ و سرورم را کشتی؛ خاندانم را هلاک کردی؛ شاخه‌ام را بریدی؛ ریشه‌ام را در آوردی. اگر این کار، دلت را شفا می‌بخشد، پس شفا یافتی.
ابن زیاد گفت: این زن، قافیه‌گوست. (فقال ابن زیاد: هذه سجاعة ولعمری کان ابوها سجاعا شاعر. در برخی منابع، به جای واژه «سجاعة»، «شجاعة» آمده است، ولی به نظر می‌رسد همان تعبیر نخست با سیاق عبارت سازگارتر باشد؛ به ویژه با توجه به جمله بعدی ابن زیاد و پاسخی که حضرت زینب به او می‌دهد.) به جانم سوگند، پدرش نیز شاعری سجع‌گو بود. زینب گفت: زن کجا و سجع‌گویی کجا؟ من در پی چیز دیگری هستم. این آه دل من است که بر زبانم جاری می‌شود. (منابع دیگر نیز این جریان را با تفاوت‌هایی آورده‌اند: ابن سعد نیز این جریان را به اختصار آورده است. سبط ابن جوزی، این واقعه را تا پیش از خشمگین شدن پسر زیاد از پاسخ حضرت زینب آورده است. ابن کثیر نیز، این جریان را تا سخن عمرو بن حریث آورده است. )


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۹.    
۲. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵.    
۳. طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۱.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۷.    
۵. ابن اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۲-۱۲۳.    
۶. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.    
۷. طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۱.    
۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۷.    
۹. شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۲۹، ح ۳.    
۱۰. ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۱۹۰.    
۱۱. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۹۰-۹۱.    
۱۲. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۱-۲۰۲.    
۱۳. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۲۷۵-۲۷۶.    
۱۴. فصلنامه تراثنا، ش ۱۰، ص۱۸۸، به نقل از ترجمة الحسین و مقتله.    
۱۵. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ج۱، ص۷۹.    
۱۶. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۳۲.    
۱۷. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۰.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۵۸-۵۹.






جعبه ابزار