اتحاد خالق و مخلوق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی شدن خالق و مخلوق را اتحاد میگویند.
واژه «اتحاد» از باب افتعال از ریشه «و، ح، د» به معنای یکی شدن دو موجود است
و در
اصطلاح متکلمان و فیلسوفان، اتحاد به دو معنای حقیقی و مجازی اطلاق شده است.
معنای حقیقی اتحاد عبارت است از اینکه دو شیء (و دو ذات) موجود در عین اینکه دو شیء است به شیء واحد موجود تبدل یابد.
معنای مجازی اتحاد عبارت است از اینکه چیزی از طریق
استحاله یا ترکیب و یا خَلْع و لبس به چیز دیگر تبدیل شود.
اتحاد حقیقی طبق دلایلی که بعداً بیان خواهد شد هم در مورد
خداوند و هم در مورد مخلوقات او
محال است، ولی اتحاد مجازی تنها در مورد خداوند ناشدنی است،
لکن در مورد ممکنات جایز خواهد بود.
اتحاد در
اصطلاح عرفان و
تصوف نیز به
شهود وجود واحد مطلق تفسیر شده است؛ به این معنا که تمام اشیا به
برکت وجود «موجود مطلق» موجود میباشند، ولی نسبت به ذاتشان معدومند.
متکلمان غالباً بحث اتحاد و احکام آن را در ذیل
صفات الهی مورد بحث قرار داده و از
صفات سلبی خداوند دانستهاند، بسیاری از آنان «اتحاد» را با «حلول» بررسی کردهاند.
حلول را میتوان از اقسام اتحاد مجازی دانست، ولی تفاوت آن با اتحاد حقیقی آشکار است، زیرا اتحاد حقیقی بهطور مطلق محال است، ولی اتحاد مجازی در مورد غیر خداوند محال نیست..
اتحاد، نخستین بار توسط فرفوریوس (۳۰۵م) مطرح شد، وی مدعی اتحاد عاقل با معقول گردید، پس از او «
نصارا» اتحاد اقانیم سهگانه را مطرح کردند و در میان فرقههای اسلامی برخی از غلات و
صوفیه مدعی اتحاد خداوند با برخی از بندگان گردیدند.
نصارا معتقدند خداوند جوهری واحد است که دارای «
اقنوم» (اصل یا شخص) سهگانه میباشد:
۱. اقنوم أب، یعنی وجود خداوند؛
۲. اقنوم ابن، یعنی کلمه؛
۳. اقنوم روح القدس.
که از این سه گاهی به «وجود»، «علم» و «حیات» نیز تعبیر میکنند.
از دیدگاه آنان این سه اقنوم با هم متحدند.
لذا گفتهاند:
عیسی (علیهالسلام) دارای دو طبیعت ناسوتی و لاهوتی بوده است.
در اینکه منظور از «اتحاد» اقانیم در نزد آنان چیست؟ بین نصارا اختلاف وجود دارد:
برخی (
یعقوبیه) معتقد هستند که
ذات خداوند با ذات
مسیح متحد شده؛ به طوری که این دو ذات یکی شدهاند. عدهای دیگر (
نسطوریه) بر این باورند که ارادهها متحد شدهاند؛
در چگونگی این اتحاد تعابیر گوناگونی در میان
نصارا وجود دارد:
۱. به نحو تابیدن
نور خورشید در
جسم شفاف (
فرقه نسطوریه)؛
۲. مانند نقش بستن چیزی در مُوم یا گِل؛
۳. ظهور روحانی در جسمانی؛
۴. تجسد
لاهوت در
ناسوت؛
۵. به نحو ممازجت شیر در
آب (
فرقه ملکانیه)؛
۶. اقنوم کلمه از راه انقلاب تبدیل به
گوشت و
خون گردیده است.
قول اخیر از
انجیل موجود نیز قابل استفاده است (یوحنا۱/۴، ۱۷/۲۳) و همچنین در متن تصویب نامه عقیدتی
مجمع نیقیه که در روزهای یکشنبه و اعیاد در کلیساها تکرار میشود، چنین آمده است:
«معتقدیم
عیسی مسیح پسر خداوند متولد شده از
پدر به وجود آمده، از
ازل،
نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی ایجاد شده، نه
خلق شده، هم گوهر با پدر که به وسیله او همه چیز خلق شده برای ما انسانها و برای نجات ما از
آسمان نزول کرده، جسم و گوشت به خود گرفته و تجسم یافته است.
بنابراین اعتقاد به اتحاد نزد
مسیحیان از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردار است؛ تا جایی که در فروع فقهی آنان نیز اثر گذاشته و به صراحت میگویند: «جایز است
نماز را به رسم پسر به واسطه
روح القدس به حضرت اقدس الهی تقدیم کنیم، البته اگر از اول به خود
مسیح یا روح القدس هم نماز کنیم بجا و صحیح خواهد بود، زیرا آنها نیز از جوهر الهی میباشند، نماز و
دعا به اسم
مبارک مسیح آن چنان است که با
روح او متحد گشته است.
علت اعتقاد نصارا به «اتحاد» را دو چیز دانستهاند:
۱. معجزات و کارهای خارق العادهای که به دست
مسیح صورت میگرفت، مانند زنده کردن مردگان،
علاج اکمه و
ابرص، راه رفتن روی آب، بالا رفتن در آسمان و.... می گویند: این کارها مخصوص
خداوند است.
از این استدلال پاسخ داده شده که اولاً:
کارهای خارقالعاده منتسب به
مسیح (علیهالسلام) در حقیقت از آن خداوند است که بر وفق ادعای عیسی (علیهالسلام) و برای اظهار
معجزه او صورت گرفتهاند، نه اینکه از طریق «اتحاد» یا «حلول» قادر به چنین کارهایی شده باشد.
ثانیاً، این گونه کارها از پیامبران دیگر مانند
موسی (علیهالسلام) نیز سر زده است، اگر به دست عیسی (علیهالسلام) مرده زنده شد به دست موسی،
عصا اژدها گردید، چگونه است که در مورد موسی (علیهالسلام) قائل به اتحاد نمیباشند و فقط درباره عیسی (علیهالسلام) چنین میگویند.
علت دوم، مطالبی است که در
انجیل موجود درباره خدا، عیسی و
روح القدس آمده است. در
انجیل متی ذکر شده که عیسی به شاگردانش گفت: بروید و تمام قومها را شاگرد من سازید و ایشان را به اسم پدر، پسر و روح القدس
غسل تعمید دهید (متی۲۸/۱۸) در
انجیل یوحنا ذکر شده است:
در
ازل پیش از اینکه چیزی پدید آید «کلمه» وجود داشت و نزد خدا بود و او همواره زنده و او خود خداست. (یوحنا۱/۱) فیلیپ گفت خداوندا پدر را به ما نشان دهید که همین برای ما کافی است. عیسی جواب داد: فیلیپ آیا بعد از تمام این مدتی که با شما بودهام هنوز نمیدانی که من کیستم؟ هر که مرا بیند خدای پدر را دیده است، پس دیگر چرا میخواهی او را ببینی (یوحنا۹/۱۴).
این جملات و مانند آن، منشأ اعتقاد نصارا به
تثلیث و اتحاد بوده است.
ولی با توجه به اینکه تثلیث و اتحاد، محال عقلی است نمیتوان آن را به
وحی الهی و
حضرت عیسی (علیهالسلام) نسبت داد. چنین تعابیری اگر تأویل پذیر نباشد، مردود خواهد بود.
در
قرآن کریم از دو راه چنین عقایدی ابطال شده است:
اولا اینکه، راه عمومی و آن محال بودن
پسر برای
خداوند چه عیسی باشد و چه غیر عیسی (علیهالسلام)، آنجا که فرمود: (قالُوا اتَّخَذَ اللّه وَلداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّموات وَالأَرض)
«گفتند خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است! منزه است او، بلکه آنچه در
آسمان و
زمین است، ازآن او میباشد». از این
آیه استفاده میشود که توالد و تناسل برای
ذات خداوند محال است، چرا که اولاً، توالد و تناسل مستلزم جسمانیت،
حرکت و
زمان و
مکان است که خداوند از همه اینها منزه است.
ثانیاً، خداوند به خاطر الوهیت و ربوبیت مطلقش، بر ماسوای خودش قیومیت مطلق دارد، و چیزی که در این امر مماثل و
شریک خدا باشد نامعقول است.
ثالثاً، جواز توالد و استیلاد به این شکل، مستلزم جواز فعل تدریجی برای خداوند است، در حالی که
اراده و خواست خداوند بدون مهلت و تدریج تحقق پیدا میکند.
رابعاً، قرآن به صراحت پسر بودن عیسی را نفی کرده و او را تنها
بنده و
پیامبر خدا معرفی میکند چنانکه در
سوره مریم آمده است: (قَالَ انّی عَبْدُ اللّه آتانی الکتاب وجَعَلَنی نَبیّاً)؛ «گفت: من بنده خدایم، برایم کتاب داده و مرا پیغمبر خود قرار داده است.».
علامه طباطبایی در ذیل آیه فوق میگوید: عیسی (علیهالسلام) سخن خود را با جمله (انّی عبداللّه) آغاز کرد، تا به
عبودیت خود برای خدا اعتراف نموده، از
غلو غالیان جلوگیری کند و
حجت را بر آنان تمام سازد.
همچنین در ردّ نصارا میفرماید: «ای
اهل کتاب در
دین خود غلو نکنید و درباره خدا غیر از حق نگویید،
مسیح،
عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه (مخلوق) اوست که او را به مریم القا نمود و روحی (شایسته) از طرف او بود، بنابراین بر خدا و پیامبر او
ایمان بیاورید و نگویید خداوند سهگانه است. (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است، خدا تنها
معبود یگانه است، او منزه است از اینکه فرزندی داشته باشد.
در مناظرهای که حضرت
امام رضا (علیهالسلام) با
جاثلیق یکی از سران
مسیحیان در عصر خودانجام داد، خطاب به وی فرمود: به خدا
سوگند ما به عیسایی که به
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ایمان دارد
مؤمن هستیم، فقط یک انتقاد بر عیسای شما داریم و آن اینکه کمتر
روزه میگرفت و
نماز میگزارد، جاثلیق در پاسخ میگوید:
مسیح روزی را
افطار نکرد و شبی به
خواب نرفت و همه روزها را روزه میگرفت و همه
شب را به
عبادت میپرداخت، امام در جواب میگوید: جاثلیق، حضرت
مسیح برای چه کسی روزه میگرفت و عبادت میکرد؟ وقتی جاثلیق در برابر منطق استوار امام قرار گرفت چارهای جز سکوت نیافت.
اعتقاد نصارا در باب اتحاد خدا با
مسیح، مورد نقد جدی دانشمندان اسلامی قرار گرفته است که به اختصار بیان میشود:
اوّلاً، این بیان که خدا جوهر واحد و دارای سه اقنوم بوده، مستلزم
تناقض آشکار است، چرا که واحد بودن اقتضایش عدم تجزیه و تبعیض است. از سوی دیگر اشتمال این ذات واحد بر سه اقنوم، اقتضایش تجزیه و تبعیض میباشد. روشن است که تجزیه و عدم تجزیه تناقض دارد. افزون بر این، اساساً خداوند از سنخ جوهر نیست، چرا که لازمه جوهر بودن محدث بودن است، در حالی که خداوند قدیم است.
ثانیاً، لازمه اتحاد و حلول ذات خدا با عیسی (علیهالسلام) آن است که عیسی که ذاتاً ممکن است
واجب الوجود گردد.
و یا خداوند که واجب الوجود است ممکن گردد.
و این بیان افزون بر این تناقض آلود بودن، با روح
توحید منافات داشته و بالبداهه فاسد است، چرا که خداوند میفرماید: «بگو (ای پیامبر) اگر
مسیح، خداست و خدا بخواهد
مسیح پسر مریم و مادرش و هر آنچه را در روی
زمین است هلاک کند، چه کسی جلوی قدرت و قهر خدای را میتواند بگیرد؟»
بنابراین قائل شدن به اینکه
مسیح خدا و معبود است، با قبول اینکه او
فرزند مریم بوده و مثل بقیه مخلوقات تحت اختیار و سیطره خداوند است، تناقضآمیز خواهد بود،
از سوی دیگر با فرض وحدت خدا تمام ماسوی اللّه از جمله پسر مفروض مملوک و محتاج خدا خواهند بود، حال اگر پسر مفروض مانند خدا مستقل و غیرمحتاج باشد توحید در الوهیت باطل خواهد شد.
اما اگر مراد از اتحاد، انتقال صفتی از ذات خدا اقنوم علم به عیسی باشد، لازمهاش خلوّ ذات خدا از علم خواهد بود و این نیز با خدا بودن منافات دارد
و اگر مراد از اتحاد، اتحاد ارادهها و مشیّتها باشد (نسطوریه) این بیان نیز دچار اشکال است، چرا که اولاً، مستلزم دور باطل است، چون تحقق هر یک از ارادهها متوقف به
اراده دیگری است. ثانیاً، چه بسا قدیم تعالی چیزهایی را اراده بکند که اساساً
مسیح به آن
علم و اعتقاد نداشته و بر قلبش هم خطور نکند، و همچنین
مسیح چیزهایی را نیز مثل خوردن و خوابیدن و... اراده کند که مورد اراده خدا نباشد.
البته در میان
مسیحیان افرادی وجود داشتهاند که معتقد به اصل توحید بودهاند و حضرت
مسیح را فقط رسول خدا دانسته و مقام الوهیت را به ذات مقدس الهی منحصر میدانند.
برخی از فرقههای غلات نیز به اتحاد قائل شدهاند، به
اعتقاد آنان خداوند به صورت
علی (علیهالسلام) و فرزندان خاص او ظهور کرده است با این استدلال که ظهور روحانی در وجود جسمانی از نگاه عقلی ممکن است.
چنان که
جبرئیل به صورت
دحیه کلبی بر حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ظاهر میگردید؛ خداوند حکمتش اقتضا نمود که خود در جنس
بشر آشکار شود.
ادلهای که بر ابطال اتحاد نصارا اقامه گردید، بر بطلان اعتقادات این
مذهب نیز دلالت میکنـد، مضـافاً بر این،
روایات فراوانی از امامان (علیهمالسلام) در رد «غلات» در متون اسلامی آمده است. از امام علی (علیهالسلام) نقل شده که فرمود: خدایا بیـزارم از طایفـه «غلات» مثـل بیزاری
عیسی بن مریم (علیهالسلام) از
نصارا، خدایا آنها را مخذول و منکوب فرما.
از دیگر معتقدان به «اتحاد» می توان گروهی از
متصوّفه را نام برد. از قدیم علما و متکلمان اسلامی این
فرقه را از معتقدان به «اتحاد» خدا با بدنهای عارفان دانستهاند.
از گفتار برخی
صوفیه نیز چنین مطلبی به دست میآید. حتی برخی از آنها اتحاد را بالاتر از
توحید دانسته و آن را مرحله ای برای وحدت میدانند.
اما برخی دیگر از آنان مانند
سید حیدر آملی اعتقاد به اتحاد را مخصوص عدهای از صوفیه دانسته و به شدت آن را رد میکند ومعتقدان به آن را ملعون و
نجس خوانده و صوفیان حقیقی را از چنین اعتقادی مبرا میداند، به دلیل اینکه در اتحاد، دوگانگی و کثرت وجود دارد، در حالی که صوفیان واقعی معتقد به وحدتاند.
محمود شبستری نیز این معنا را در منظومهای چنین بیان نموده است:
حلول و اتحاد اینجا محال است ••• که در وحدت دوئی عین ضلال است
حلول و اتحاد از غیر خیزد ••• ولی وحدت همه از سیر خیزد
محی الدین ابن عربی مقصود از اتحاد را صحت نسبت میداند، او میگوید: اگر بگویی، صائم
انسان است صحیح است واگر بگویی
صوم برای خداست، نه برای انسان صحیح است و برای «اتحاد» معنایی جز صحت نسبت برای هر یک از متحدین نیست.
متکلمان و فلاسفه اسلامی همیشه این دیدگاه را مورد نقد قرار داده و آن را الحاد دانسته اند
و بهطور کلی اتحاد حقیقی بین دو چیز یا بیشتر را غیر ممکن میدانند.
آنها چنین
استدلال میکنند که دو چیزی که متحد میشوند، پس از اتحاد از سه حالت خارج نیست:
۱. هر دو موجود باشند؛
۲. یکی موجود و دیگر معدوم گردد؛
۳. هر دو معدوم گردد و چیز سومی بوجود آید، در هر سه حالت اتحاد حقیقی تحقق نمییابد، چرا که در صورت اول اصلاً اتحادی تحقق نیافته است، و در صورت دوم، هرگز معدوم با موجود متحد نمیشود، و در صورت سوم که هر دو معدوم شده اند، با توجه به اینکه موجود غیر از معدوم است، در این صورت نیز اتحاد تحقق پیدا نمیکند
اتحاد مجازی نیز بین
خداوند و مخلوقات به دلیل محال بودن کون و فساد در مورد خداوند ناممکن و محال است.
البته بین مقام فنا و اتحاد باطل باید فرق گذاشت، مقام فنا عبارت است از آنکه سالک در مراتب سیر و سلوکش به جایی برسد که غرق در دریای توحید شده و از همه چیز بریده و به حق بپیوندد؛ به گونهای که غیر از حق چیزی را نبیند و ما سوای خدا را شعاع و مایه وجود حق بداند که در ذات خود معدوم بوده و هر چه هست ناشی از وجود خداست.
مراد عرفا و متصوفه محقق از اتحاد، اشاره به این مقام است؛ چنان که در برخی از منابع عرفانی به معانی دهگانه اتحاد اشاره و تنها اتحاد به معنای «تبدیل دو ذات به یک ذات» باطل شمرده شده و بقیه معانی مجاز دانسته شده است.
و برخی از متکلمان به این نکته پی برده و این مقام را از اتحاد باطل جدا دانسته اند.
بنابراین، آنچه مورد نقد برخی از متکلمان واقع شده است اتحاد ذاتی است که مورد نقد و طرد محققان عارف نیز میباشد.
لذا از
امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که فرمود: «انّ اللّه
تبارک و تعالی خُلْوٌ من خلقه وخلقه خُلْوٌ منه وکلّ ما وقع علیه اسم شیء ما خلا اللّه عزّ وجلّ فهو مخلوق واللّه خالق کلّ شیء
تبارک الذی لیس کمثله شیء».
• اسرار العقاید، شیرازی، میرزا ابوطالب، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۳۷۷.
• اشارات و تنبیهات، ابن سینا، عبداللّه، مطبعه حیدریه، تهران، ۱۳۷۹.
• اصطلاحات الصوفیه، کاشانی، کمال الدین، دمشق، الحکمة، ۱۴۱۵.
• الاثنی عشریه، عاملی، حر، مکتبه محلاتی، قم، ۱۳۸۱.
• انجیل، کتاب مقدس،.
• باب الحادی عشر، علاّمه حلّی، علی بن مطهر، تحقیق مهدی محقق، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، ۱۴۱۳.
• بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۴.
• البراهین در علم کلام، فخر رازی، تهران، چاپخانه دانشگاه، ۱۳۴۱.
• تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، تهران، آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲.
• تحقیقی در دین
مسیح، آشتیانی، جلال الدین، نشر نگارش، ۱۳۶۸ش.
• تفسیر المیزان، طباطبائی، محمدحسین، لبنان، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳.
• التفسیر الکبیر، فخر رازی، تهران، دارالکتب العلمیة، بی تا.
• تلخیص المحصل، طوسی، خواجه نصیرالدین، تهران، دانشگاه، ۱۳۵۹.
• التمهید، باقلانی، ابوبکر محمد بن طیب، قاهره، دارالفکر العربی ۱۳۶۶.
• جامع الاسرار، آملی، سید حیدر، هنری کربن، علمی فرهنگی تهران، ۱۳۴۷.
• جواب الصحیح، ابن تیمیه، تحقیق سید علی صبح المدنی، بی نا، بی تا.
• الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، صدرالمتألهین، محمد شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۹۸۱م.
• دلایل الصدق، مظفر، محمدحسن، مکتبة بصیرتی، قم، ۱۳۹۵ق.
• شرح اصول الخمسة، قاضی عبدالجبار، تحقیق عبدالکریم عثمان، مکتبة وهبة قاهره، ۱۴۱۶.
• شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، تحقیق عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، ۱۴۱۹.
• فتوحات مکیه، ابن عربی، محی الدین، عثمان یحیی، مصر، الهیئة المصریة، ۱۴۰۱.
• فرهنگ اصطلاحات عرفانی ابن عربی، سعیدی، گل بابا، نشر شفیعی، ۱۳۸۳ش.
• قاموس کتاب مقدس، مسترهاکس، اساطیر، تهران، ۱۳۷۷.
• قواعد المرام فی العلم الکلام، بحرانی، میثم، مطبعه مهر قم، اّل ۱۳۹۸ق.
• کتاب انسان کامل، نسفی، عزیزالدین، انجمن ایرانشناسی فرانسه، ۱۳۷۱.
• کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علاّمه حلّی (م/۷۲۶)، تحقیق: حسن زاده آملی، مؤسّسه نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
• کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، تهانوی، محمدعلی، بیروت، ناشرون، ۱۹۹۶.
• لطائف الإعلام فی اشارات اهل الالهام، کاشانی، عبدالرّزاق، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۹ش.
• اللوامع الالهیه، فاضل مقداد، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۴.
• مجمع البیان، طریحی، فخر الدین، سید احمدحسینی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸.
• مفتاح الإعجاز، لاهیجی، محمد، با مقدمه کیوان سمیعی، انتشارات سعدی، تهران، ۱۳۷۱ش.
• مقدمه ای بر شناخت
مسیحیت، بارینگتون بارد، ترجمه و تدوین، همایون همّتی، ناشر: نقش جهان، ۱۳۷۹ش.
• الملل ونحل، شهرستانی، عبدالکریم، تحقیق محمد قادر فاضلی، بیروت، ۱۴۲۱؛ المواقف، ایجی، عضدالدین، بیروت، عالم الکتب، بی تا
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، برگرفته از مقاله «اتحاد»، شماره۲۲.