ابونعامه و ابومحمد، جعونة بن فجاءة بن مازن بن یزید کنانی مازنی تمیمی، مردی سخنور و شاعر بود و از سران خوارج و از دلاوران آنان بهشمار میرفت. وی از مردمان «قطر» بود، به همین جهت، او را «قَطَری» نامیدند. افراد فربه و کوتاهاندام را نیز در عرب، جعونه گویند. نام اسب او نعامه بود. از اینرو، او را در زمان جنگ ابونعامه و در زمان آرامش و صلح، ابومحمد میخواندند. ابن فجاءه، وقتی مصعب بن زبیر از سوی برادرش، عبدالله بن زبیر، حاکم عراق شد، کار قطری بن فجاءه بالا گرفت. قطری به مدت سیزده سال به نبرد پرداخت و در همین دوران نیز به عنوان خلیفه و امیرمؤمنان بر او سلام داده میشد. حجاج بن یوسف نیز نیروهایی را پی درپی برای سرکوب او گسیل میداشت، اما قطری بر نیروهای اعزامی چیره میشد و آنان را به عقب میراند. تاریخنگاران درباره چگونگی کشته شدن او اختلاف کردهاند؛ به گفتهای اسبش او را بر زمین زد بهطوری که گردنش خُرد شد و آنگاه سرش را برای حجاج آوردند و به گفتهای دیگر، حجاج سپاهی را به سرداری سفیان ابرد کلبی به جنگش فرستاد و قطری در طی نبردی با سفیان، در ری یا در طبرستان به قتل رسید. عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۲۴۲. |