ابونصر باهلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابونصر احمد بن حاتم باهلی جرمی بغدادی (حدود ۱۶۰-۲۳۱ هـ)، لغوی، نحوی و از ادیبان
قرن دوم و سوم هجری قمری بوده است.
تاریخ و زادگاه احمد باهلی به درستی روشن نیست. به گفته
ابنندیم، باهلی در هفتاد و چند سالگی درگذشته است، پس میتوان گفت که ولادت وی در حدود ۱۶۰ هـ بوده است.
و برخی ولادت او را سال ۱۴۰ هـ دانستهاند.
باهلی خواهرزاده
اصمعی (متوفی ۲۱۳) بود
و نزد وی دانش آموخت و بعدها به روایت آثار او پرداخت.
افزون بر آن،
لغت و
ادبیات عرب را از ابوعبیده (متوفی ۲۰۹)،
ابوزید انصاری (متوفی ۲۱۵) و
ابوعمرو شیبانی روایت کرده است.
او را در زمره راویان موثق دانستهاند.
ایشان با مشاهیر علم و ادب نظیر
محمد بن زیاد اعرابی و
یعقوب بن سکیت دوستی و مجالست و مباحثه داشت.
ابراهیم حربی و
ابوالعباس ثعلب (متوفی ۲۹۰) در محضر او دانش آموختند و از وی روایت کردند.
باهلی در حدود ۲۲۰ هـ به دعوت
خصیب بن اسلم به
اصفهان سفر کرد و آثار اصمعی و گزیدههایی از اشعار جاهلی و اسلامی را در آنجا باز خواند، ایشان پس از چند ماه عازم
حج شد و آن گاه به
بصره بازگشت
و سرانجام در سال ۲۳۱ هـ درگذشت.
از آثار باهلی، که بیشتر در لغت بوده و همه از میان رفته است، منقولات و روایاتی در
کتب دوره بعد یافت میشود (مانند آنچه
ازهری در
تهذیب اللغه به روایت ثعلب از او نقل کرده است).
کتاب الالفاظ او از منابع
احمد بن یوسف الفِهْری (متوفی ۶۹۱) در
تحفه المجد الصریح فی شرح کتاب الفصیح بوده است.
مقدمه آن را
عبدالعزیز میمنی در
مجلة المجمع العلمی العربی چاپ کرده است.
اثر دیگر باهلی،
ما یَلْحَنُ فیه العّامة است که، مانند
کتابهای مشابه قرن سوم، برای صیانت زبانِ فصیح تألیف شده و شامل الفاظ و تعبیرات غلط عامیانه بوده است.
محمد بن حسن زُبیدی (متوفی ۳۷۹) ـ که
کتاب لَحْن العوام او در دست است ـ در چهارده موضع از رساله باهلی نقل قول کرده است.
اثر دیگر باهلی
کتاب الاجناس است که در حدود دو جزء بوده و برمبنای
کتابی به همین نام از اصمعی، با اضافاتی از روایات ابوزید انصاری، تألیف شده است.
ذکر این
کتاب در فهرسه
ابنخَیْر نشانه معروفیت و تداول آن در
اندلس بوده است.
علاوه بر اینها، یک دسته از آثار ابونصر باهلی رسالههایی است درباره گیاهان و درختان و شتران و اسبان و پرندگان و جنگافزارها و جز آن (مانند
کتاب الشجر و النبات،
کتاب الاءبِل،
کتاب الطَیْر،
کتاب الجَراد) که برخی تا قرن هفتم نیز موجود بوده است.
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
(۱) ابن ندیم،
کتاب الفهرست، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۲) محمد بن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم وانواع المعارف.
(۳) احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مدینه.
(۴) محمد بن حسن زُبیدی، لحن العوام، چاپ رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۶۴.
(۵) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۶) عبدالرحمن بن ابی بکرسیوطی، المزهر فی علوم اللّغة و انواعها، چاپ محمداحمد جادمولی، علی محمد البجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره.
(۷) خلیل بن ایبک صفدی،
کتاب الوافی بالوفیات، چاپ دیدرینغ، ویسبادن ۱۳۹۲/۱۹۷۲، ص ۲۹۵ـ۲۹۶.
(۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۹) علی بن یوسف قفطی، انباه الرّواة علی انباه النّحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۴/۱۹۵۰ـ۱۹۵۵.
(۱۰) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۷۶).
(۱۱) عبدالعزیز میمنی، (مقدمه) تحفة المجدالصریح فی شرح
الکتاب الفصیح، مجلة المجمع العلمی العربی، (۱۹۶۰).
(۱۲) یاقوت حموی، معجم الادباء، بیروت ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/۱۹۳۶ـ۱۹۳۸.
پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۱۱۸، برگرفته از مقاله «احمد باهلی».
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باهلی»، شماره۴۰۵.