ابومحمد، عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلّب هاشمی قرشی ملقب به «ببّه»، مادرش هند، دختر ابوسفیان و خواهر معاویه است. مروان بن حکم او را قاضی مدینه کرد و ابن زبیر وی را در سال ۶۵ ق به امارت بصره گماشت. چون شورش ابن اشعث بالا گرفت، عبدالله بن حارث از دست حجاج ثقفی به عمان گریخت و در آنجا در ۷۵ سالگی درگذشت. عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی، کنیهاش ابومحمد و لقبش بَیه و مادرش هند دختر ابوسفیان است. وی در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دنیا آمد و مادرش او را نزد ام حبیبه -همسر پیامبر و دختر ابوسفیان- آورد. آنگاه که پیامبر نزد ام حبیبه آمد، فرمود: این کیست؟ عرض کرد: عموزاده تو و خواهرزاده من، حضرت کام وی را برداشت و با آب دهان خویش دهان وی را متبرک ساخت و دعایش کرد. عبدالله هنگام رحلت پیامبر دو سال داشت و احادیثی مرسل از آن حضرت نقل کرده است. برخی وی را از اصحاب امام علی (علیهالسلام) دانستهاند. وی که به روایتی فقیه و ثقه بود، مدتی (در سال ۴۲ ق) از طرف مروان منصب قضاوت مدینه را برعهده داشت و سپس غزل شد. پس از آن در بصره سکونت گزید و آنگاه که نامه یزید بن معاویه به ابن زیاد رسید، وی پانصد تن از اهل بصره را برای همراهی خود برگزید که عبدالله بن حارث بن نوفل، و شریک بن اعور از جمله آنان بودند. نخست شریک بن اعور و سپس عبدالله بن حارث خود را به بیماری زدند و از اسب بر زمین انداختند، گروهی دیگر نیز به پیروی از آن دو چنین کردند، به امید آنکه ابن زیاد به آنها بپردازد و امام حسین (علیهالسلام) پیش از او وارد کوفه گردد. ولی ابن زیاد به افتادگان توجه نکرد و به حرکت خویش ادامه داد. پس از رسیدن مسلم بن عقیل به کوفه، مختار با پرچم سبز و عبدالله -که به این شهر آمده بود- با پرچم و لباس قرمز با مسلم بن عقیل قیام کردند و پس از پراکنده شدن مردم از دور مسلم، ابن زیاد فرمان داد آن دو را دستگیر کنند و برای آوردنشان نیز جایزه تعیین کرد. به این ترتیب آن دو دستگیر و زندانی شدند. در کتاب ذخیرة الدارین راجع به نحوه شهادت وی چنین آمده است: پس از دستگیری و شهادت مسلم، عبیدالله بن زیاد گفت: عبدالله بن حارث را حاضر کنید. کثیر بن شهاب او را از زندان نزد ابن زیاد آورد. ابن زیاد پرسید: کیستی؟ او پاسخ نداد. آنگاه پرسید: آیا تو صاحب آن پرچم سرخ نیستی که درب خانه عمرو بن حریث نصب کرده بودی! باز هم پاسخ نداد. گفت: تو برای مسلم بن عقیل از مردم بیعت میگرفتی! عبدالله بازهم پاسخ نداد. ابن زیاد گفت او را ببرید و در میان قبیلهاش گردن بزنید؛ و آنها چنین کردند. [۱۷]
محلاتی، ذبیحالله، فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۸.
[۱۸]
آل كليدار، سيدمحمدحسين، مدینة الحسین (علیهالسلام)، ج۱، ص۴۲.
ولی عسقلانی میگوید: وی از طرف ابن زبیر حاکم بصره شد و در سال ۸۴ ه درگذشت و برخی نیز وفات وی را در سال ۷۹ ق در ابواء دانستهاند و نیز آوردهاند که وی را مسموم کردند. پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱. عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۲۵۲. ردههای این صفحه : اصحاب امام حسین | اصحاب امام علی | تاریخ اسلام | حاکمان بصره | درگذشتگان سال 84 (قمری) | قاضیان مدینه |