ابوشجاع سلطانالدوله پناهخسرو دیلمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پناهخسرو (فناخسرو) دیلمی ملقب به سلطانالدوله و مُکَنّیٰ به ابوشجاع (درگذشتهٔ شوال ۴۱۵ هجری قمری در شیراز) پسر
بهاءالدوله دیلمی و از امیران
آل بویه بود که پس از مرگ پدرش جانشین وی شد.
سلطانالدوله(۳۹۳-ح۴۱۵ق/۱۰۰۳-۱۰۲۴م)، مقارن
مرگ پدر در ارجان بود. سپس به
شیراز رفت و بر تخت نشست. در ۴۰۵ق/۱۰۱۴م هلال بن بدر را با سپاهی به پیکار با شمسالدوله که درصدد گسترش
قلمرو خود بود روانه کرد، اما هلال شکست خورد و کشته شد. در ۴۰۷ق/۱۰۱۶م، برادرش ابوالفوارس قوامالدوله امیر کرمان، بر او هجوم برد، ولی شکست خورد و به
خراسان نزد یمینالدوله
محمود غزنوی رفت.
و سپاه گرفت و باز به شیراز هجوم برد و وارد شهر شد. سلطانالدوله که به
بغداد رفته بود، بیدرنگ بازگشت و ابوالفوارس را درهم شکست. با آن که سلطانالدوله سپاه فرستاد و
کرمان را نیز تصرف کرد، ولی سرانجام در میانه،
صلح افتاد و هریک به قلمرو خود بازگشتند.
سلطانالدوله، چند سال بعد را به سامان دادن اوضاع
عراق که در این سالها به سبب پیکارهای متوالی و رقابتهای سخت میان ترکان و دیلمیان، نیز
شیعیان و
سنیان، به آشفتگی کشیده شده بود، صرف کرد. با این همه، در ۴۱۱ق/۱۰۲۰م، میان وی و سپاهیان بغداد اختلاف افتاد و او مجبور شد به اهواز رود و با پافشاری
مخالفان، برادر خود
مُشَرَّف الدوله را در
بغداد به نیابت گمارد. اما بی درنگ ابن سهلان را از
شوشتر به بغداد روانه کرد تا
مشرفالدوله را براند، ولی توفیق نیافت و پایه های
حکومت مشرفالدوله در بغداد استوار شد. در اهواز هم ترکان بر سلطانالدوله شوریدند و خواستار حکومت
مشرّفالدوله شدند.
مشرّفالدوله، دیلمیان را که میخواستند به خانههای خود در
خوزستان بازگردند، روانه اهواز کرد. اما دیلمیان به سلطانالدوله پیوستند (۴۱۲ق/۱۰۲۱م). سرانجام با وساطت مؤیدالملک الرُخَّجِی و ابومحمد بن مُکرَم، وزرای دو طرف،
صلح شد، بر این قرار که
مشرفالدوله بر عراق فرمان براند و فارس و کرمان در
تصرف سلطانالدوله باشد (۴۱۳ق/۱۰۲۲م). سلطانالدوله تا پایان
عمر، ۴۱۵ق/۱۰۲۴م و به قولی ۴۱۳ق/۱۰۲۲م،
در تختگاه خود شیراز میزیست.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «آل بویه»، ج۱، ص ۳۸۸.