ابوبکر بن عیاش حناط کوفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوبَکْرِ بْنِ عَیّاش ازدی حنّاط کوفی (۹۶ - د ۱۹۳ق/۸۰۹م)، فردی خیّر، فاضل، عابد، قاری و
فقیه و از محدثان
اهلسنت در
قرن دوم هجری قمری بود. او یکی از دو راوی قرائت کوفی از
عاصم بن بهدله است.
ابوبکر بن عیّاش بن سالم اسدی ازدی حنّاط کوفی، در منابع حدود ۱۴ نام برای او ذکر کردهاند. ولی بیشتر ابوبکر و گاه شعبه به عنوان نام او شناخته شده است.
او از بردگان
واصل بن حیان احدب یا مولای
بنی کاهل از قبیله
بنی اسد دانستهاند.
ابوبکر بین سالهای ۹۴-۹۷ق در
کوفه زاده شد و در همانجا پرورش یافت.
وی را از آن جهت که در کوفه با فروش
گندم روزگار میگذراند، حنّاط خواندهاند.
ابوبکر به گفته خود تا ۱۶ سالگی تلاش چندانی برای کسب دانش نداشته است،
آنگاه ۳ سال نزد عاصم قرائت را فرا گرفت عاصم نیز از
امام علی (علیهالسّلام) آموخت.
و همزمان با آن
تفسیر را از کلبی و
فقه را از مغیره آموخت.
او همچنین از بسیاری مشایخ کوفه روایت حدیث کرده که از آن جمله میتوان به
اسماعیل سدّی،
ابواسحاق سبیعی و
عبدالملک بن عمیر،
اعمش و استاد قرائتش عاصم اشاره کرد.
کسائی،
یحیی علیمی و
یعقوب اعشی از جمله شاگردان وی هستند و بسیاری از محدثان
عراق همچون
عبدالله بن مبارک،
یحیی بن آدم،
ابوداوود طیالسی،
ابوبکر و
عثمان پسران
ابیشیبه،
احمد بن حنبل،
وکیع بن جرّاح و
اسحاق بن راهویه از وی
روایت کردهاند.
ابوبکر همچنین مدتی در
بغداد به
نقل حدیث پرداخت و از جمله کسانی که در آنجا از وی استفاده بردهاند،
بشر حافی را میتوان نام برد.
ابوبکر در
شعر و
ادب نیز دستی داشته است، چنانکه در منابع ابیاتی به او نسبت دادهاند.
وی با
فرزدق و
ذوالرمه دیداری داشته و ابیاتی از آن دو روایت کرده است.
ابوبکر در روایت حکایات و اخبار تاریخی سهم بسزایی دارد، چنانکه روایات متعددی از وی در کتابهای تاریخی
و کتب «طبقات الاولیاء»
ضبط شده است.
رجالشناسان سنی وی را فردی خیّر، فاضل، عابد، قاری و فقیه،
حافظ و محدثی
ثقه،
و برخی نیز
ضعیف وصف کردهاند.
از نظر
رجالی،
عقیلی و
ابنعدی،
ابوبکر را در جمله
ضعفا آوردهاند، در حالی که
ابنحبان و
عجلی او را در شمار ثقات نام بردهاند و
یحیی بن معین او را صدوق خوانده است.
احمد بن حنبل و
فضل بن دکین که از شاگردان وی بودهاند و نیز
ابنسعد او را
کثیر الغلط خواندهاند.
شهرت اصلی ابوبکر در روایت
قرائت عاصم است. به تصریح خود وی، از آنجا که کسی را در اقراء همپایه عاصم ندیده بوده، به ملازمت وی درآمده و مدت ۳ سال به فراگیری قرائت از او پرداخته و تنها زمانی از وی جدا شده که حتی حرفی را وا نگذارده بوده است. ابوبکر در این مدت سه بار
قرآن را بر عاصم عرضه کرد.
اگرچه مطابق روایتی وی علاوه بر عاصم، قرآن را بر
عطاء بن سائب و
اسلم منقری نیز عرضه کرده است، اما
ذهبی ضمن رد این اسناد به نقل از
یحیی بن آدم از خود ابوبکر، گوید که وی جز عاصم از دیگری قرائت نیاموخته است.
بر پایه اسانید کتب قرائت، جمع کثیری از علما «حروف» قرائت عاصم را از وی روایت کردهاند که از آن جمله میتوان به یحیی بن آدم، کسایی،
احمد بن جبیر انطاکی،
هارون بن حاتم و
یحیی بن سلیمان جعفری اشاره کرد، اما برخی نیز همچون
یحیی بن محمد علیمی،
ابویوسف اعشی،
عبدالرحمن بن ابیحماد،
عروه بن محمد اسدی و
سهل بن شعیب توانستند قرآن را بر وی عرضه دارند.
روایت ابوبکر از عاصم بیشتر از دو طریق یحیی بن آدم و یحیی بن محمد علیمی رواج یافت.
اگرچه در مقایسه بین روایت ابوبکر و
حفص از عاصم، ابوبکر را در روایت ضابطتر دانستهاند، اما در عمل روایت حفص بود که بیشتر به ایندگان منتقل شد، چه، ابوبکر کمتر کسی را به شاگردی میپذیرفت.
به هر روی روایت ابوبکر در کتب مختلف قرائت ضبط شده و در موارد بسیاری با روایت حفص اختلاف دارد، تا آنجا که روایت ابوبکر و حفص از عاصم در حد دو قرائت مستقل، با یکدیگر اختلاف دارند.
در بین کتب مختلف روایاتی از ابوبکر در زمینههای مختلف
علوم قرآنی چون کتابت وجوه مختلف قرائات و نیز اخباری در زندگی عاصم به جا مانده است.
ابوبکر را مردی عابد و ناسک که بر
نماز و
روزه و
تلاوت قرآن مداومت داشت، وصف کردهاند،
اما برخی از روایاتی که درباره وی نقل شده، رنگ اغراق به خود گرفته است
با اینهمه روایات بسیاری وجود دارد که بر
زهد وی
دلالت میکند.
از اینرو ابوبکر پیوسته مورد ستایش بزرگان و علما قرار میگرفت و در مجالس و محافل گوناگون شرکت میکرد، تا آنجا که بدون اجازه بر
موسی بن عیسی والی کوفه وارد میشد
و حتی علمای دیگر را که برخی از آنان استاد وی بودهاند، مورد امر و نهی قرار میداد.
ایشان از
هارون الرشید (خلافت ۱۷۰-۱۹۳ هـ) و وکیع جایزههایی نیز گرفته است.
ابوبکر با هارون عباسی نیز مراوده داشته، بارها برای او احادیثی روایت کرده و مورد نقد او قرار گرفته است.
در منابع گاه از گرایش وی به
تشیع سخن رفته است،
برقی او را در شمار اصحاب
امام جعفر صادق (علیهالسلام) ذکر کرده و در روایات آمده است که وی با فقه
اهلبیت (علیهالسلام) آشنا بود.
همچنین به ارادت شدید او به حضرت علی (علیهالسلام) اشاره شده است،
تا آنجا که نقل شده، آن حضرت را نسبت به
شیخین و نیز
عثمان افضل میدانست.
ابوبکر در زمان ولایت موسی بن عیسی بر کوفه به ویران کردن
مقبره امام حسین (علیهالسلام) اعتراض نمود و در این راه مصائب فراوانی تحمل کرد.
در مقابل، روایاتش در تفضیل ابوبکر و استدلال بر خلافت وی
و نیز برخی برخوردهای شدید او نسبت به
شیعیان را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
از دیگر عقاید منقول از وی این است که قائلان به
خلق قرآن را
کافر میدانست.
از نظر تألیف، اگرچه احمد بن حنبل به نوشتههایی از ابوبکر در حدیث، اشاره کرده است،
لیکن دیگر منابع به تألیفی از او اشاره نمیکنند و تنها برخی سخنان کوتاه و گاه حکمتآمیز وی بهطور پراکنده در منابع آمده است.
همچنین برخی از گردآورندگان حدیث از جمله صاحبان
صحاح سته به استخراج احادیث او پرداختهاند.
کتاب اجزاء ثلاثین اثر مهم اوست.
ابوبکر عیاش سرانجام در
جمادی الاولی سال ۱۹۳ در کوفه درگذشت.
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
(۱) عبدالحمید بن هبهاللـه ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
(۲) عبداللـه ابن ابی داوود، المصاحف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۳) محمدبن محمد ابن جزری، غایه النهایه، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۴) محمدبن محمد ابن جزری، النشر، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانۀ مصطفی محمد.
(۵) عبدالرحمن بن علی ابن جوزی، صفه الصفوه، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۶) محمد ابن حبان، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۷) محمد ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش سترستن، لیدن، ۱۳۲۵ق.
(۸) محمدبن علی ابن شهر آشوب، مناقب، قم، چاپخانۀ علمیه.
(۹) عبداللـه ابن عدی،
الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۰) علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، عمّان، دارالبشیر.
(۱۱) ابن کثیر، البدایه.
(۱۲) احمدبن موسی ابن مجاهد، السبعه
فی القراءات، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۷۲م.
(۱۳) عبدالرحمن بن عمرو ابوزرعه، تاریخ، به کوشش شکراللـه قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۴) احمدبن عبداللـه ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۵) محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، به کوشش محمد ابراهیم زاید، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۶) احمدبن محمد برقی،
الرجال، به کوشش جلالالدین محدث، تهران، ۱۳۴۲ق.
(۱۷) یعقوب ابن سفیان بسوی، المعرفه و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۱۸) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۱۹) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و نذیر حمدان، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۰) محمدبن احمد ذهبی، معرفه القراء الکبار، به کوشش محمد سیدجادالحق، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۲۱) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۲۲) طبری، تاریخ.
(۲۳) محمدبن حسن طوسی، امالی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۴) احمدبن عبداللـه عجلی، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۲۵) فریدالدین عطار، تذکره الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۲۶) محمدبن عمرو عقیلی، کتاب
الضعفاء الکبیر، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۷) محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱ق.
(۲۸) محمدبن یزید مبرد،
الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۲۹) یوسف بن عبدالحمن مزی، تهذیب
الکمال، نسخۀ خطی کتابخانۀ احمد ثالث استانبول، شم ۲۸۴۸.
(۳۰) محمدبن خلف وکیع، اخبار القضاه، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۳۱) یاقوت، ادبا.
(۳۲) یحیی بن معین، معرفه
الرجال، به کوشش محمد
کامل قصار و محمد مطیع حافظ، دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
•
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوبکر بن عیاش»، ج۵، ص۱۹۹۱. • پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۳۹۳، برگرفته از مقاله «ابوبکر شعبة بن عیّاش اسدی».