ابوالفوارس شاه شجاع کرمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شاه شجاع کرمانی، از صوفیان
قرن سوم بود. در برخی منابع او را شاهِ شجاع کرمانی نامیدهاند.
وی به ابوالفوارس ملقب بود که احتمالا نشانهای از بزرگزادگی یا مهارت او در
اسبسواری بوده است.
گفتهاند او ملکزادهای بود که بعدها
زهد پیشه کرد.
مؤلف مزارات کرمان،
روایات افسانه گونهای درباره پادشاهی و
توبه او نقل کرده است. سلمی
و انصاری
او را اهل فتوت دانستهاند؛ اما چون وی با برخی از ملامتیه، مانند
ابوحفص حداد و
یحیی بن معاذ، مصاحبت و مکاتبه داشته
و نیز مانند ملامتیه از پوشیدن خرقه صوفیه و عبای زاهدان خودداری میکرده و قبای عامه را میپوشیده است، میتوان او را واسطهای میان اهل فتوت و اهل ملامت دانست.
شاه با مشایخی همچون
ابوتراب نَخَشْبی و ابوعبید بُسْری نیز مصاحبت داشت.
برخی او را مرید ابوحفص حداد دانستهاند،
حال آنکه از ماجرای
سفر او به
نیشابور و صحبتها و مکاتبات این دو، بیشتر مناسبات دوستانه استنباط میشود تا رابطه مریدی و مرادی.
اما مشرب عرفانی آنها چندان به هم نزدیک بوده است که وقتی شاه شجاع به همراه شاگردش، ابوعثمان حِیری، برای دیدار ابوحفص به نیشابور سفر کرد، ابوعثمان را برای شاگردی نزد ابوحفص حداد باقی گذاشت.
از زندگی شاه شجاع حکایاتی نقل شده که نشاندهندۀ بیاعتنایی وی به جمع ظاهری طاعات و
عبادات و توجه به باطن و حقایق معنوی آن است. از جمله گفته شده است که پنجاه
حج خود را، در ازای نان دادن به درویشی، فروخت
روزبهان بقلی این حکایت را جزو شطحیات وی آورده و در توضیح آن گفته که آن چهل حج پیاده، حجاب رؤیت حق بوده و با توجه به اینکه اصل
عبادت،
اخلاص است و التفات بر عبادت،
شرک؛ لذا فروختن چهل حج به دو نان، به قصد از بین بردن شرک بوده است.
شاه توجه و دیدن مقامات عرفانی را، به عنوان اهداف غایی، مخالف کمال میدانست. از سخنان اوست که اهل فضل صاحب فضل باشند تا آنگاه که فضل خود نبینند، چون بدیدند، دیگر فضل باقینماند، و اهل ولایت را همچنین ولایت تا آنگاه است که ولایت خود نبینند.
از دیگر ویژگیهای
تصوف او اهمیت دادن به
خوف در مقابل
رجا و تفضیل
فقر و درویشی بر توانگری است.
گفتهاند وی در رد یحیی بن معاذ رازی، که رسالهای در تفضیل توانگری بر درویشی داشته، رسالهای در تفضیل فقر و درویشی بر توانگری نوشته است.
از حوادث زندگی او، که در تذکرهها بسیار از آن یاد شده، ریاضتها و شب زندهداریهای چهل سالۀ اوست. گفتهاند که وی در یکی از شب زندهداریهایش ناگهان
خوابش برد و چون شهودی در آن
خواب به او دست داد، پس از آن همواره به دنبال آن بود که بخوابد تا شاید آن شهود تکرار شود. در همین مورد از او شعری نیز نقل شده است.
وی بعد از ۲۷۰ یا قبل از سال ۳۰۰ درگذشت.
مزارش احتمالا در کنار مزار
خواجه علی سیرجانی، در روستای نصرآباد در مغرب سیرجان بوده است.
گفتهاند که شاه رسالههای بسیاری در تصوف داشته است، ولی فقط از
مرآةالحکمای او نام بردهاند.
از شاه کرمانی تأویلهایی نیز از
آیات قرآن نقل شده است.
(۱) ابنملقن، طبقات الاولیاء، چاپ نورالدین شربیه، مصر ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲) ابونصر سراج، اللمع فی التصوف، چاپ رنلود الن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
(۳) ابونعیم، احمد بن عبداللّه، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت (بیتا).
(۴) انصاری، خواجه عبداللّه، طبقات الصوفیه، تهران ۱۳۶۲ش.
(۵) پورمختار، محسن، «بیاض وسواد سیرجانی متنی کهن از اقوال مشاهیر صوفیه تا اوایل سده پنجم» در نامه بهارستان، سال ششم، شماره اول ـ دوم، دفتر ۱۱، زمستان ۱۳۸۵ش.
(۶) زرینکوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۵۷ش.
(۷) زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران ۱۳۶۹ش.
(۸) خطیب، سعید، تذکره الاولیاء محرابی کرمانی یا مزارات کرمان، چاپ حسین کوهی کرمانی، انتشارات مرکز کرمانشناسی (بیتا).
(۹) سلمی، ابوعبدالرحمان، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۰) شیروانی، زینالعابدین، ریاضالسیاحه، چاپ اصغر حامد ربانی، تهران (بیتا).
(۱۱) جامی، نورالدین عبدالرحمان، نفحات الانس، تهران ۱۳۸۶ش.
(۱۲) ابنجوزی، جمالالدین ابیالفرج عبدالرحمن بن علی، صفهالصفوه، چاپ محمود فاخوری، حلب بیروت ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۱۳) بقلی شیرازی، روزبهان، شرح شطحیات، چاپ هنری کربین، تهران ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱م.
(۱۴) عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۵) قشیری، ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن، رسالۀ قشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهچی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۶) لاهوری، غلام سرور، خزینهالاصفیا، کانپور ۱۹۲۹.
(۱۷) هجویری، علی بن عثمان جلابی، کشفالمحجوب، چاپ دکتر محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «شاه شجاع کرمانی»، شماره۵۹۶۶.