ابوالحسن علی بن حسن برهان بلخی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُرهانِ
بلخی،
علی، ابوالحسن
علی بن حسن،
فقیه و پیشوای
حنفیان حلب در
قرن ششم است.
مدرسه بلخیّه منسوب به اوست.
وی را به دلیل نام جدّ اعلایش جعفری نیز نامیده اند.
تاریخ ولادت بلخی معلوم نیست، به نوشته
لکنویزادگاه وی سِکندر از توابع طخارستان
بلخ است.
بلخی در
بخارا به
تحصیل پرداخت و
فقه و
حدیث را نزد عالمان بزرگی چون برهان الائمّه عبدالعزیز بن عمر بن مازه و معین الدین نسفی آموخت.
به نوشته لکنوی
بلخی برای ادامه تحصیل و
استماع حدیث ، سفری نیز به
بغداد و
مکّه کرد، اما نام مشایخ او در آن نواحی بر ما مشخص نیست.
در ۵۱۹، پس از پایان
تحصیلات ، به
دمشق رفت و در آنجا اقامت گزید و این
شهر را مرکز
تدریس و
فعالیت علمی خود قرار داد.
همچنانکه به
حلب نیز آمد و شد داشت و در آنجا علاوه بر تدریس در
مدرسه حلاویه ، از نفوذ معنوی و اجتماعی نیز برخوردار بود.
نخستین مدرسه ای که
بلخی در آنجا به
وعظ و
سخنرانی پرداخت
مدرسه صادریّه دمشق بود
و ظاهراً به عللی، از جمله براثر اختلافاتی که بین او و
حنبلیان پدید آمد، حوزه فعالیت خود را به
مدرسه طرخانیّه انتقال داد.
سپس در ۵۲۵،
مدرسه بلخیّه به نام او ساخته و اداره آن به وی سپرده شد.
مدرسه خاتونیّه نیز در ۵۲۶ برای
مذهب حنفی وقف و اداره آن به
بلخی واگذار شد.
بسیاری از
علمای حنفی فقه را از
بلخی آموختند که از جمله آنان بدر ابیض، عبدالرشید ولوالجی (متوفی بعد از۵۴۰) و محمدبن یوسف عقیلی (متوفی ۵۶۴) بودند
در منابعی که از
بلخی سخن رفته ضمن تأکید بر حافظه فوق العاده او
اشاره ای به تألیف یا
تصنیف وی نشده است.
تنها
ابن قطلوبغا به نقل از القنیه بعضی از فتاوای فقهی
بلخی را درج کرده است.
فتاوای
بلخی و نوشته برخی منابع،
نشان دهنده اهمیت و نقش
بلخی در رویدادهای مذهبی و سیاسی آن زمان است.
او به دلیل وارستگی اخلاقی،
مردم دوستی ،
ورع و روحیه دفاع از
دین ، از جایگاه و نفوذ زیادی برخوردار بوده و گاهی او را از ناشران
علوم دینی و اسلامی نامیده اند.
قدیمترین منبعی که از
بلخی نام برده،
تاریخ دمشق ابن قلانسی (متوفی ۵۵۵) است که معاصر
بلخی بوده است.
به نوشته
ابن قلانسی ، در ۵۴۳ نورالدین زنگی اتابکی دستور منع گفتن «حَیّ
علی خیرالعمل» را در
اذان صادر کرد، از آنرو که آن را از بدعتهای فاطمیون میدانست؛ همچنین سبِّ صحابه را که ظاهراً معمول بود ممنوع کرد و در این اقدام، برهان
بلخی او را یاری کرد.
در ۵۴۶ که
دمشق چند
ماه در محاصره لشکر نورالدین بود،
بلخی واسطه پیمان
صلح میان نورالدین و حاکم وقت دمشق شد.
بلخی در
شعبان ۵۴۸ درگذشت
و فقط
ابن کثیر وفات وی را ۵۴۶ ضبط کرده است، که با توجه به معاصر بودن ابن قلانسی با
بلخی و نقل بیشتر مورّخان به نظر میرسد که
سال ۵۴۸ درست باشد.
(۱) ابن قطلوبغا، تاج التراجم فی من صنّف من الحنفیّة، چاپ ابراهیم صالح، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲) ابن قلانسی، تاریخ دمشق، چاپ سهیل ذکار، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) ابن کثیر، البدایة والنهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۴) ابن مبرد، ثمارالمقاصد فی ذکرالمساجد، دمشق ۱۹۷۵.
(۵) عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین، بیروت (بی تا).
(۶) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النّبلاء، ج ۲۰، چاپ شعیب ارنووط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۴، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴.
(۸) خلیل بن ایبک صفدی، تحفة ذوی الالباب، چاپ احسان بنت سعید خلوصی و زهیر حمیدان الصصام، دمشق ۱۹۹۱ـ۱۹۹۲.
(۹) عبدالقادر بن محمد قرشی حنفی مصری، الجواهرالمضیئة فی طبقات الحنفیّة، حیدرآباد دکن ۱۳۳۲.
(۱۰) محمد کردعلی، خطط الشام، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲/ ۱۹۷۰ـ ۱۹۷۲.
(۱۱) عبدالحی بن عبدالحلیم لکنوی، الفوائدالبهیّة فی تراجم الحنفیّة، و یلیها طرب الاماثل بتراجم الافاضل، کراچی ۱۳۹۳.
(۱۲) عبدالقادربن محمد نعیمی دمشقی، الدّارس فی تاریخ المدارس، چاپ جعفر حسنی، مصر ۱۹۸۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بُرهانِ بلخی»، شماره۱۱۲۲.