• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن مقفّع (مقاله‌دوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ابن مقفع.

ابومحمد عبدالله بن دادویة بن مقفّع (۱۰۹-۱۴۲ق)، معروف به ابن مقفّع، نویسنده‌ای برجسته و توانا، ادیبی فاضل و در بلاغت و فصاحت سرآمد زمان خود بود. ابن مقفّع مدتی سمت دبیری و کتابت دولت عباسی را در قرن دوم هجری قمری برعهده داشت.



ابومحمد عبدالله بن دادویة بن مقفّع، معروف به ابن مقفّع، وی اهل جُور، گور یا همان فیروزآباد فارس بود و ظاهراً در همان‌جا زاده شد.
[۱] جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۹.
ابن ندیم می‌نویسد که نام وی در فارسی روزبه، و کنیه‌اش قبل از اسلام ابوعمرو بود. سال ولادت وی به اختلاف ۱۰۶ یا ۱۰۹ق نقل شده است. او هنوز کودک بود که با پدر به بصره رفت. پدر به تربیتش همت گمارد و ادبا را گرد او جمع می‌کرد یا او را به مجالس ایشان می‌برد. سپس دو مرد بَدَوی به نام‌های ابوالغول و ابوالجاموس را که از فصحای عرب بودند و پیوسته به بصره می‌رفتند، به آموزش او گماشت. زمانی نیز برای عامر بن ضباره، از سران برجسته لشکر ابن هبیره دبیری می‌کرد. در آن شهر به خدمت خاندان عباسی یعنی علی بن عبدالله، عموی سفاح و منصور درآمده و از میان آن خانواده بیشتر به عیسی بن علی متمایل بود و در همین زمان بود که با رهنمونی عیسی بن علی اسلام آورد. ابن مقفّع مدتی سمت دبیری و کتابت را برعهده داشت. در کرمان دبیر عمر بن هبیره بود و در آن زمان ثروت کلانی به‌ست آورد
[۶] جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۹.
و در نزاع سیاسی بین امویان و عباسیان، کرمان را ترک کرده و به بصره برگشت.


او شخصیتی فرهنگی در تاریخ اسلام به‌شمار می‌رود و نویسنده‌ای برجسته و توانا، ادیبی فاضل و در بلاغت و فصاحت سرآمد زمان خود بود. زبان مادری او فارسی بود، اما عربی را نیک آموخته بود، از همین رو متون پهلوی را به عربی ترجمه می‌کرد.
قفطی می‌گوید که ابن مقفع اولین مسلمانی است که به ترجمه کتاب‌های منطق روی آورده است. صفدی می‌نویسد که وی گرچه در شعر دست داشت، اشعار چندانی نسرود.
[۱۳] صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۶۳۴.
او ثروتمند و بخشنده بود، مردم را اطعام می‌کرد و با هر کسی که به او نیاز داشت، گشاده‌دستی روا می‌داشت.
[۱۴] جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۹.



نظر پژوهشگران درباره عقیده او مختلف است. ذهبی می‌نویسد که او ابتدا مجوسی بود و سپس به هدایت علی بن عیسی عموی سفاح در حالی که عمری از او گذشته بود، مسلمان شد. سید مرتضی نام ابن مقفّع را در زمره کسانی آورده که خود را زیر پوشش دین اسلام نهان می‌داشتند تا خون و مال خود را حفظ کنند. او این اشخاص را زنادقه ملحد و کفار مشرک می‌خواند.


ابن مقفّع در نهایت به دست سفیان بن معاویه مهلّبی که به جهت نرسیدن به حکومت شاپور کینه‌ای از او در دل داشت، به بدترین صورت به قتل رسید. گفته‌اند که سفیان دستور داد تنوری برافروزند و‌ اندام‌های ابن مقفّع را یکی یکی ببرند و به آتش‌ اندازند.
[۱۷] جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۶.
چگونگی قتل وی به‌گونه‌های دیگری نیز نقل شده است. می‌گویند که وی را در چاهی‌ انداختند و در آن را با سنگی بستند و یا او را در مخزن نوره حمام‌ انداختند و نگهبان، در آن را با تخته سنگی بست تا درگذشت. تاریخ به قتل رسیدن او با کمی اختلاف از سال ۱۳۷ تا ۱۴۵ق نقل شده است.


ابن مقفّع در مدت کوتاه عمر خود آثار متعددی برجای گذاشت که عبارت‌اند از: رسالة فی الصحابه، کلیله و دمنه، جوامع کلیله و دمنه، خداینامه، آیین نامه، التاج در سیره انوشیروان، کتاب مزدک، الآداب الکبیر، ما قرا جسنس، الآداب الصغیر الیتیمة فی الرسائل الرسائل انتزاع کتاب کلیله و دمنه نقل کتاب کلیله و دمنه به شعر، تاریخ الفرس، شاهنامه کبری سیر الملوک، نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب ترجمه قاطیغوریاس، ترجمه کلیله و دمنه از فارسی به عربی، شرح المقولات، مختصر باری ارمیناس، الدرة الیتیمة و الجوهرة الثمینة، ترجمه مکتوب اسکندر بارسطو سکسیکین سگران، صسگزیان و ادب الوجیز للولد العزیز.
[۳۴] منزوی، احمد، فهرست نسخه‌های خطی فارسی، ج۲، ق۲، ص۱۵۶۸.
[۳۵] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۹۲.



۱. جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۹.
۲. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۵۰.    
۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۵۰.    
۴. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۴.    
۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۱۸.    
۶. جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۹.
۷. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۳۴۰.    
۸. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۵۰.    
۹. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۶۳۳.    
۱۰. سید مرتضی، الامالی، ج۱، ص۱۳۶.    
۱۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۵۰.    
۱۲. قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۱۷۰.    
۱۳. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۶۳۴.
۱۴. جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۹.
۱۵. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۱۹۸.    
۱۶. سید مرتضی، الامالی، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵.    
۱۷. جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۶.
۱۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۲۲.    
۱۹. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۵۳.    
۲۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۳، ص۳۶۶.    
۲۱. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۰۹.    
۲۲. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۵۰.    
۲۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۳۷۰.    
۲۴. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۲۹۹.    
۲۵. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۲۶.    
۲۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۴۳۸.    
۲۷. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۳۰۸.    
۲۸. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۲۹. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۸۱۰.    
۳۰. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۲۱۷.    
۳۱. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۷۴۵.    
۳۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۲، ص۱۵۹.    
۳۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۸، ص۲۹.    
۳۴. منزوی، احمد، فهرست نسخه‌های خطی فارسی، ج۲، ق۲، ص۱۵۶۸.
۳۵. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۹۲.
۳۶. بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانة الادب، ج۸، ص۱۷۷.    
۳۷. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۱۴۰.    
۳۸. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۶، ص۱۵۶.    
۳۹. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، ج۱، ص۲۹۸.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴-۴۵۵، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مقفّع».




جعبه ابزار