• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن عبدیالیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کنانة‌بن عبدیالیل بن عمروبن عمیر ثقفی از بزرگان طائف می باشد.



مفسّران در ذیل آیه ۳۱ سوره زخرف در تعیین مصداقِ «رَجلٌ مِن القَریَتَینِ عَظیم» در طائف، از مردی با نام‌های ابن عبدیالیل، کنانة بن عبد بن عمرو بن‌عمیر،
[۲] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۴.‌
[۳] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص۸۵.

کنانة بن‌عبدیالیل
[۴] غرر التبیان، ص‌۴۶۸.
و عمیر بن‌عبدیالیل
[۵] قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۵۶‌.
یاد کرده‌اند که هر چهار نام، به دو روایت مجاهد و سدّی باز می‌گردد. از مقایسه و بررسی روایات برمی‌آید که این فرد، کنانة‌بن عبدیالیل است و به احتمال قوی، «یالیل» در روایت سدّی، از کنانة بن‌عبدبن‌عمرو افتاده، و‌قرطبی به اجتهاد خود «عمیر» را به اوّل اسم افزوده است.


در تفسیر طبری ،
[۶] جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۳۵.
ذیل آیه ۱۰۷ سوره توبه از او به ابن‌بالین یاد شده، هر چند در تاریخ طبری ،
[۸] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۰۰.
کنانة بن‌عبدیالیل آمده است که شاید آن‌چه در تفسیر آمده، از خطای مصحّحان بعدی ‌باشد.
کنانه از بزرگان، شجاعان ،
[۱۱] المغازی، ج‌۲، ص‌۵۹۸‌.
شاعران،
[۱۲] المفصّل، ج‌۹، ص‌۷۵۲.
[۱۳] الاعلام، ج‌۵‌، ص‌۲۳۴.

و دانایان
[۱۴] المغازی، ج‌۳، ص‌۸۸۶‌.
طائف و ثقیف بود. این قبیله به دو گروه بزرگ احلاف و بنی‌مالک تقسیم می‌شد و کنانه از احلاف بود.
[۱۵] المغازی، ج‌۳، ص‌۹۶۳.
[۱۷] المفصّل، ج‌۴، ص‌۱۵۰.

وی در میان آنان، نفوذ و احترام بسیاری داشت، چنان‌که مردم در حل مشکلات گوناگون خود به او مراجعه می‌کردند.
[۱۸] المغازی، ج‌۳، ص‌۸۸۶‌.
هنگام حرکت قبیله ثقیف برای شرکت در پیکار حنین بر ضدّ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، به پیشنهاد کنانه، برج و باروی طائف را تعمیر و استوار کردند.
[۱۹] المغازی، ج‌۳، ص‌۸۸۶‌.
وی در بخشش هنگام قحطی و کمبود، نام‌دار بود
[۲۰] المفصّل، ج‌۹، ص‌۷۵۲.



منابع درباره مسلمانی‌اش ، گوناگون سخن گفته‌اند:به روایتی،
وی یکی از اعضای بلندپایه هیأت‌ثقیف بود که در رمضان سال ۹هجری
[۲۴] تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۸۰.
برای گفت‌وگو و مصالحه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به مدینه آمدند و همگی مسلمان شدند، ولی ابن‌هشام و واقدی
[۲۶] المغازی، ج‌۳، ص‌۹۶۳.
که نام تمام افراد هیأت ثقیف را بر شمرده‌اند، از او یاد نکرده‌اند. مدائنی، او را یکی از افراد هیأت دانسته، امّا مسلمانی‌اش را نپذیرفته است، زیرا اعتقاد دارد، سروری مردی قریشی را برنتابید و مشرک بازگشت. برابر این خبر ، او از طائف به نجران و پس از مدّتی به روم نزد «هرقل» رفت و به ابوعامر راهب، پدر حنظله غسیل الملائکه و علقمةبنعلاثه قیسی پیوست.
[۲۸] جامع‌البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۵.
[۲۹] اسدالغابه، ج۴، ص۴۷۳.



پس از مرگ ابوعامر (۱۰ هجری) در روم، کنانه بر سر میراث او با علقمه به ‌نزاع برخاست و هِرْقِلْ در دعوای آن دو به این دلیل که ابوعامر و کنانه هر دو شهرنشین، و ‌علقمه بدوی است، به سود کنانه داوری کرد. بر پایه این روایت ، سرانجام کنانه در سرزمین روم، مشرک از دنیا رفت.
[۳۰] اسدالغابه، ج‌۴، ص‌۴۷۳.

به نقل طبری،
[۳۲] جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۳۵.
کنانه و علقمه پس از مدّتی به مدینه بازگشته، مسلمان شدند و با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بیعت کردند، به هر حال از فرجام او اطلاعی در دست نیست، هر چند زرکلی مرگ او را حدود سال ۱۵ هجری دانسته است.
[۳۳] الأعلام، ج‌۵‌، ص‌۲۳۴.



به گفته طبری،
[۳۴] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۳‌.
هنگامی که آیات قرآن به گوش مشرکان رسید، آن را سحر و باطل دانسته، گفتند:اگر حقّ و درست است، چرا بر مردی بزرگ از شهر طائف یا مکّه نازل نشد؟ خداوند با نزول آیه ۳۱ سوره زخرف
(و قالوا لَولا نُزِّلَ هذَا القُرءَانُ عَلی رَجل مِنَ القَریَتَینِ عَظیم) سخنان آنان را پاسخ گفت. مفسّران درباره مرد بزرگ مکّه و طائف به اختلاف سخن گفته‌اند.
[۳۶] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۴‌. ‌
[۳۷] مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۷۱.
[۳۸] قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۵۶.

به اعتقاد مجاهد، مقصود از مرد بزرگ مکّه، عتبة بن‌ربیعه، و ‌در طائف، ابن‌عبدیالیل ثقفی است.
[۳۹] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۴‌.
[۴۰] غرر التبیان، ص‌۴۶۸.



الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ الاعلام، زرکلی؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ ‌جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ السیرة‌النبویّه، ابن‌هشام؛ الطبقات الکبری؛ غرر التبیان؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المغازی؛ المفصّل فی تاریخ العرب


۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۱.    
۲. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۴.‌
۳. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص۸۵.
۴. غرر التبیان، ص‌۴۶۸.
۵. قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۵۶‌.
۶. جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۳۵.
۷. توبه/سوره۹، آیه۱۰۷.    
۸. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۰۰.
۹. الطبقات، ج‌۶‌، ص‌۴۷.    
۱۰. الاستیعاب، ج‌۳، ص‌۱۳۳۰.    
۱۱. المغازی، ج‌۲، ص‌۵۹۸‌.
۱۲. المفصّل، ج‌۹، ص‌۷۵۲.
۱۳. الاعلام، ج‌۵‌، ص‌۲۳۴.
۱۴. المغازی، ج‌۳، ص‌۸۸۶‌.
۱۵. المغازی، ج‌۳، ص‌۹۶۳.
۱۶. الطبقات، ج‌۱، ص‌۲۳۷.    
۱۷. المفصّل، ج‌۴، ص‌۱۵۰.
۱۸. المغازی، ج‌۳، ص‌۸۸۶‌.
۱۹. المغازی، ج‌۳، ص‌۸۸۶‌.
۲۰. المفصّل، ج‌۹، ص‌۷۵۲.
۲۱. الطبقات، ج‌۶‌، ص‌۴۷.    
۲۲. الاستیعاب، ج‌۳، ص‌۱۳۳۰.    
۲۳. الاستیعاب، ج‌۳، ص۳۸۶.    
۲۴. تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۸۰.
۲۵. سیره ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۵۳۹‌.    
۲۶. المغازی، ج‌۳، ص‌۹۶۳.
۲۷. الإصابه، ج‌۵‌، ص‌۴۹۶.    
۲۸. جامع‌البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۵.
۲۹. اسدالغابه، ج۴، ص۴۷۳.
۳۰. اسدالغابه، ج‌۴، ص‌۴۷۳.
۳۱. الإصابه، ج‌۵‌، ص‌۴۹۶.    
۳۲. جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۳۵.
۳۳. الأعلام، ج‌۵‌، ص‌۲۳۴.
۳۴. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۳‌.
۳۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۱.    
۳۶. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۴‌. ‌
۳۷. مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۷۱.
۳۸. قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۵۶.
۳۹. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۸۴‌.
۴۰. غرر التبیان، ص‌۴۶۸.



دایرة المعارف قرآن کریم، مقاله ابن عبدیالیل.    




جعبه ابزار