ابن بر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن برّ ابوبکر محمد بن علی بن حسن تمیمی غوثی (د ۵
ق/ ۱۱ م)، لغوی و ادیب نامدار بود. ابن البر که نام او در شمار نحویان و لغتشناسان بزرگ آمده است، اثری نسبت ندادهاند و اگر چند تن از شاگردان نامور او از جمله
ابن قطاع،
ابن رشدین و
ابن مکی روایات خود را از او نقل نکرده بودند، شاید نام او نیز از میان میرفت.
اِبْنِ بِرّ، ابوبکر محمد بن علی بن حسن یا الحسین: تمیمی غوثی،
لغوی و ادیب نامدار سدۀ ۵
ق/ ۱۱ م. از آنجا که نیای وی، علی، را «بر» میخواندند، به ابن البر شهرت یافت.
گرچه
ابن ابار او را اهل
قیروان و ساکن صِقلیه (سیسیل) میداند، اما
قفطی گوید که ابن البر در صقیله به دنیا آمد.
او در جوانی به اشتیاق کسب علم راهی مشرق زمین شد.
و در
قاهره ضمن استفاده از محضر اساتید آن دیار، هم خود را مصروف فراگیری
لغت کرد و به شاگردی نزد لغتشناسان بهنامی چون
ابن خرزاد نجیرمی پرداخت. در ۴۱۳
ق/ ۱۰۲۲ م دیوان اشعار ابوالطیب متنبی را نزد شاگرد او
ابوعلی صالح بن ابراهیم بن رشدین استماع کرد،
و پس از اندک زمانی خود به روایت و شرح اشعار متنبی پرداخت.
اندک ابیاتی که
تجیبی به او نسبت داده است، اگر حکایت از چیرهدستی او در شاعری نکند، لااقل حاکی از آن است که وی در
مصر با اعیان و دانشمندان آن سرزمین چون
قاضی ابومحمد عبدالوهاب بن علی،
ابومنصور ثعالبی،
محمد بن علی مروزی و
محمد هروی مصاحبت و مجالست داشته و گاهی با آنان شعری رد و بدل میکرده است.
ابیاتی که تجیبی
در آغاز نامهای خطاب به ابن البر آورده، نیز نشان از دوستی استوار میان این دو تن دارد. تجیبی
به پیمانی اشاره میکند که بر حسب آن قرار بود وی همراه ابن البر، در ۴۱۵
ق/
۱۰۲۴ م به وطن باز گردد، اما ابن البر که در قاهره علم کافی فراگرفته و شهرتی نیز کسب کرده بود،
دوست قدیم را رها کرد و همراه گروهی از جوانان قیروان راه خود گرفت.
تجیبی
در قطعۀ زیبایی شرح میدهد که چگونه تصادفاً هر دو در یک روز با دو کشتی گوناگون از
اسکندریه به راه افتادند و چگونه وی ابیاتی در
ملامت او سرود و چگونه در بندرهایی دیگر باز با هم ملاقات کردند. در هر حال وی از طریق اسکندریه ــ شقراء ــ مهدیة
به صقلیه رسید و بر حکمران (= قائد) شهر مازر که
ابن منکود نام داشت، فرود آمد. ابن منکود که مردی پارسا بود، از او به گرمی استقبال کرد و بزرگش داشت.
وی در سایۀ الطاف ابن منکود به کار لغت و تدریس آن پرداخت و همین جا بود که شیوۀ خاص خود را در روایت لغت، به خصوص روایت
صحاح جوهری آشکار ساخت و شاگردانی را که به همان شیوه رفتهاند، پرورش داد.
در روزگاری که وی در مازر میزیست. انبوهی از طالبان علم نزد او آمدند و حتی
علی بن عبدالجبار بن سلامۀ شاعر (د ۵۱۹
ق/ ۱۱۲۵ م) نیز بر آن شد که در خدمت او علم لغت بیاموزد.
اما اقامت او در آن شهر دیری نپایید، زیرا گویند او را به خمر تمایلی بود و این امر ابن منکود پارسا را خوش نمیآمد.
عاقبت پیغام نکتهآمیز او باعث شد که ابن البر، مازر را ترک گوید و بدینسان ابن عبدالجبار از محضر درس او محروم ماند. خوب است اشاره کنیم که دیدار وی با
ابن رشیق در آن شهر به اعتبار گفتۀ
یاقوت که در «دائرة المعارف ازسلام» آمده، باید زاییدۀ اشتباه در فهم متن باشد. ابن البر پس از آن روی به پالِرْم آورد.
در آن شهر نیز به کار لغت پرداخت و مکتبی را که گویند خود پایهریزی کرده است، استوارتر نمود. از آن پس دیگر خبری از او در دست نیست، جز اینکه گویند در حدود ۴۶۰
ق/ ۱۰۶۸ م به
اندلس رفت.
به ابن البر که نام او در شمار نحویان و لغتشناسان بزرگ آمده است، اثری نسبت ندادهاند و اگر چند تن از شاگردان نامور او روایات خود را از او نقل نکرده بودند، شاید نام او نیز از میان میرفت. در مورد حرکت لغوی منسوب به او نیز بهتر است چندان اغراق نکنیم و نکوشیم مکتبی در علم لغت به او نسبت دهیم،
زیرا نقش عمدهای که در این باب به او نسبت میدهند همانا وارد کردن صحاح جوهری به مصر است.
قفطی گوید: چون شاگردش ابن قطاع در حدود ۵۰۰
ق به مصر در آمد، مردمان را از کتاب صحاح بیاطلاع یافت و ناچار خود به تدریس آن همت گماشت، اما این سخن اعتباری برای مکتب لغوی ابن البر فراهم نمیآورد، به خصوص که قفطی به این امر که مصریان را بر صحاح اطلاعی نباشد، اطمینان کامل ندارد.
فضیلت دیگری که به وی نسبت میدهند همانا انتشار شعر متنبی در صقلیه است. او خود شعر متنبی را از ابن رشدین شاگرد بلافصل متنبی که در مصر اشعارش را روایت میکرد، نقل کرده و از آن پس به عنوان راوی و شارح آثار متنبی شهرت یافته است، اما آنچه از شرح او میشناسیم، همان است که شاگردش ابن قطاع نقل کرده است.
از این شرح چنین برمیآید که وی بیشتر به جنبۀ لغوی عنایت داشته است تا جنبههای دیگر، زیرا ملاحظه میکنیم که ابن قطاع از قول او تنها مفردات را شرح کرده است.
علاوه بر ابن قطاع،
ابومحمد صیرفی نیز در ۴۵۰
ق/ ۱۰۶۷ م شعر متنبی را نزد او آموخته است. یکی دیگر از کسانی که باعث ماندگار شدن نام وی شده است. ابن مکی (د ۵۰۱
ق/ ۱۱۰۷ م) صاحب
تثقیف اللسان (قاهره، ۱۹۶۶ م) است که کتاب خود را بر استاد عرضه میکرد، تا از عیبجویی مغرضان و حسد حاسدان در امان بماند. به این منظور وی همۀ آرای استاد را ملحوظ میداشته است.
احتمال دادهاند که تصحیح این کتاب در حدود ۴۶۰
ق یعنی زمانی که ابن البر هنوز در صقلیه بود، انجام شده باشد.
(۱) ابن ابار، محمد بن عبدالله، التکملة لکتاب الصلة، به کوشش عزت عطار الحسینی، قاهره، ۱۳۷۵
ق/ ۱۹۵۶ م.
(۲) ابن دحیة، عمر بن حسن، المطرب من اشعار اهل المغرب، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۹۵۵ م.
(۳) ابن قاضی، شهبة ابوبکر بن احمد، طبقات النحاة و اللغویین، به کوشش محسن غیاض، نجف، ۱۳۹۳
ق/ ۱۹۷۳ م.
(۴) ابن مکی، عمر بن خلف، تثقیف اللسان، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶
ق/ ۱۹۶۶ م.
(۵) تجیبی، اسماعیل بن احمد، شرح بر المختار من شعر بشار، به کوشش محمد بدرالدین علوی، قاهره، ۱۹۳۴ م.
(۶) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴
ق/ ۱۹۶۴ م.
(۷) صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات.
(۸) عباس، احسان، العرب فی صقلیة، بیروت، ۱۹۷۵ م.
(۹) قفطی، علی بن یوسف، انباة الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱
ق/ ۱۹۵۲ م.
(۱۰) یاقوت، ادبا.
(۱۱) EI۲.
(۱۲) Rizzitano, U, «Un commento di Ibn al Oattāʿ» , RSO, vol XXX, Roma, ۱۹۵۵.
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن بر»، شماره۳۹.