ابن اطنابه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن اطنابه عمرو بن عامر بن زید مَناة، از
قبیله خزرج، شاعر جاهلی که به مادرش اِطنابة انتساب یافته است. زندگی ابن اطنـابه کـه احتمالاً در سـدۀ ۶م میزیستـه، مانند زندگی همۀ مردان جاهلی، سخت به افسانه درآمیخته است. دربارۀ زندگی او دو روایت نقل کردهاند که در این مقاله به آن اشاره میشود.
اِبْنِ اِطْنابه، عمرو «عامر در اشتباه است.»
بن عامر بن زید مَناة از قبیلۀ خزْرَج، شاعر جاهلی که به مادرش اِطنابة انتساب یافته است. اطنابة، دختر شهاب بن زِبّان به طایفۀ بنوالقَین (که از باب تخفیف بَلقَین خوانده میشود)، از شاخههای خزرج، تعلق داشت.
عمرو، مردی دلاور و «سید» قبیلۀ نیرومند خزرج بود و بسیاری از فرزندان و نوادگانش در عصر
اسلام، صاحب نام نیک بودند: نوادهاش کَبْشه، مادر عبدالله بن رَواحه شاعر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود.
یکی از نوادگانش در نسل بعد، عمرو نام داشت که در کنار
امام حسین (علیهالسلام) شهید شد.
زندگی ابن اطنـابه ــ کـه احتمالاً در سـدۀ ۶ م میزیستـه ــ مانند زندگی همۀ مردان جاهلی، سخت به افسانه درآمیخته است. دربارۀ او دو روایت نقل کردهاند که در آنها، باز شناختن حقیقت از افسانه ممکن نیست.
روایت نخست به
یوْم فارع مربوط است: مردی از بنو نَجّار (شاخهای از خزرج) پسری از قُضاعه را کشت. عم این پسر در «جوارِ» قبیلۀ اَوْس میزیست. سید این قبیله که مُعاذ بن نُعمانبود، از باب «حمایتِ جار»، خود را مکلف به ستاندن خون بهای آن پسر دید.
اما بنو نجّار از پرداختن «
دیه» یا تسلیم قاتل خودداری میکردند و ناچار سپاهیان دو قبیله، در
فارع که در نزدیک «اُطُم»
حسّان بن ثابت (ه م) قرار داشت، روبهروی هم ایستادند. در این میان کسی گفت: اگر خونبها داده نشود، ما ابن اطنابه (رئیس خزرج) را به جای قاتل خواهیم کشت. ابن اطنابه در پاسخ این سخن قطعهای سرود (قطعۀ حائیه در ۸ بیت)؛ سپس جنگ درگرفت. اما پیش از آن که کار به پیروزی و شکست بینجامد، ابن اطنابه دیۀ مقتول را پرداخت و میان دو قبیله دوستی استواری برقرار کرد و در این باب لامیهای در ۲۰ بیت پرداخت.
این «اخبار» و اشعار را فقط
ابن اثیر (قرن
۷ق/ ۱۳ م) نقل کرده
و
مرزبانی (قرن
۴ق/ ۱۱ م) تنها به نزاع میان دو قبیله اشاره دارد
و چهار بیت هم از حائیۀ او آورده، اما آنها را به جنگ
فارع ربط نداده است.
این روایت که رنگ افسانۀ جاهلی آشکارا بر چهرۀ آن پیداست، معلوم نیست طی ۷ قرن پیش از ابن اثیر کجا بوده و چگونه به دست او رسیده است. در عوض، لااقل تعدادی از ابیات قطعۀ مذکور در آن داستان، هم از نظر معنی و لحن گفتار و هم از نظر منبع، اصیل به نظر میآیند، هر چند ارائۀ حکم قاطع در این باب صحیح نیست.
حائیۀ ۸ بیتی که در واقع باعث شهرت ابن اطنابه شده، همۀ اعتبار خود را مدیون معاویه است.
معاویه گوید: زمانی که در
صفین دچار شکست شدم و آهنگ فرار کردم، به یاد شعر ابن اطنابه افتادم و باز پایداری کردم تا پیروز شدم داستان و آن ۳ یا ۴ بیت معروف در
و ابیاتی از قطعه بدون ذکر داستان آن در
آمده است.
احمد به ۱۶ منبع غیر از منابع ما اشاره کرده است.
قطعۀ دوم (لامیۀ ۲۰ بیتی) چنین اقبالی نیافت.
منابع اصیلِ آن اندک است و ما آن را به طور کامل و همراه با داستان جنگ در جایی دیگر جز کتاب ابن اثیر
نیافتیم، از اینرو بعید نیست که بخش اعظم آن را به قیاس چند بیت اصیل، مثلاً ۵ بیتی که در مزربانی آمده است،
ساخته باشند.
۱۳ بیت؛
یک بیت. به سبب ابیاتی از همین قصیده است که حسّان بن ثابت وی را «شاعرترین شاعران عرب» دانسته است.
روایت دوم به یکی دیگر از کشمکشهای بین قبایل اشاره دارد و مایۀ اصلی داستان «هیبت مرد شجاع حتی در خواب» است: حارث، سید قبیلۀ بنومُرّه با خالد، رئیس قبیلۀ
عامر بن صَعْصَعه نزد
نُعمان بن مُنذِر (پادشاهبی: ح ۵۸۰-۶۰۲ م) در
حیره گرد آمدند. نعمان، به دنبال نزاعی که میان آن دو رخ داد، خالد را از تندخویی حارث ترسانید، اما خالد گفت: «مرا از وی باکی نیست، حتی اگر من در خواب باشم، او مرا بیدار نخواهد کرد.»
اما حارث او را در خواب کشت. همین موضوع باعث شد که ابن اطنـابه، دوست خـالد، قطعهای (بـا قافیۀ ـ یا) در ستایش خود و هجای حارث ــ که دشمنان را فقط در خواب میکشد ــ بسراید، ۵ بیت در
دو بیت در
یک بیت در
۱۲ بیت در
۲ بیت در
حارث از شنیدن ابیات او به خشم آمد و به یثرب شتافت. (از اینجا نتیجه گرفتهاند که ابن اطنابه در
یثرب میزیسته است) چون به خانۀ ابن اطنابه رسید ناشناس و به حیله او را از خواب بیدار کرد و بر آن داشت که لباس رزم بپوشد و همراه او به صحرا رود، و آنگاه خود را به او شناساند. ابن اطنابه که بیمناک شده بود، به حیله جان خود را نجات داد تفصیل داستان در:
و با اندکی اختلاف در
داستان به اینجا ختم نمیشود، زیرا حارث قصیدهای در هجای ابن اطنابه میسراید و
زید الخلیل الطائی به دفاع از او، به قبیلۀ بنومُرّة حمله میآورد و حارث و زنش را به اسیری میگیرد و قصیدهای نیز در آن باب میسراید.
این قطعۀ ابن اطنابه ظاهراً در سدۀ
۱ق/ ۷ م، از شهرت بسیاری برخوردار بوده است، چنانکه عزّة المَیلاء آن را در «لحنی» که گویا خود ساخته بوده، میخوانده است.
در سدۀ
۳ق/ ۹ م نیز سیبویه به یکی از ابیات آن استشهاد کرده است.
بنابراین، مجموع آثاری که اینک از ابن اطنابه به جای مانده (خواه ابیات اصیل و خواه ابیاتی که احتمالاً به نام او ساختهاند)، عبارت است از ۳ قطعه، یا ۴۰ بیت.
(۱) ابن ابیالحدید، هبةالله بن محمد، شرح نهجالبلاغة، بیروت، ۱۳۵۹ ق/ ۱۹۴۰ م.
(۲) ابن اثیر، الكامل في التاريخ.
(۳) ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م.
(۴) ابن خلکان، وفیات.
(۵) ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ ق/ ۱۹۵۸ م.
(۶) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، به کوشش ادوارد زاخائو، لیدن، ۱۳۲۱ ق/ ۱۹۰۳ م.
(۷) ابن شجری، علی بن محمد، الحماسة، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۵ ق/ ۱۹۲۶ م.
(۸) ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، بیروت، ۱۴۰۲ ق/ ۱۹۸۲ م.
(۹) ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، بیروت، ۱۳۴۳ ق/ ۱۹۲۵ م.
(۱۰) ابوتمام، حبیب بن اوس، الوحشیات، به کوشش عبدالعزیز میمنی راجکوئی، قاهره، ۱۹۷۰ م.
(۱۱) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۹۷۰ م.
(۱۲) احمد، مختـارالدین، حاشیه بر الحماسة البصریة، (نک : بصری در همین مآخذ).
(۱۳) بصری، صدرالدین، الحماسة البصریة، به کوشش مختارالدین احمد، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ ق/ ۱۹۶۴ م.
(۱۴) بکری، ابوعبید، سمط اللآلی، به کوشش عبدالعزیز یمینی، علیگره، ۱۳۵۴ ق/ ۱۹۳۶ م.
(۱۵) جاحظ، عمرو بن حیان، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ ق/ ۱۹۳۲ م.
(۱۶) جاحظ، عمرو بن حیان، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، بیروت، ۱۳۸۸ ق/ ۱۹۶۹ م.
(۱۷) رسائل اخوان الصفاء، بیروت، دارصادر.
(۱۸) سیبویه، عمرو بن عثمان، الکتاب، به کوشش عبدالسلام هارون، بیروت، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م.
(۱۹) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸ م.
(۲۰) مبرد، محمد بن یزید، الکامل، بیروت، مکتبة المعارف.
(۲۱) مرزبانی، محمد بن عمران، معجمالشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ ق/ ۱۹۶۰ م.
(۲۲) نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۶۵ ق/ ۱۹۴۶ م.
•
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن اطنابه»، شماره۲۲.