ابنولید ابوجعفر محمد بن حسن قمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ وَلیدِ قُمی، ابوجعفر محمدبن حسن بن احمد (د ۳۴۳ق/۹۵۴م)، محدث و فقیه
امامی بود.
تاریخ ولادت وی معلوم نیست، ولی از آنجا که از
محمد بن حسن صفار (د ۲۹۰ق) بسیار روایت کرده
و از سوی دیگر به قرینۀ عدم روایت مستقیم وی از
احمد بن ابی عبدالله برقی (د ۲۸۰ق به بعد) میتوان ولادت او را درحدود ۲۷۰ق تخمین زد.
از جزئیات زندگی وی نیز چیزی نمیدانیم، اما باتوجه به عبارت
نجاشی قکه او را «شیخ القمّیین...» نامیده است و با بررسی مشایخ و شاگردان وی میتوان نتیجه گرفت که ابن ولید زندگی خود را عمدتاً در
قم گذرانده است.
سعد بن عبدالله اشعری ،
احمد بن ادریس قمی ،
عبدالله برقی (د ۲۸۰ق) و
احمد بن محمد بن عیسی اشعری (د ۲۸۰ق به بعد) میتوان ولادت او را در حدود ۲۷۰ق تخمین زد.
سعد بن عبدالله اشعری ،
احمد بن ادریس قمی ،
عبدالله بن جعفر حمیری ،
محمد بن یحیی عطار ،
محمد بن ابیالقاسم ماجیلویه و
علی بن ابراهیم قمی از جمله مشایخ او بودهاند.
معروفترین کسانی که از وی روایت کرده اند،
محمد بن علی ابن بابویه ،
ابن ابی جید ،
احمد بن شاذان ،
جعفر ابن قولویه ،
ابن داوود قمی و
سلامه بن محمد ارزنی شایان ذکرند.
هارون بن موسی تلعکبری نیز با مکاتبه از ابن ولید اجازۀ روایت گرفته است.
در منابع رجالی بر وثاقت و تبحر وی در
حدیث ،
فقه و
رجال تأکیدشده است
ظاهراً ابن ولید دارای روش خاص در جرح و تعدیل رجال و نقد احادیث بوده و از روایت برخی از احادیث و کتب روایی به جهت «موضوع» دانستن آنها یا جهات دیگر خودداری میورزیده است.
ابن ولید دربارۀ «غلوم» دارای آراء و نظرات خاصی بوده است.
او مفهوم
غلو را تا آنجا گسترش میداد که حتی اعتقاد به عدم وقوع سهو از
نبی و
امام را از نخستین درجات غلو میشمرد.
از اینکه ابن ولید روایات مرسل را در
نوادر الحکمه نپذیرفته
شاید برآید که وی در اینباره به «اصاله العداله» قائل نبوده است.
اینکه آیا ابن ولید خود اینگونه نظرات را در
قم رواج داده یا آن را از پیشینیان گرفته بوده، قابل مطالعه است، ولی به هر حال برخی از قمیان همانند
ابن بابویه و حتی در در مواردی برخی از عراقیان چون
ابن نوح سیرافی ،
شیخ طوسی و
نجاشی در
جرح و تعدیل روات از او پیروی نمودهاند.
ابن ولید فرزندی به نام
ابوالحسن احمد داشته که از پدر روایت کرده و مفید،
غضائری و
ابن عبدون نیز از او روایت کردهاند.
احمد ظاهراً در بغداد اقامت داشته و چنانکه در داستان
ابوبکر بغدادی ــ که ادعای نیابت
امام زمان (ع) داشته ــ نقل شده، وی از جانب پدر و جماعتی دیگر در
بصره نیز حاضر میشده است.
از ابن ولید ۳ اثر میشناسیم که هیچیک اکنون در دست نیست:
۱. الجامع
ابن بابویه در مقدمۀ فقیه
ضمن بر شمردن الجامع در شمار منابع کتاب خود، آن را از مراجع اصلی حدیث نزد محدثین معرفی میکند و اگرچه در آثار ابن بابویه نام این کتاب به تصریح جز در موارد معدودی
نیامده، ولی بسیاری از روایات وی میتواند از این کتاب گرفته شده باشد.
نسخههای الجامع تا سدۀ ۷ق/۱۳م و شاید مدتها پس از آن نیز وجود داشته است.
۲.تفسیر القرآن .
۳.الفهرست، که مورد استفادۀ نجاشی در رجال
و طوسی در الفهرست قرار گرفته است.
(۱) آقابزرگ، الذریعه.
(۲) ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، به کوشش هاشم حسینی طهرانی، تهران، ۱۳۸۷ق.
(۳) ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۹ق.
(۴) ابن بابویه، محمد بن علی، فقیه من لایحضره الفقیه، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق.
(۵) ابن بابویه، محمد بن علی، «مشیخه»، همراه ج۴ فقیه (نک : ابن بابویه، در همین مآخذ).
(۶) ابن داوود حلی، حسن بن علی، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۷) ابن شاذان، احمدبن محمد، مائه منقبه، به کوشش نبیل رضا علوان، بیروت، ۱۴۰۹ق.
(۸) ابن طاووس، علی بن موسی، الاقبال، تهران، ۱۳۲۰ق.
(۹) ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم، نجف، ۱۳۶۸ق.
(۱۰) ابن قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، به کوشش عبدالحسین امینی، نجف، ۱۳۵۶ق.
(۱۱) دلائل الامامه، منسوب به ابن رتم طبری، نجف، ۱۳۸۳ق.
(۱۲) طوسی، محمد بن حسن، الرجال، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
(۱۳) طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، نجف، ۱۳۸۵ق.
(۱۴) طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانۀ مرتضویه.
(۱۵) طوسی، محمد بن حسن، «مشیخه»، همراه ج۱۰، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۱۶)مفید، محمد بن محمد، الامالی، به کوشش حسین استاد ولی و علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق.
(۱۷) مفید، محمد بن محمد، «تصحیح الاعتقاد»، همراه اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق.
(۱۸) نجاشی، احمدبن علی، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
(۱۹)ابن ندیم، الفهرست.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن ولید قمی»، ج۵، ص۱۸۹۱.