ابننجار ابوعبدالله محمد بن محمود بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ نَجّار، ابوعبدالله محبالدین محمدبن محمودبن حسنبن هبهالله بن محاسن (۲۳
ذیقعده ۵۷۸-۵
شعبان ۶۴۳ق/۲۰ مارس ۱۱۸۳-۲۶ دسامبر ۱۲۴۵م)، مورخ، محدث، رجالشناس
و ادیب
شافعی مذهب بغداد است.
او در بغداد زاده شد، پدرش مردی نجار
و مادرش صفیه دختر
کثیربن سالم هیتی از خاندانی اهل دانش بود.
وی ۷ ساله بود که پدرش را از دست داد.
در کودکی حافظ
قرآن شد
و پس از آن به فراگیری نحو عربی
و استماع
و کتابت حدیث آغاز کرد
در نظامیۀ بغداد نیز به تحصیل علم پرداخت
و در دورهای نسبتاً طولانی در زادگاهش نزد کسانی چون
ابن جوزی ،
عبدالوهاببن سُکَینۀ بغدادی و ذاکربن کامل خفّاف دانش آموخت
و حدیث شنید.
سپس به
حجاز رفت
و در ۶۰۷ق در
مکه و چندی در
مدینه استماع
حدیث کرد.
در ۶۰۸ق وارد
شام شد
و در آنجا نزد
ابوالیمن کندی به تحصیل علم پرداخت.
در همین سفر در حلب نیز اندکی درنگ کرد
و در راه بازگشت به بغداد، از شیوخ حرّان، موصل، تکریت
و جز آنها نیز حدیث شنید.
ابن نجار در ۶۰۹ق در موطن خود بود، اما اندکی بعد روی به شرق نهاد
و در شهرهای همدان
و اصفهان به طلب دانش برخاست
و سپس به خراسان رفت
و در نیشابور از کسانی چون
مؤیدبن محمد طوسی و در مرو از عبدالرحیم، فرزند
عبدالکریم سمعانی بهرهها برد
و در بازگشت به بغداد در بسطام، دامغان، ری، ساوه، همدان
و شهرهای دیگر از مشایخ عصر
حدیث شنید
و به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.
اقامت ابن نجار در این نوبت در بغداد نیز دیری نپایید
و یک سال بعد راه سفر در پیش گرفت
و برای بار دوم به
بلاد جبل روی نهاد
و به نهاوند
و سپس به اصفهان درآمد
و چندی در آن شهر اقامت گزید.
به نظر میرسد او در همین دوره، باز به خراسان رفته باشد.
چون مغولان بر اصفهان چیره شدند، ابن نجار به بغداد بازگشت (۶۲۰ق)
و سپس راه شام در پیش گرفت
و در انجا مدتی به تدریس
و تحدیث پرداخت.
در ۶۲۱ق به مصر رفت
و از مشایخ آنجا
و اسکندریه بهره جست.
در مصر
الملکالکامل ایوبی (حک ۶۱۵-۶۳۵ق/۱۲۱۸-۱۲۳۸م) وی را نواخت
و از او خواست در آنجا اقامت گزیند، اما نپذیرفت.
آنچه در مورد مسیر سفرهای ابن نجار گفته شد، برداشتی از اطلاعات داده شده توسط ابن شعار در
عقودالجمان و تکمیل آن توسط منابع دیگر بود، اما در برخی منابع از گذار وی بر شهرهایی چون غور
و یمن نیز سخن رفته است.
ابن نجار سرانجام پس از سالها سفر در ۶۲۴ق در بغداد رحل اقامت افکند.
مدت زمان این سفرها را، منابع به اختلاف ۲۷ یا ۲۸ سال آوردهاند،
اما با توجه به تاریخ آغاز سفرها
و سال بازگشت او به بغداد، باید گفت که این ارقام جز تحریفی از اعداد ۱۷ یا ۱۸ نیست.
وی در طول سفرهایش علاوه بر شنیدن حدیث
و فراگیری معارف اسلامی به ادب نیز میپرداخته
و از محضر شاعران بسیاری استفاده میبرده
و در عین حال از جمعآوری اطلاعات رجالی
و تاریخی برای تألیف کتابهایش به ویژه ذیل تاریخ بغداد، غافل نمانده است.
ابن نجار دورۀ پایانی عمر خود را در بغداد به تدریس
و تألیف گذراند
و پس از تأسیس مدرسۀ مستنصریه (۶۳۱ق) به تدریس در آنجا گمارده شد.
سرانجام وی در ۶۴۳ق در بغداد از دنیا رفت
و در گورستان بابالحرب دفن شد.
در رثای او مرثیههای بسیاری سرودند.
بنا به
وصیت او کتابخانهاش وقف مدرسۀ نظامیه گردید.
ابن نجار از مشایخ
و استادانی بسیار بهره جسته
و چنانکه خود در
معجمالشیوخ یادآور شده، محضر بیش از ۰۰۰’۳ شیخ را درک کرده بوده است.
او به گفتۀ
ذهبی ،
از روایات معاصران خویش نیز پرهیز نداشته
و چندان در بند علوّ سند نبوده، شاید از آنرو که ناچار بوده است برای تألیف ذیل تاریخ بغداد از اطلاعات رجالی
و تاریخی معاصران خویش هم بهره جوید.
در میان مشایخ
و استادان وی، جز آنچه پیشتر گذشت، نام
عمادالدین کاتب اصفهانی ،
ابومحمد قاسمبن علی ابن عساکر ،
ابن اخضر جنابذی ،
یاقوت حموی ،
ابن دبیثی ،
ابن نقطه ،
محمدبن عبدالواحد ضیاء مقدسی ،
عمربن احمد ابن عدیم و عبدالعظیمبن عبدالقوی منذری نیز شایان ذکر است.
سعۀ روایت
و اتقان وی در
حدیث و رجال و تاریخ ، مورد تأیید کسانی چون
یاقوت حموی ،
ابن مستوفی ،
ابن دبیثی ،
ابن شعار ،
ابن طاووس ،
ابن فوطی و ذهبی قرار گرفته است.
اعتبار ابن نجار در ضبط تاریخ
و رجال چندان بود که حتی برخی چون یاقوت که از مشایخ وی به شمار میرود، در بسیاری مواضع از او نقل قوا کردهاند.
ابن نجار افزون بر حدیث، رجال
و تاریخ، در
ادب نیز صاحب اطلاع بود
و چنانکه از بررسی
ذیل تاریخ بغداد برمیآید، در نقل
و ضبط سرودههای شاعران کوشا بوده است.
علاوه بر آثار ادبی خود نیز گاه
شعر میسرود
و یاقوت ابیاتی چند از اشعار او را در کتاب خود آورده
و از او به عنوان ادیب یاد کرده است.
ابن نجار در
قرائت نیز استاد بود
و در این زمینه هم آثاری پدید آورد
و چنانکه خود اظهار داشته،
قرائات مختلف را به روایات گوناگون بر
ابوحامد ابن سکینه خوانده بوده است.
در میان شاگردان
و راویان ابن نجار میتوان از ابن
شعار موصلی ،
ابن صابونی ،
ابن ساعی ،
علیبن موسی ابن طاووس حلی ،
محمدبن یوسف گنجی ،
محبالدین طبری و سرانجام
عمربن احمد ابن عدیم که از مشایخ وی نیز به شمار میرود، نام برد.
همچنین از شرح نهجالبلاغۀ
ابن ابیالحدید برمیآید که وی نیز از ابن نجار استفاده کرده است.
گفتنی است که ابن نجار به
تصوف و عرفان نیز گرایش داشته
و از محضر مشایخ بزرگ عصر همچون
محییالدین ابن عربی و شهابالدین عمربن محمد سهروردی بهره برده است،
چنانکه در کتب فهارس از او به عنوان راوی آثار ابن عربی، از جمله
الفتوحاتالمکیه نام بردهاند.
این تمایل وی در ذیل تاریخ بغداد نیز آشکار است، زیرا هیچگاه از یاد مشایخ صوفیه غافل نمانده است.
اطلاق «شهید» به
شقیق بلخی و نیز تعبیرات ستایشآمیزی که برای
سهروردی به کار برده، همگی نشان از گرایش وی به
صوفیه دارد.
شایان ذکر است که ابن نجار با اینکه خود
شافعی بوده، به
امامان شیعه - علیهمالسلام - علاقه نشان داده است
و حتی میتوان نام او را در سند نخستین از کتاب
تاریخالائمۀ منسوب به
ابن ابیالثلج ملاحظه کرد.
طبق این سند، ابن نجار از طریق ۳ تن از شیوخ خود کتاب
تاریخالائمه را که یکی از کهنترین منابع تاریخ امامان دوازدهگاه - علیهمالسلام- میباشد، روایت کرده است.
البته اینگونه برخورد با
مذهب شیعه ، باتوجه به محیط اجتماعی ـ سیاسی دورۀ پایانی خلافت عباسی، چندان شگفت نمینماید.
۱.
الدرهالثمینه فی تاریخالمدینه ، که ابن نجار آن را به درخواست برخی طالبان علم در مدینه به رشتۀ تحریر درآورده است.
این کتاب همراه جلد دوم
شفاءالغرام فاسی در قاهره (۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م) به چاپ رسیده است.
این کتاب بیش از آنکه به تاریخ سیاسی ـ اجتماعی مدینه بپردازد، به ذکر برخی مسائل دینی از قبیل فضایل، زیارات
و مانند آن پرداخته است.
ابوالعباس غرافی بر این کتاب ذیلی نوشته بوده است.
۲.
ذیل تاریخ بغداد ، که ذیلی است بر تاریخ بغداد خطیب بغدادی که تنها بخشهایی از آن در ۵ مجلد در حیدرآباد دکن (۱۳۹۸-۱۴۰۶ق/۱۹۷۸-۱۹۸۶م) به چاپ رسیده است.
این بخشها شامل قسمتهایی از حرفهای «ع»
و «ف» است.
نسخهای شامل شرح حال
نصربن یحیی تا
هارونبن محمد در مجموعۀ یهودا، در کتابخانۀ پرینستون موجود است که به چاپ نرسیده
و احتمالاً بخشی از ذیل تاریخ بغداد است.
در مورد شمار مجلدات این کتاب اختلاف نظر وجود دارد، ولی آنچه از این کتاب در زمان سخاوی (د ۹۰۲ق) موجود بوده، مسلّماً بیش از مجلداتی است که اکنون هست.
ابن نجار در این کتاب با شیوهای نزدیک به روش
خطیب بغدادی ، به یاد کرد کسانی پرداخته که یا در بغداد میزیسته، یا بدانجا وارد شده بودهاند
و در این اثر از دو ذیل مهم پیشین، ذیلهای
سمعانی و ابن دبیثی، بهره برده است.
وی شرح حال کسانی را که توسط خطیب بغدادی نوشته شده، نیاورده
و فقط در برخی موارد که در
تراجم آنان نکتهای فروگذار شده، به شرح حال آنان پرداخته است.
با اینهمه ابن نجار در این اثر نام بسیاری از خلفا، وزیران، قاضیان، فقیهان، محدّثان، خطیبان، شاعران، ادیبان، پزشکان
و صوفیان را آورده
و از اینرو کتاب وی از اهمیت خاصی برخوردار است.
ترتیب کتاب برپایۀ حروف تهجی است
و بنابر شیوۀ معمول «محمد» ها در آغاز کتاب آورده شدهاند.
بخشی نیز دربارۀ «کنیهها»
و بخشی دیگر دربارۀ «زنان» به پایان کتاب افزوده شده است.
ابن نجار از همان دورۀ آغاز تحصیلاتش به فراهم آوردن یادداشتهایی در تکمیل تاریخ بغداد سمعانی پرداخته بوده
و در طول سفرهایش به جمعآوری اطلاعات تازه در همین موضوع همت گماشته بوده است.
به نظر میرسد که تحریر نهایی این کتاب در قالب ذیل تاریخ بغداد خطیب بهطور تدریجی فراهم آمده است، چراکه از سویی یاقوت حموی (د ۶۲۶ق) با تصریح به نام کتاب از آن سود جسته
و از دیگر سو در جایجای نسخۀ برجای ماندۀ کتاب، از تاریخهای متأخرتر تا ۶۴۰ق یاد شده است.
ابن نجار در تألیف این کتاب بر دیدهها
و شنیدههای خویش، اجازات دریافتی از شیوخ خود
و مکاتباتی که با عالمان عصر داشته، تکیه کرده است.
وی در عین حال از آثار مدوّن پیشینیان، همچون کتب
معجمالشیوخ و آثاری چون
خریدهالقصر عمادالدین کاتب ،
الفنون ابن عقیل ،
الفهرست ابن ندی م،
تحفهالامراء صابی ،
مقاتلالطّالبّیین احمدبن عبیداللهبن محمدبن عمار ،
طبقاتالصوفیه سُلَمی و نسوی ،
التجارب ابن فندق ،
کتاب الوزراء صاحببن عباد و آثار رجالی
شیعه همچون
مشیخه هارونبن موسی تلعکبری بهرۀ فراوان گرفته است.
او در ضمن شرح حال افراد به ذکر مطالب تاریخی، جغرافیایی، سیاسی
و وضع علمی
و اجتماعی بغداد نیز پرداخته است.
وی در سراسر کتاب، کمتر به ذکر
تصانیف افراد پرداخته، اما در شرح حال محدّثان
و فقیهان معمولاً با ارائه طریق خود به آثار
و روایات ایشان، حدیثی چون
جامعالاحادیث سیوطی ، دیل ابن نجار به عنوان یک منبع حدیثی مهم جایجای، مورد استفاده قرار گیرد.
ابن نجار از بسیاری دستنوشتههای رجالشناسان
و تاریخنویسان در کتاب خود استفاده کرده
و در به کارگیری منابع، سعی بر آن داشته که حتیالمقدور از نسخهای به خط مؤلف بهره گیرد
و این بیانگر دقت
و سختکوشی وی در کار تحقیق است.
گرچه تمامی ذیل ابن نجار هماکنون در دست نیست، ولی گزیدهای از آن با عنوان
المستفاد من ذیل تاریخ بغداد توسط
احمدبن ایبک دمیاطی (د ۷۴۹ق) فراهم شده که در ۱۳۹۹ق/۱۹۷۸م در حیدرآباد دکن
و دیگر بار در ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م در بیروت، به کوشش محمد مولود خلف
و بشار عواد معروف به چاپ رسیده است.
البته
ابن دمیاطی در این کتاب علاوه بر انتخاب
و اختصار متن اصلی، گاه خود نیز اطلاعاتی به آن افزوده است.
بر کتاب ابن نجار دو ذیل نیز نوشته شده است:
ذیل ابن رافع اسلامی که مختصری از آن توسط فاسی صورت پذیرفته
و با نام
منتخبالمختار به کوشش عباس عزاوی در بغداد (۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م) به چاپ رسیده است
و ذیل ابن ساعی که باید از اهمیت خاصی برخوردار بوده باشد.
اثر خطی:
مناقبالامام الشافعی ، که ظاهراً نسخهای از آن در کتابخانۀ دانشکدۀ حکمت بغداد موجود است.
۱. اخبارالمشتاق بأخبارالعشّاق؛
۲. الازهار فی انواعالأشعار؛
۳. اظهخار نعمهالاسلام
و اشهارنقمهالاجرام؛
۴. الألقاب؛
۵. جنهالناظرین فی معرفهالتابعین؛
۶. روضهالأولیاء فی مسجد ایلیاء؛
۷.الزهر فی محاسن شعراءِالعصر؛
۸. السابق واللاحق؛
۹. سلوهالوحید؛
۱۰. الشافی فیالطب؛
۱۱. شرح حرز الامانیِ شاطبی؛
۱۲. شرحالمفصل زمخشری؛
۱۳. العقدالفائق فی عیون اخبارالدین
و محاسن تواریخالخلائق؛
۱۴.کتاب عوالیه؛
۱۵. عیونالفوائد، که ظاهراً همان غررالفوائد است؛
۱۶. القمرالمنیر فیالمسندالکبیر، که در ان احادیث اصحاب حضرت رسول- صلی الله علیه
و آله- را گرد اورده است؛
۱۷. الکافی فی الصلاح؛
۱۸. کنزالایام (یا الامام) فی معرفهالسنن والاحکام؛
۱۹.المتفق والمفترق، که در موضوع انتساب رجال حدیث به آباء
و بلدان نوشته شده است؛
۲۰. مجموع غررالفوائد
و منثور در القلائد؛
۲۱. المختلف والمؤتلف، که ذیلی بوده بر الاکمال ابن ماکولا؛
۲۲.
معجمالشیوخ، که در آن از ۰۰۰’۳ شیخ مرد
و ۴۰۰ شیخ زن نام برده است؛
۲۳. نثرالدر؛
۲۴. نزههالطرف فی اخبار اهلالظرف؛
۲۵. نزههالوری فی اخبارالقری (یا نزهه
القری فی ذکرام
القری)؛
۲۶. نهجالاصابه فی معرفهالصحابه.
افزون بر اینها، ابن نجار کتابی جنگ مانند نوشته بوده که بنابر نقل منابع همچون نشوارالمحاضرۀ محسّنبن علی تنوخی بوده است.
گفتنی است که وی کتابی داشته با عنوان الکمال فی معرفهالرجال که یاقوت
از آن نام برده است
و به گفتۀ محمدبن جعفر کتانی
موضوع آن، رجال کتب ششگانۀ حدیثی
اهل سنت بوده است.
فیشر در ۱۸۹۰م در مقالۀ «اقتباسهایی از ذهبی
و ابن نجار» بهطور مبهمی به این کتاب پرداخته
و متنی را نیز به عنوان باقیماندههایی از الکمال به چاپ رسانیده است که البته نمیتواند از ابن نجار بوده باشد، چراکه مؤلف در آن از کسانی چون
ابوطاهر سلفی و ابوموسی مدینی روایت میکند که در شمار مشایخ ابن نجار نبوده، بلکه در طبقۀ مشایخ شیوخ او بودهاند.
آثار ابن نجار همواره مورد توجه مورخان
و رجالنویسان بوده است، چنانکه
ذیل تاریخ بغداد در سطح وسیعی مورد بهرهبرداری منابع متأخر تاریخی
و رجالی قرار گرفته است.
در کتب
فهارس و اجازات هم آثار ابن نجار همواره مورد توجه بوده است.
گفتنی است که بدری محمد فهد در کتابی با عنوان،
تاریخ بغداد للمورخ ابن نجار البغدادی که در
بغداد (۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م) به چاپ رسیده، به تفصیل دربارۀ ابن نجار
و اثار وی بهخصوص ذیل تاریخ بغداد سخن گفته است.
(۱) محمدبن محمد ابن ابیالثلج، «تاریخالائمه»، مجموعه نفیسه، قم، ۱۴۰۶ق.
(۲) عبدالحمیدبن هبهالله ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
(۳) محمدبن سعید ابن دبیثی، ذیل تاریخ مدینهالسلام، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
(۴) احمدبن ایبک ابن دمیاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش محمد مولود خلف
و بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۵) محمدبن عمر ابن رشید، ملءالعبیه، به کوشش محمد حبیب ابن خوجه، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۶) محمد ابن شاکر کتبی، فواتالوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۷) مبارکبن احمد ابن شعار، یک برگ از عقودالجمان فی شعراء هذاالزمان، در تعلیقات تاریخ.
(۸) ابن صابونی، محمدبن علی، تکلمه اکمالالاکمال، به کوشش مصطفی جواد، بغداد، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۷م.
(۹) علیبن موسی ابن طاووس، الامان، قم، ۱۴۰۹ق.
(۱۰) علیبن موسی ابن طاووس، فتحالابواب، به کوشش حامد خفاف، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۱۱) عمربن احمد ابن عدیم، بغیهالطلب، به کوشش سهیل زکّار، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۲) عبدالرزاقبن احمد ابن فوطی، تلخیص مجمع الآداب، به کوشش محمد عبدالقدوس قاسمی، لاهور، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
(۱۳) عبدالرزاقبن احمد ابن فوطی، الحوادث الجامعه، به کوشش مصطفی جواد، بغداد، ۱۳۵۱ق.
(۱۴) احمدبن محمد ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیه، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۵) ابن کثیر، البدایه.
(۱۶) مبارکبن احمد ابن مستوفی، تاریخ اربل، به کوشش
و تعلیقات سامی صقار، بغداد، ۱۹۸۰م.
(۱۷) محمدبن محمود ابن نجار، الدرهالثمینه، همراه شفاءالغرامِ فاسی، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
(۱۸) محمدبن محمود ابن نجار، ذیل تاریخ بغداد، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸-۱۴۰۶ق/۱۹۷۸-۱۹۸۶م.
(۱۹) قیصر ابوفرح، مقدمۀ المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، حیدراباد دکن، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۲۰) عبداللهبن سالم بصری، «الامداد بمعرفه علو الاسناد»، همراه الرسائلالخمس فی الاسانید، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۲۱) محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف
و محیی هلال سرحان، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۲) خلف، محمد مولود
و بشار عواد معروف، مقدمه بر المستفاد.
(۲۳) محمدبن سلیمان رودانی، صلهالخلف، به کوشش محمد حجبی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۴) فرانتس روزنتال، علمالتاریخ عندالمسلمین، ترجمۀ صالح احمد علی، بغداد، ۱۹۶۳م.
(۲۵) عبدالکریمبن محمد سخاوی، الانساب، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۶) سیوطی، جامعالاحادیث، دمشق، ۱۹۷۹م.
(۲۷) خلیلبن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(۲۸) عبدالحیبن عبدالکبیر کتانی، فهرسالفهارس
و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۹) محمدبن جعفرکتانی، الرسالهالمستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
(۳۰) محدبن یوسف گنجی، کفایهالطالب، به کوشش محمد هادی امینی، تهران، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۳۱) عبدالعظیمبن عبدالقوی منذری، التکلمه لوفیاتالنقله، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۳۲) یاقوت حموی،
معجم الادبا.
(۳۳) یاقوت حموی،
معجم البلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن نجار»، ج۵، ص۱۸۵۴.