ابنمنده ابوالقاسم عبدالرحمان بن محمد اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابنمنده ابوالقاسم عبدالرحمان
بن محمد اصفهانی، از مشاهیر
محدّثین و
فقهاء حنبلی اصفهان در
قرن پنجم هجری است.
ابوالقاسم عبدالرّحمان
بن محمّد بن اسحاق
بن محمّد بن یحیی
بن ابراهیم
بن منده
بن ولید
بن منده
بن استندار فیروزان
بن چهاربخت، از مشاهیر
محدّثین و
فقهاء حنبلی اصفهان در
قرن پنجم هجری است.
در سال ۳۸۱ (یا به روایتی ۳۸۳ یا ۳۸۸ق) متولّد شد.
وی برای
اخذ حدیث به سفر رفت،
و از
محدّثان بغداد،
واسط،
مکّه،
نیشابور،
شیراز،
همدان و دینور حدیث نقل نمود. برخی از کسانی که وی از آنها حدیث شنیده است، عبارتاند: از
زاهر بن احمد سرخسی،
محمّد بن اسحاق (پدرش)، ابراهیم
بن عبداللّه
بن محمّد بن خورشید قوله تاجر، ابوجعفر
بن مرزبان ابهری، ابن مردویه، ابن خزیمه واسطی،
محمّد بن ابراهیم جرجانی. تعدادی کثیر نیز از او حدیث شنیدهاند که از آن جمله است: سیّدابومحمّدحسن
بن محمّد بن رضا علوی کرانی، ابوالحسن ظریف
بن محمّد نیشابوری، ابوزکریّا یحیی
بن عبدالوهاب (برادرزادهاش)، ابوعبداللّه فارسی، ابوسعید
احمد بن محمّد بغدادی، ابوعبداللّه دقاق،
محمّد بن غانم
بن محمّد حدّاد، و نیز پیروان و طرفدارانی داشته که به «عبدالرّحمانیه» معروف بودهاند. در حسن خط نیز شهرت داشته، و
حدیث بسیار نیز نقل نموده است. ابن منده سرانجام در ۱۶
شوّال ۴۷۰ق
وفات یافته است.
عبدالرحمان نخست از محضر
پدر بهره برد
و پس از آنکه در اصفهان از ابوبکر ابن مردویه، ابراهیم
بن خُرَّشیذ، ابراهیم
بن محمد جَلاّب، ابوذر ابن طبرانی، ابوجعفر ابن مرزبان ابهری و جز آنان
حدیث شنید،
راهی
سفر شد. به نظر میرسد که نخست در ۴۰۶ق به سوی
بغداد رفت.
در آنجا از عمرو
بن مهدی،
ابومحمد ابن بیّع، ابنصلت اهوازی،
ابواحمد فَرْضی و هلال حفار حدیث شنید
و آنگاه در سفرهایی که توالی آنها مشخص نیست به
استماع حدیث پرداخت: در واسط از ابنخَرَفه واسطی، در مکه از ابوالحسن
بن جهضم صوفی و ابننظیف فرّاء و در نیشابور از ابوسعید صیرفی و ابوبکر حیری.
مشایخ دیگر او عبارتند از: ابوالحسن علی جرانی، ابوعبدالله حسین
بن فنجویه دینوری،
محمد بن علی نقاشی،
محمد بن موسی
بن فضل صیرفی،
ابوعمر طلحی و
محمد بن ابراهیم جرجانی.
وی به
همدان،
دینور و
شیراز نیز مسافرت کرد. ابنمنده در روایت به
اجازه بسیار اهمیت میداد و خود توانست به اخذ اجازه از
حاکم نیشابوری،
زاهر بن احمد سرخسی و دیگران نایل شود.
ابنمنده نخست در ۴۰۷ق، در حالی که هنوز بزرگان مشایخ او زنده بودند، به حدیث گفتن پرداخت.
کسانی چون حسین
بن عبدالملک خلال، ابونصر
احمد غازی و ابوسعد
احمد بغدادی از او روایت کردهاند.
وی مردم را به پیروی از
سنت تحریض میکرد و با کسانی که آنها را اهل بدعت میخواند، سرسختانه مقابله مینمود. ابنمنده در
امر به معروف و نهی از منکر نیز سختگیر بود
و از کسی پروا نداشت.
گرچه سعد
بن محمد زنجانی، او و
خواجه عبدالله انصاری را در زمان خود از پیشگامان مبارزه با اهل
بدعت به شمار آورده،
ولی به عللی که دقیقاً روشن نیست، خواجه عبدالله درباره ابنمنده گفته بود که ضرر او برای
اسلام بیشتر از سود اوست.
احتمالاً گفته خواجه عبدالله ناظر به نسبت
تجسیم بود که گمان میرفت، ابنمنده به آن اعتقاد داشته است.
اما
ذهبی به نقل از ابنمنده آورده که وی خود را از اعتقاد به تجسیم بری میشمرده است.
سرانجام ابنمنده در اصفهان
وفات یافت و در
تشییع جنازه او خلقی کثیر گرد آمدند.
۱. التاریخ المستخرج من کتب الناس للتذکره و المستطرف من احوال الرجال للمعرفة.
۲. الرد علی من یقول «الم» حرف لینفی الالف و اللام و المیم عن کلام الله عزوجل، موجود در کتابخانه ظاهریه.
۳. الکفایه، موجود در کتابخانه ظاهریه؛
۱. تاریخ اصبهان؛
۲. تاریخ مکه؛
۳. حرمة الدین؛
۴. صیام یوم الشک؛
۵. کتابی در وفیات که ذهبی آن را به جامعیت وصف کرده است.
مهدوی، سید مصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۲۲۱. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنمنده»، ج۴، ص۱۸۲۰.