ابنعمرو ابوعبدالله محمد تهامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن عَمْرِو تِهامی، ابوعبدالله محمد (د ۱۲۴۴ق/۱۸۲۸م)،
فقیه مالکی ، ادیب، لغت شناس، خطیب و شاعر مغربی می باشد.
نیای بزرگش عمرو ابن قاسم اوسی، فقیهی صالح و از اندلسیانی بود که پس از سقوط
اندلس ، در دوران حکومت
سعدیان (۸۷۶-۱۰۵۶ق/۱۴۷۱-۱۶۴۶م) به
رباط مهاجرت کردند
و چون از نسل اوس و منسوب به
سعدبن معاذ انصاری بودند، «تِهامی»، «اوسی» و احیاناً «انصاری» نیز خوانده میشدند.
ابن عمرو، بنا به قول خود او، در رباط به دنیا آمد و در همانجا پرورش یافت.
وی
علوم معقول و منقول را در محضر علمای رباط،
سَلا و
فاس فراگرفت و هنوز جوان بود که در پرتو هوش و ذکاوت خویش، در علم و
ادب سرآمد اقران گردید.
اما چون در رباط ارزش دانش وی را نشناختند،
در ۱۲۲۴ق به
مراکش رفت و در آنجا به تدریس و
افتاء و اقامه
نماز جمعه مشغول شد و دانش پژوهان از هر سوی
مغرب به حوزه درس او روی آوردند.
ابن عمرو پس از آنکه مدتی (بالغ بر ۱۰ سال) در مراکش ماند، عازم
مصر و
حجاز شد و ۴ سال نیز در آن دیار به سر برد،
در این سفر محمد بن
عیسی سَلَوی فقیه که در اجازات ابن عمرو همه جا نامش آمده است، وی را همراهی میکرد.
ابن عمرو در مراجعت از سفر مشرق باردیگر از
مراکش گذشت و به
رباط بازگشت.
از آنجا که در ۱۲۳۸ق در شهر فاس بوده است،
به نظر میرسد که وی نزدیک به دو دهه از پرثمرترین سال های خود را در خارج از زادگاه خویش سپری کرده باشد.
ابن عمرو فقیهی
زاهد و ادیبی وارسته، در زندگی سخت کوش و در معاشرت با مردم نیک محضر بود. رویی خوش داشت و با تهیدستان مهربانی میکرد.
فرزندان و نزدیکانش نیز اهل علم و ادب بودند.
وی از سوی
مادر به
سادات حسنی منتسب بود.
عبور وی از
فاس ، به هنگام مراجعت از سفر مشرق، با درگذشت سلیمان بن محمد (حک ۱۲۰۷-۱۲۳۸ق) مقارن بود، و در مراسمی که با حضور جمع کثیری از علما و اعیان و رجال مغرب برگزار شد،
بیعت نامه سلطان عبدالرحمان بن هشام (حک ۱۲۳۸-۱۲۷۶ق) به
دستخط ابن عمرو تحریر شد.
با این همه وی از قبول مناصب دولتی
اکراه داشت. چنانکه مدتی به نیابت از استادش ابوالعباس حِکَمی،
قاضی رباط شد و مدتی هم به نیابت از قاضی دیگری، به امر
قضا مشغول گردید، اما پس از درگذشت استادش از پذیرفتن این منصب سرباز زد.
وی بیشتر به مطالعه و بحث و تدریس میپرداخت.
به همین دلیل، چیزی جز یک
دیوان شعر و چند مجموعه یادداشت از خود به یادگار نگذاشته است.
بن عمرو به روایت
حدیث اهتمام میورزید و به شیوه محدثان مغرب، در طلب حدیث به مشرق سفر کرد. وی در مغرب از حافظ بن عبدالسلام ناصری، ابوعبدالله محمد بن حافظ رباطی، ابومحمد عبدالواحد بن محمد فاسی و دیگران، در
مصر از شهاب الدین دمهوجی و محمد بن عمر
شاذلی (د ۱۲۴۸ق) و در
مکه از ابوالحسن علی بیتی باعَلَوی، و در
تونس از برهان الدین ریاحی و محمد بن خوجه، روایت کرد.
در فقاهت و قضا مورد تأیید اکثر فقیهان
مالکی مذهب مغرب بود و در مشکلات فقهی و قضائی به او مراجعه و از وی
استفتا میکردند. وقتی یکی از احکام صادره وی از سوی قاضی شهر فاس نقض گردید، همه علمای مراکش بر صحت حکم او گواهی دادند و پادشاه وقت، سلیمان ابن محمد به اجرای آن فرمان داد.
وی در
اصول فقه نیز تبحر داشت.
با
تصوف و
عرفان ، آشنا بود، چنانکه در ملاقات با محمد بن عمر
شاذلی، پیر
طریقت شاذلیه ، از او اجازه گرفت و به او اجازه داد.
در
لغت ، راوی قاموس بود و از
زبیدی (د ۱۲۰۵ق/۱۷۹۱م) شارح آن، با یک واسطه روایت میکرد.
ابن عمرو علاوه بر علم لغت، در
فن عروض و نظم و نثر و ادب عرب تبحر داشته،
اما در
شعر شهرت وی بیشتر مرهون قصیده قافیّه ای است که در ۱۷۶
بیت در ستایش
حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و در
معارضه با قصیده ۲۷۵ بیتی ابن ونّان معروف به ارجوزه شَمَقمَقیّه سروده است.
اهمیت این نظیره پردازی در آن است که
ابن ونّان در واپسین ابیات
ارجوزه مذکور تحدی کرده است که همانند
قصیده وی را کس نتواند سرود.
گفتهاند که انگیزه وی برای سرودن این قصیده قافیّه که بعدها به «عمرویّه» شهرت یافت، آن بود که پیش از عزیمت به
مراکش ، به عنایت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بیماری
نقرس شفا یافت.
محمد بن عبدالسلام سائح در شرح این قصیده کتابی به نام سَوق المَهر الی قافیّة ابن عمرو پرداخته است.
مراکشی
قصیده رائیّة ۳۷ بیتی او را نیز آورده است. این قصیده را ابن عمرو در
تقریظ حواشی استادش ابوعبدالله محمد رهونی بر کتاب الرحلة العیّاشیّة که خود راوی آن بوده، سروده است. اشعار وی از ذوق شاعرانه چندان بهره ای ندارد.
ابن عمرو در تاریخ ۱۰
ربیع الاول ۱۲۴۳/اول اکتبر ۱۸۲۷
اجازه نامه ای عام برای روایت نوشتهها و مرویات خود برای فرزندش حسن و برادرانش محمد و عبدالواحد و فرزندانشان و دیگر بستگانش صادر کرد و آنان را وداع گفت و به اتفاق فرزند دیگرش محمد و برادرزاده اش (معروف به تهامی بن تهامی) عازم
حج گردید.
در این سفر از شهر
تونس عبور کرد و مورد تعظیم و
تکریم علما و مدرسین بزرگ شهر از جمله
قاضی و
مفتی تونس، مصطفی بیرم قرارگرفت و ناگزیر مدتی در آنجا ماند و در حوزه درس ابواسحاق ابراهیم ریاحی و شیخ الاسلام ثالث، محمد بن محمد بیرم، حضور یافت و از آن دو و دیگر علمای بزرگ تونس از جمله محمد بن خوجه و محمد آبی و محمد
شاذلی اجازاتی دریافت و برای آنان اجازاتی صادر کرد.
وی در این سفر رحله، و فهرسه اش را در ماه های اقامت در
حجاز نوشت
و به دست همراهانش سپرد و مدتی پس از انجام
مناسک حج در
مکه درگذشت و در جوار آرامگاه
حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) به خاک سپرده شد.
بعضی به اشتباه، تاریخ
عزیمت ابن عمرو را برای سفر حج تاریخ وفات وی در حجاز دانسته اند.
۱. دیوان،
که بیشتر مشتمل بر مدح
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
و پند و حکمت است
۲. الرحلة الحجازیّة.
این اثر
سفرنامه ای است شامل شرح حال
مشایخ و اساتید وی که در حدود ۱۰ دفتر بوده است
۳. فهرسة یا فهرست، در چند دفتر، پراکنده و ناتمام
۴. کُنّاشة، که بنا به اصطلاح اهل مغرب، عبارت از نوعی دفتر خاطرات، یا مجموعه یادداشت های مربوط به احوال شخصی بوده و با توجه به مقام علمی و ادبی او باید از اهمیت فراوانی برخوردار بوده باشد.
(۱) ابن سوده عبدالاسلام، دلیل مؤرخ المغرب الاقصی، تطوان، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م.
(۲) زرکلی خیرالدین، اعلام.
(۳) سلاوی احمد، الاستقصا، به کوشش جعفر و محمد ناصری، دارالبیضاء، ۱۹۵۶م.
(۴) سمعانی عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
(۵) صدیق بن عربی، کتاب المغرب، رباط، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۶) کتانی عبدالحّی، فهرس الفارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۷) گنون عبدالله، شرح الشّمقمقیّة، بیروت/ قاهره، ۱۹۷۹م.
(۸) مخلوف محمد، شجرة النور الزکیّة، بیروت، ۱۳۵۰ق.
(۹) مراکشی عباس، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، فاس، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنعمرو تهامی»، ج۴، ص۱۵۵۰.