ابنرمیح ابوسعید احمد بن محمد نخعی نسوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن رُمَیح، ابوسعید احمد بن محمد (د ۳۵۷ق /۹۶۸م)، محدث،
حافظ و
فقیه نخعی نَسَوی میباشد.
ابن حجر او را ابن ربیح خوانده است، اما
ابن نقطه بر آن است که ابن ربیح محدث دیگری بوده است.
ابن رمیح اهل
نسا (شهری در
خراسان ) بود، در
شَرمَقان از نواحی نسا
زاده شد و در
مرو پرورش یافت.
در نیشابور، مرو،
ماوراء النهر ، بلخ، هرات، ری، بغداد، اهواز، بصره، کوفه،
مکه ، شام و
جزیره (شمال عراق کنونی) به
استماع حدیث پرداخت
و شاید به سبب کثرت سفرها بود که برخی او را جوّال (پرسفر) خوانده اند.
شیوخ وی عبارتند از:
محمد بن ابی حارثه، احمد بن ابراهیم ابن هشام غسّانی، عبدالله بن محمد بن سلم، محمد بن حسن بن قتیبه، ابوبکر بن زَبّان، علاّن صیقل، عبدالله بن محمد بن شیرویه، ابوبکر بن خزیمه، عبدالله بن محمود مروزی، عمر بن محمد بن بُجَیْر سمرقندی و محمد بن عقیل بن ازهر و دیگران
و نیز از ابوخلیفه جمحی (د ۳۰۵ق /۹۱۷م) و طبقه او
روایت کرده است.
او مدتی در
جُرجان مقیم شد و در آن شهر
حدیث گفت.
ابن رُمیح بارها به
بغداد سفر کرد و روزگاری دراز در صعده
یمن اقامت داشت و او را به سبب اقامت نزد
سادات صعده ،
زیدی گفته اند.
وی در حدود ۳۵۰ق /۹۶۱م به
بغداد و از آنجا به
نیشابور رفت و ۳ سال در آن دیار مقیم بود.
حاکم ابوعبدالله برای او جلسه
املاء ترتیب داد و خود
صحیح بخاری را نزد او خواند.
ابن رمیح از نیشابور دوباره به
عراق رفت و در آنجا مردم پذیرای او شدند. آنگاه حاکم صعده او را نزد خویش فرا خواند.
ابن رمیح هنگامی که به
سفر حج رفته بود، در
جحفه درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
سهمی و
خطیب بغدادی هر دو به نقل از ابوزرعه
و نیز ابونعیم به ضعف و حتی کذب او اشاره کرده اند، اما خطیب
خود با این عقیده مخالفت ورزیده، همچون
ذهبی ،
او را
ثقه و ثبت (معتمد و امین) دانسته است.
ابن حجر
علت تضعیف ابن رمیح را گرایش به
مذهب زیدی و تظاهر به آن گفته است.
از ابن رمیح، ابوالحسن دارقطنی، ابوحفص بن شاهین، علی بن مفضل بن طاهر بلخی، حاکم ابوعبدالله، ابوعبدالرحمان سلمی، ابوالحسن محمد بن رزقویه، ابوعلی بن دوماالنّعالی، ابوالقاسم عبدالرحمان سراج نیشابوری و اسحاق بن اسماعیل رملی روایت کرده اند.
سُلَمی به استماع خویش از ابن رمیح اشاره کرده است.
ابن رمیح دارای تألیفاتی نیز بوده است
و
مزّی در چند مورد به کتابی از او اشاره کرده،
اما اثری از آنها فعلاً در دست نیست.
(۱) ابن حجر عسقلانی احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ق.
(۲) ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، نسخة عکسی موجود در مرکز.
(۳) ابن عساکر علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش عبدالغنی الدقر و مطاع الطرابیشی، دمشق، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
(۴) ابن نقطه محمد، الاستدراک، نسخة عکسی موجود در مرکز.
(۵) ابونعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، قاهره، ۱۹۳۲- ۱۹۳۸م.
(۶) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق /۱۹۳۰م.
(۷) ذهبی محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
(۸) ذهبی محمد، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۹) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م.
(۱۰) سلمی محمد، طبقات الصوفیة، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰م.
(۱۱) سهمی حمزة بن یوسف، تاریخ جرجان، به کوشش محمد عبدالمعید خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م.
(۱۲) مزی یوسف، تحفة الاشراف، به کوشش عبدالصمد شرف الدین، بمبئی، ۱۳۸۴ق /۱۹۶۵م.
(۱۳) یاقوت حموی، معجم البلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنرمیح»، ج۳، ص۱۲۵۲.