ابندقیقالعید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِدَقیقِ العید، ابوالفتح محمد بن علی بن وَهْب بن مُطیع قُشَیْری منفلوطی مصری مالکی شافعی، ملقب به تقی
الدین (۶۲۵ -۷۰۲ق/۱۲۲۸-۱۳۰۳م)،
محدّث ،
فقیه ،
اصولی ،
قاضی ،
ادیب و
شاعر بود.
نسب وی به بَهْزین حکیم قشیری بازمیگردد
و دقیق العید لقب
جدّ او وهب است.
مادر او
دختر شیخ مقترح (از علمای بزرگ مصر) بوده است.
ابندقیق العید در یَنْبُع
حجاز متولد شد
و در قوص (مصر) مسکن اصلی پدرش نشو و نما یافت و مقدمات علوم از
جمله قرائت قرآن مجید را در آنجا فرا گرفت و
فقه مالکی را نزد
پدر و نیز
فقه شافعی را از پدر و بهاء
الدین هبةالله قِفطی - شاگردان پدرش - آموخت.
پس از آن به
قاهره رفت و در آنجا هم از ابومحمد
ابن عبدالسلام بهره گرفت
و از ابوالحسن
ابن مقیّر و
ابنرواج و سبط و جمعی دیگر
استماع حدیث کرد
و سپس به
دمشق سفر کرد
و نزد
ابنعبدالدائم و ابوالبقاء خالد بن یوسف به استماع حدیث پرداخت.
وی همچنین در طلب و استماع حدیث به اسکندریه و شهرهای دیگر سفر کرد و از افراد بسیاری استماع حدیث نمود که عبارتند از عبدالعظیم منذری، ابوالحسن محمد بن انجب صوفی بغدادی، ابوعلی حسن بن محمد تیمی بکری، ابوالحسن عبدالوهاب بن حسن دمشقی و بسیاری دیگر که ادفوی به تفصیل نام آنها را ذکر کرده است.
او در
دانش و فقاهت از استاد خود
ابنعبدالسلام پیش افتاد.
صفدی
او را امام و صاحب فنون و محدّثی نیکو و فقیهی دقیق و
باوقار و دارای عقلی وافر و کم سخن دانسته است که صیت اشتهارش در
زمان حیات خود او و استادانش در همه جا پیچید. به علاوه او را عارف به مذاهب مالکی و شافعی معرفی کرده و نوشته است که وی ابتدا مالکی مذهب بود، اما بعد
مذهب شافعی را پذیرفت.
وی را مجدّد
فقه شافعی در آغاز
سده ۷ق/۱۳م دانستهاند
و سبکی برخی از نظرهای فقهی او را آورده است.
ابندقیق العید پس از این سفرها به قوص بازگشت و در مدرسه نجیبیّه و مدارس دیگر به تدریس پرداخت و سپس به قاهره رفت و در آنجا در مدارس فاضلیه، کاملیه، صالحیه و در مدرسه
مجاور مقبره شافعی به
تدریس پرداخت.
بسیاری از علما و اصحاب حدیث از
جمله، فتح
الدین ابن سیدالناس، قطب
الدین ابن منیر، علاء
الدّین قونوی، علم
الدین اخنائی،
شمس
الدین محمد بن ابی القاسم بن عبدالسلام، شمس
الدین محمد بن احمد بن حیدره، شمس
الدین محمد بن احمد بن عَدْلان، اثیرالدین ابوحیّان محمد بن یوسف غرناطی و جمعی دیگر از او
استماع حدیث کردهاند
و ذهبی به تصریح خود، ۲۰
حدیث از وی شنیده است.
ابندقیق العید از نظر اجتماعی نیز دارای مقامی
ممتاز و نزد سلاطین و امرای زمان خود از
احترام برخوردار بوده است. چنانکه صفدی
به موردی از آن که او وقتی بر سلطان حسام
الدین لاجین وارد شد و سلطان به احترام وی از جای برخاست و در جایی فروتر از او نشست، اشاره کرده است.
وی مدتی مقام قضای مالکیّه را در قوص به عهده داشت،
اما بعد از آن به قاهره رفت و پس از مدتها کنارهگیری از این مقام، قاضی القضاتی شافعیه را پذیرفت (۶۹۵ق) و سالها در آن مقام باقیماند.
ابندقیق العید در زمان قاضی القضاتی به اقداماتی اصلاحی دست زد.
همچنین هنگامی که تقی
الدین بن بنت الاعز از مقام قاضی القضاتی
عزل و به اشاره شمس
الدین ابن سلعوس وزیر مجمعی از فقها تشکیل شد که وی را
تکفیر کنند،
ابندقیق العید جان وی را نجات داد.
ابندقیق العید با عبدالحق
ابن سبعین اندلسی نیز ملاقات و گویا با وی بحث و
مناظره داشته است.
ابندقیق العید در
شعر و
ادب نیز دستی داشته است. محتوای اشعار وی بیشتر
پند ، وصف وضع خود و ذکر مفارقت دوستان،
مدح و ستایش
پیامبر (ص) و قصایدی دیگر است. بسیاری از اشعار وی را صفدی،
ادفوی،
ابنالوردی،
ابنشاکر،
و دیگران آوردهاند.
ابندقیق العید در قاهره درگذشت و در
تشییع جنازه وی بسیاری از مردم و نیز امرا و اعیان دولت و نایب السلطنه
مصر شرکت کردند.
جنازه او در قرافة الصغری کنار
آرامگاه استادش
ابنعبدالسلام به خاک سپرده شد.
ابندقیق العید صاحب آثار و تألیفات بسیاری است که قسمتی از آنها اکنون در دست نیست و در مدارک بعد از او
بعضی از آنها مورد استفاده قرار گرفته، مانند کتاب شرح العنوان (شرح عنوان الوصول فی الاصول) که سیوطی از آن استفاده کرده است.
۱. احکام الاحکام، شرح عمدة الاحکام، چنانکه از نامش پیداست شرحی است بر کتاب عمدة الاحکام عبدالغنی بن عبدالواحد مقدسی جَماعیلی دمشقی.
وی این شرح را برای شاگرد خود عمادالدین اسماعیل بن محمد بن اثیر حَلَبی املا و
ابناثیر حلبی آن را جمعآوری کرده و احکام الاحکام فی شرح احادیث سیدالانام (ص) نامیده است. این کتاب بر اساس احادیثی از
صحیح بخاری و
صحیح مسلم نوشته شده و سخاوی آن را تحشیه کرده است.
از این کتاب چاپهای مختلفی شده است که یک بار در قاهره (۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م) و سپس در بیروت (۱۹۸۱، ۱۹۸۲م) هر یک در ۲ مجلد (۴ جلد) و در همانجا (۱۹۸۷م) به کوشش احمد محمد شاکر منتشر شده است. گزیدهای از این کتاب با نام المنتقی من احکام الاحکام، شرح عمدة الاحکام در بغداد (۱۹۶۸م) به چاپ رسیده است.
۲. الاقتراح فی بیان الاصطلاح، که در آن اصطلاحات متداول
علم حدیث و کیفیت سماع و ضبط روایات و شناخت محدّثان و راویان و احادیث متّفق علیه در صحیح بخاری و صحیح مسلم مورد بررسی قرار گرفته است. این کتاب در بیروت (۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م) منتشر شده است.
۳. الالمام فی احادیث الاحکام، شامل
احادیث نبوی در
فقه که شروح مختلفی بر آن نوشته شده است. اولین شرح آن الامام نام داشته که خود مؤلف بر آن نوشته است.
گفتهاند اگر کامل شده بود، به ۲۵ جلد میرسید.
ابنتیمیه آن را کتاب الاسلام نامیده و گفته که کسی مانند آن ننوشته است.
کتاب الالمام مشهورترین و مهمترین کتاب
ابندقیق العید است.
به گفته زرکلی جزئی از نسخه خطی شرحی که خود مؤلف بر آن نوشته در ازهریه موجود است،
اما در فهرست ۶ جلدی ازهریه مطلبی درباره آن یافته نشد. شمس
الدین محمد بن ناصرالدین دمشقی نیز بر الالمام شرح نوشته است و قطب
الدین عبدالکریم بن عبدالنور حلبی آن را خلاصه کرده و الاهتمام بتلخیص کتاب الامام (الالمام)، نامیده است و شمس
الدین محمد بن احمد معروف به
ابنقدامه مقدسی حنبلی نیز آن را با عنوان المُحَرَّر خلاصه کرده است.
این خلاصه را
جمال الدین یوسف بن حسن الحموی شرح و علاء
الدین علی بن بلبان فارسی خلاصه کرده است.
این کتاب یک بار در ریاض بدون
تاریخ و بار دیگر به کوشش محمد سعید مولوی در دمشق (۱۹۶۳م) و بار دیگر در (۱۹۷۶م) در بیروت به چاپ رسیده است.
۴. تحفة اللبیب فی شرج التقریب،
شرحی است بر کتاب التقریب ابوشجاع احمد بن حسن بن احمد اصفهانی و احتمالاً همان کتاب است که
ابنقاضی شهبه از آن به نام شرح مختصر ابی شجاع نام برده است.
نسخهای خطی از تحفه در برلین موجود است و نسخهای عکسی از آن به نام عقداللبیب شرح متن غایة التقریب که احتمالاً تصحیف شده است، در معهد المخطوطات قاهره موجود است.
۵. شرح الاربعین حدیثاً النَوویّه، در احادیث صحیح نبوی (ص) که دوبار در قاهره بدون تاریخ و یک بار در بیروت (۱۹۸۶م) به چاپ رسیده است.
۶. شرح مختصر
ابنحاجب، در فقه مالکیه.
۷. تقریظ رساله زجر المفتری علی ابی الحسن الاشعری، که اصل رساله از ابوالعباس احمد بن محمد بن عمر قرطبی است.
ابنتقریظ و خطبه شرح مختصر در طبقات الشافعیه سبکی به چاپ رسیده است.
۸. نامهای که
ابندقیق العید به نائب خود قاضی اخمیم نوشته است و اصل نامه در الطالع السّعید ادفوی چاپ شده است
و نسخههای خطی نیز از آن موجود است. علاوه بر اینها کتاب نبذة فی علوم الحدیث است که نسخههای خطی از آن در موزه بریتانیا موجود است و قصایدی هم از وی ضمن مجموعه
شعر خطی در
موزه عراق (شم ۶۳۳۹/۱) وجود دارد.
(۱)
ابنایاس، محمد، بدائع الزّهور، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۲)
ابنحجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنه، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
(۳)
ابنشاکر، عیون التواریخ، نسخه عکسی کتابخانه استانبول، شم ۲۷۶.
(۴)
ابنشاکر، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
(۵)
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنّور، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۶)
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
(۷)
ابنکثیر، البدایه.
(۸)
ابنالوردی، زین
الدین عمر، تتمة المختصر فی اخبار البشر، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
(۹) ادفوی، جعفر، الطالع السعید، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
(۱۰) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، به کوشش عبدالله الجبوری، بغداد، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
(۱۱) بغدادی، ایضاح المکنون.
(۱۲) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۱۳) ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
(۱۴) زرکلی، الاعلام.
(۱۵) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۱۶) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جادالمولی و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۱۷) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۱۸) الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصوره، قاهره، ۱۹۴۸م.
(۱۹) نقشبندی، اسامه نصار و ظمیاء محمد عباس، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، کویت، ۱۹۸۵م؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابندقیقالعید»، ج۳، ص۱۲۰۱.