ابنحجی ابوالعباس شهابالدین احمد بن علاءالدین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ حِجّی، ابوالعباس شهاب الدین احمد بن علاءالدین حجی ابن موسی (۷۵۱-۸۱۶ق/ ۱۳۵۰-۱۴۱۳م)،
محدث،
فقیه شافعی و مورخ دمشقی است.
وی در
دمشق متولد شد و در همانجا پرورش یافت.
ابتدا
قرآن را حفظ کرد
و سپس نزد
پدرش علاءالدین حجی (د ۷۸۲ق/ ۱۳۸۰م) - که فقیه نامدار
شام و
مردی زاهد و
پارسا بود
- و بهاءالدین ابوالبقا و چند تن دیگر
فقه آموخت. همچین از استادان زمانش از جمله اذرعی، عمادالدین حسبانی، ابن قاضی زبدانی، ابن خطیب یبرود، غزی، تاجالدین سُبکی و شمسالدین موصلی بهره گرفت.
به گفته خود او، پدرش که سرپرست و از نخستین استادان او بود در تعیین جهت تحصیلات او، به ویژه در رشته
حدیث تأثیر داشت.
ابن حجّی حدیث را نزد
ابن کثیر و
ابن رافع آموخت و از بسیاری، از جمله عماد بن شیرجی و احمد بن اسماعیل و محمد بن حمید و ابن امیله و صلاح بن عمر حدیث شنید و گروهی به وی
اجازه روایت دادند.
علاوه بر محدثان دمشق از گروهی از استادان شهرهای مختلف از جمله
قدس،
مدینه،
بعلبک و
حلب نیز اجازه دریافت داشت
که بنابر مرسوم، نام آنها را با تمام جزئیات تحصیل خود و همراه با کتابهای درسی در نوشتههایی موسوم به المعجم آورد.
وی بر اثر پشتکار بسیار در فقه و
حدیث برجسته و ممتاز شد
و در بسیاری از مدارس شافعی سرزمینهای شام تدریس کرد.
ابن حجی درباره مدارس عصر خود کتابی نوشت به نام الدارس من اخبار المدارس و در آن زندگینامه
وقف کنندگان و مدرسان را تا زمان خود گرد آورد. ابن قاضی شهبه این کتاب را نفیس و دارای اطلاعات بسیار دانسته است.
به گفته نعیمی بیشتر این کتاب در حمله
تاتارها سوخت.
ابن حجی علاوه بر تدریس حدیث و فقه در مدارس، دارای مقام فتوی نیز بود و چندی به
نیابت قضا رسید. همچنین در
مسجد اموی وعظ میگفت و نظارت آنجا را نیز برعهده داشت. وی بارها به
قاهره رفت، و در آنجا حدیث گفت و
درس و فتوی داد. ابن حجر (د ۸۵۲ق/ ۱۴۴۸م) در همان
شهر با او ملاقات کرده و از محضر او بهره گرفته است. پس از این ملاقات بود که ابن حجی در عنوان کتاب تعلیق التعلیق ابن حجر بر حافظ بودن او گواهی داد.
او در آخرین سفر به قاهره در ۸۰۸ق/ ۱۴۰۵م حامل نامهای از طرف نایب
دمشق الملک المؤید امیر شیخ محمودی (د ۸۲۲ق/ ۱۴۲۱م) - پیش از به سلطنت رسیدن او - برای ملک ناصر فرج بن برقوق (مه ۸۱۵ق/ ۱۴۱۲م) بود.
وی پس از این سفر به دمشق بازگشت و تا پایان
عمر در همانجا ماند.
ابن حجی بعد از آنکه از یورش تاتارها جان به سلامت برد مقام نیابت
قضا را ترک کرد و پس از آن بارها از او برای مقام قاضی القضاتی دمشق دعوت شد، ولی نپذیرفت و باقی عمر را به
عبادت و تألیف کتاب و اشتغالات دیگر گذراند. وی در اواخر
عمر از دانشمندان برجسته
شام به شمار میآمد. ابن قاضی شهبه،
شاگرد وی که به
اعتراف خود از او بهرههای بسیار گرفته، از خصوصیات برجسته
اخلاقی و علمی او سخن گفته است.
ابن حجی دارای تألیفات بسیاری بوده است که غیر از معجم نام استادانش و الدارس من اخبار المدارس، عبارتند از: شرح بر بخشی از
المحرر ابن عبدالهادی؛ ردّیه بر
المهمات و الالغاز اسنوی (د ۷۲۲ق/ ۱۳۷۰م) که در آنها اشتباههای او را مشخص کرده؛
جمع المفترق، درباره فوائد علوم مختلف.
سخاوی اثر دیگری نیز به ابن حجی نسبت داده که
ذیلی است بر
وفیات تقیالدین بن رافع (د ۷۷۴ق/ ۱۳۷۲م)
آثار ابن حجی بجز
ذیل او بر
تاریخ ابن کثیر تاکنون به دست ما نرسیده است.
ذیل تاریخ ابن کثیر مهمترین اثر ابن حجی است که مؤلف
حوادث و وفیات سالهای ۷۴۱ تا ۷۶۰ و ۷۶۹ق تا نزدیک مرگش را در آن آورده است. وی تاریخ خود را ماه به ماه تنظیم کرده و حوادث هر ماه را جداگانه ثبت کرده است. به درخواست ابن حجی، ابن قاضی شهبه حوادث بین سالهای ۷۶۰- ۷۶۸ق را که مؤلف نیاورده بود تکمیل کرد و علاوه بر آن، آخرین وقایع مصر و دیگر کشورها را نیز بدان افزود. افزون بر این، ابن قاضی شهبه زندگینامههای افراد دیگری را با تفصیل بیشتر در این کتاب بیان داشت و این تاریخ را در ۷
جلد مفصل تا آخر ۸۴۰ ق فراهم آورد.
ابن طولون (د ۹۵۳ق/ ۱۵۴۶م) این اثر را با نام
التاریخ التذییل در شمار تألیفات ابن حجی آورده است،
اما
حاجی خلیفه بر خلاف مؤلفان دیگر این اثر ابن حجی را
ذیل بر
عبر الاعصار حسینی دانسته و مشخصات آن را همانند منابع قدیمتر ذکر کرده است.
نسخهای از این اثر تاریخی ابن حجی در کتابخانه برلین موجود است که آن را به
ابن حجر عسقلانی نسبت دادهاند، اما آلوارت با دلایلی آشکار این انتساب را نادرست خوانده و این اثر را همان
ذیل تاریخ ا
بن کثیر تألیف ابن حجی به شمار آورده است.
این نسخه (که احتمالاً میبایست دو جلد بوده باشد) شامل وقایع و وفیات سالهای ۷۹۶- ۸۱۵ق است که در این بین وقایع سالهای ۸۰۵ - ۸۰۸ق افتاده است. صلاحالدین منّجد اعتقاد دارد که ابن حجر در کتاب
انباء الغمر از مطالب تاریخ ابن حجی استفاده فراوان کرده و آخرین مطالبی که در آن از کتاب ابن حجی نقل شده، در شرح حال محمد بن عثمان السلمی الدمشقی (د ۸۱۵ق/ ۱۴۱۲م) است. بروکلمان اثری را که ووستنفلد به ابن حجی نسبت داده، یعنی
تکمله تاریخ ذهبی،
جلد ۲۳
مسالک الابصار عمری (د ۷۴۹ق/ ۱۳۴۸م) دانسته است.
(۱) احمد ابن حجر، انباء الغمر، به کوشش عبدالوهاب نجاری، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۲) احمد ابن حجر، الدرر الکامنة، به کوشش محمد عبدالمعید خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
(۳) محمد ابن طولون، القلائد الجوهریة، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۰م.
(۴) احمد ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۵) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م.
(۶) محمد سخاوی، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فرانتس روزنتال، بغداد، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
(۷) محمد سخاوی، الضوء اللامع، بیروت، ۱۳۵۳ق.
(۸) احمد مقریزی، کتاب السلوک، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۲م.
(۹) صلاحالدین منجد، معجم المورخین الدمشقیین، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
(۱۰) عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۸م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنحجی»، ج۳، ص۱۰۸۹.