ابنبقیله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ بُقَیله، عبدالمسیح بن عمرو بن قیس بن حیان غسانی ازدی مسیحی، عرب جاهلی کهنسالی که در رخدادهای مهم اوایل
اسلام از او نام بردهاند.
نام عبدالمسیح را حارث،
با ثعلبه
ابن سُنَین (یا سُبَین)، یا شُنین)
نقل کردهاند. جاحظ
به جای بقیله، «نفیله» ضبط کرده است.
در علت اشتهار این نام گفته شده که یک بار، دو
جامه سبز پوشیده و بیرون آمده بود و یکی او را به
بقیله (تره) تشبیه کرد و این نام بر او ماند. وی اهل
حیره بود.
در منابع اسلامی از عبدالمسیح به مناسبتهای مختلف یاد شده، اما لااقل در دو مورد از او به تفصیل سخن رفته است.
هنگامی که در آستانه میلاد
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) رخدادهایی
خارقالعاده همچون شکست ایوان
مداین (طاق کسری)، خاموش شدن
آتشکده فارس و
رؤیای موبدان و چندین حادثه عجیب دیگر به ظهور پیوست،
خسرو انوشیروان به نعمان (ملک حیره) دستور داد تا یکی از دانایان عرب را بفرستد تا پیامد این رخدادها را پیشگویی کند، زیرا موبدان گفته بودند که حادثه مهمی در سرزمین
عرب به وقوع خواهد پیوست. نعمان، عبدالمسیح را فرستاد و عبدالمسیح چون ماجرا را شنید، گفت که
دانش این امور نزد خال (دایی) او، سطیح کاهن است که در
دمشق زندگی میکند. عبدالمسیح را به دستور خسرو به دمشق نزد سطیح کاهن فرستادند و او سطیح را در واپسین دم زندگی دریافت و سطیح او را از سقوط آینده
دولت ساسانی و ظهور
اسلام خبر داد. مآخذ، این داستان و گفت و گوی عبدالمسیح و سطیح را به تفصیل آوردهاند.
چون سپاه اسلام به سرداری
خالد بن ولید در ۱۲ ق /۶۳۳ م در مسیر
غزوات خویش به
حیره رسید، در
خفان فرود آمد.
خالد به مردم حیره که در
قصور سهگانه
متحصن شده بودند، پیام داد که یکی از دانایان را نزد او بفرستند. عبدالمسیح و کسانی دیگر نزد
خالد آمدند. گفت و گوی عبدالمسیح با
خالد که نشانه دانش و
فصاحت و
بلاغت اوست در مآخذی که از رخدادهای آن روزگار بحث میکنند به تفصیل آمده است.
در جریان همین گفتوگو، عبدالمسیح میخواست با خوردن
زهری که همراه داشت به زندگی خویش پایان دهد، اما گفتهاند که
خالد آن زهر را گرفت و با ذکر نام
خدا آن را فرو داد، بدون آنکه آسیبی به او برسد.
نتیجه این گفت و گو
عقد معاهده صلح و پرداخت سالانه ۱۰۰ هزار
درهم جزیه از جانب مردم حیره به مسلمانان بود. این جزیه را نخستین جزیه در اسلام شمردهاند.
مبلغ ابن جزیه را بعضی از منابع ۸۰ هزار درهم
و بعضی ۹۰ هزار ذکر کردهاند.
طبری متن این
عهدنامه را نقل کرده و تاریخ آن را
ربیعالاول ۱۲ ق/مه یا ژوئن ۶۳۳ م نوشته است.
همچنین نوشتهاند که چون در ۱۷ ق /۶۳۸ م،
سعد بن ابی وقاص میخواست شهر
کوفه را بنا کند، عبدالمسیح او را به محل مناسب بنای کوفه راهنمایی کرد.
سن عبدالمسیح را ۳۲۰
تا ۳۵۰
سال نوشتهاند.
وی با آنکه اسلام را درک کرد،
مسلمان نشد.
داستانهایی که از او نقل شده از ارزش ادبی برخوردار است. از وی
اشعاری نیز روایت کردهاند.
(۱) محمد ابشیهی، المستطرف، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۲) ابن اثیر، اللباب، قاهره، ۱۳۵۷ق.
(۳) محمد ابن درید، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م.
(۴) محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
(۵) احمد ابن عبدربه، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۶) سهل ابوحاتم سجستانی، المعمرون و الوصایا، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۱م.
(۷) احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، قاهره، ۱۳۱۹ق.
(۸) احمد بیهقی، دلائل النبوة، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۹) عمرو جاحظ، البیان و التبیین، دارالکتب العلمیة.
(۱۰) عبدالملک خرگوشی، شرف النبی، ترجمه محمود راوندی، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۱) احمد دینوری، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغدادی، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م.
(۱۲) علی سیدمرتضی، امالی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۶م.
(۱۳) خلیفه شباب، التاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۱۴) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
(۱۵) احمد یعقوبی، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنبقیله»، ج۳، ص۹۸۲.