ابنابیداوود ابوبکر عبدالله بن سلیمان ازدی سجستانى
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ اَبى داوود، ابوبکر
عبدالله بن سلیمان بن اشعث بن اسحاق ابن بشیربن شداد بن عمرو (یحیى) بن عمران ازدی سجستانى (۲۳۰- ۳۱۶ق/۸۴۴ - ۹۲۸م)، قاری،
فقیه و از حافظان بنام
حدیث بوده است.
ابنابیداوود در سیستان
یا شهری در اطراف کابل
یا دهى در بصره
زاده شد و در کودکى همراه
پدرش ابو داوود سلیمان (۲۰۲- ۲۷۵ق/۸۲۰ - ۸۸۸م)، نویسنده سنن، از زادگاه خویش کوچ کرد و به گفته ابن عماد در نیشابور و دیگر شهرها زندگی کرد
و از شیوخ پدرش در
مصر و
شام سود جست .
با اینکه ابن ابى داوود زمانى دراز زیسته است، اطلاع زیادی از احوال او در دست نیست. همین اندازه گفته شده که وی به شهرهای بسیاری در شرق و غرب سفر کرده و از محدّثان و دانشمندان در این سرزمینها دانش و
حدیث آموخته است: در بغداد از احمد بن منیع، در بصره از محمد بن بشار، در مصر از احمد بن صالح طبری، در شام از محمد عون حمصى، در نیشابور از محمدبن یحیى ذُهلى و در مرو از ابوداوود سلمیان بن معبد سنجى.
افزون بر این، ابن ابى داوود به
خراسان ، جبال، اصفهان، فارس،
بصره ،
کوفه ،
مدینه ،
مکه ، جزیره و ثغور سفر کرده و از این محدّثان و فقیهان نیز حدیث آموخته و نقل کرده است: عیسى بن حمّاد، ابوطاهر بن سَرْح، محمد بن اسلم، على بن خشْرَم مَروزی، مُسیب بن واضح، ابوسعید اشجّ، سَلَمة بن شَبِیب، احمد بن ازهر نیشابوری، اسحاق بن منصور کوسج، محمد ابن مثنى، عمروبن على بصری، نصر بن على بصری، اسحاق بن ابراهیم نهشلى، زیاد بن ایوب، محمد بن
عبدالله مخرمى، یعقوب دورَقى، یوسف بن موسى قطّان، محمد بن عبدالرحیم صاعقه
، محمد بن سلمه مرادی
، عیسى بن زغبه
، سلیمان خلاد، حسن بن ابح، ابوزید عمربن شبه، یونس بن حبیب اصفهانى، موسى بن حزام ترمذی، یعقوب بن سفیان فسوی
عباد بن یعقوب رواجنى، محمد بن مصفى حمصى، على بن حرب موصلى
و پدرش ابوداوود سجستانى.
ابن ابى داوود روزگاری در اصفهان اقامت گزید. به گفته ابن بدران برخى از عالمان این شهر بدو رشک بردند و نزد فرمانروای شهر از وی سعایت کردند و او را به دشمنى با
امام علی (ع) و وابستگى به
ناصبیان و
خوارج متهم ساختند. فرمانروا قصد جان او کرد، اما او به یاری یکى از بزرگان به نام محمد بن
عبدالله بن حسن از مرگ نجات یافت و اصفهان را ترک گفت.
عبدالله در بغداد نیز جایگاهى ممتاز یافت. خلیفه منبری در
مسجد به وی اختصاص داد که او از آن به مثابه کرسى تدریس و نقل
حدیث بهره مىگرفت.
وی در روزگار خویش پیشوای محدّثان شمرده مىشد
و بیشتر راویان
حدیث آن سامان در سده ۳ق/۹م و نخستین دهه سده ۴ق از او حدیث آموختهاند.
عبدالرحمان بن ابى حاتم، ابوبکر بن مجاهد،
دعلج ابن احمد، محمد بن مظفر ورّاق، دارقُطْنى، ابوعمر بن حیویه، ابوحفص ابن شاهین، ابوبکر وراق، ابوحسین بن سَمعون، ابواحمد حاکم، ابوطاهر مخلّص، عیسى بن جراح، محمد بن زُنبور، ابومسلم کاتب
، عبدالباقى ابن قانع، ابوبکر شافعى، ابوالقاسم بن حبّابه، ابو
عبدالله بطّه، عیسى بن وزیر
، نقاش، عبدالواحد بن عمر، محمد بن احمد بن على بغدادی، زیدبن ابى بلال، محمد بن
عبدالله بن شُخَیر و ابوبکر بن شاذان
از مؤلفین
صحاح ،
حافظ نشابوری و بن حمزه اصفهانى، به او استناد کردهاند.
چنانکه از احوال ابى ابى داوود برمىآید او را حافظهای نیرومند بود و بیش از پدرش
حدیث از حفظ داشت. بن شاهین، یکى از شاگردانش، مىگوید که هرگز در دست او کتابى ندیدم، همه احادیث را از حفظ املاء مىکرد.
گویند که در اصفهان بى آنکه کتابى در دست داشته باشد، ۳۰ هزار حدیث برخواند،
خود نیز ادعا کرده است که ۳۰ هزار حدیث به یاد دارد
همچنین خود گفته: هرچه ابراهیم حربى از حفظ داشت، من نیز از حفظ دارم
وی افزون بر
حدیث و
فقه در
ستارهشناسی نیز دستى داشت که ابراهیم حربى از آن بى بهره بود.
وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حدیث محل تردید است. بیشتر
رجال شناسان و
تاریخ نگاران وی را پارسا و موثق دانستهاند
، ولى پدرش او را کذّاب خوانده و از اینکه فرزندش بر مسند
قضا نشیند، ابراز ناخشنودی کرده است.
این شهادت
پدر در مورد
فرزند سبب شده است که کسانى چون ابن صاعد،
عبدالله را غیر قابل اعتماد بدانند. ولى ذهبى به دلیل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود این سخن را بىاعتبار شمرده است
و خود، او را موثق مىداند و بر این باور است که نسبت کذب از سوی پدر بدو در زمینههای دیگر جز حدیث بوده است
این سخن ذهبى با این
شهادت دارقطنى، شاگرد ابنابىداوود، که مىگوید: «او
ثقه است ولى در بیان حدیث بسیار خطامىکند»
با روایتى دیگر از ابى داوود که در آن فقط از تمایل فرزندش به پذیرفتن مقام قضا اظهار ناخشنودی کرده، سازگار است.
با اینکه از برخى از روایت تاریخ برمىآید که ابن ابى داوود چندان دلبستگى به کتاب و کتابت نداشته، در عین حال قطعى است که چند کتاب و رساله در
تفسیر ،
کلام ،
حدیث و
علوم قرآنی نوشته است. تا آنجا که مىدانیم دو کتاب از وی در سالهای اخیر چاپ شده است: المصاحف، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م ، البعث و النشور، قاهره، ۱۳۷۴ق/ ۱۹۵۴م. اثر دیگری نیز از او به نام رسالة فى متشابه التعبیر باللفظ فى آیات القرآن، به صورت خطى در دمشق موجود است.
نوشتههای دیگر ابن ابى داوود که در حال حاضر جز نام، اطلاعى از آنها در دست نیست، اینهاست: المسند و السنن، هر دو در حدیث، الناسخ و المنسوخ،فضائل القرآن، شریعة القاری،شریعةالتفسیر،نظم القرآن،المصابیح، در حدیث، القراءات و التفسیر.
مذهب ابن ابى داوود چندان روشن نیست. نیای بزرگ او عمروبن عمران از یاران
امام علی (ع) بود و در پیکار
صفین شهید شد
، اما ابن ابى داوود خود در اصفهان و بغداد به ناصبى بودن متهم گردید که از آن تبرّی جسته و تبرئه شده است.
باآنکه روایاتى نیز حاکى است که وی در فضایل على (ع) سخن مىگفته است،
شیعی بودن او غیر محتمل است،به ویژه آنکه
طبری تجلیل وی از على (ع) را ناشى از ترس دانسته است
از سوی دیگر، نام وی هم در سلسله فقیهان و محدّثان
حنبلی آمده
وهم در طبقات فقیهان
شافعی ، اما احتمال حنبلى بودن او بیشتر است.
ابن بدران تصریح مىکند که ابن ابى داوود پس از تبرئه شدن از انتساب به ناصبیان در بغداد به نقل فضایل على (ع) پرداخت، سپس مذهب حنبلى گزید و از مشایخ آنان شد
از سخنان اوست: همه مردمان از من بهترند، مگر آنان که مرا به بغض على رضى الله عنه متهم داشتهاند.
گفتهاند که ابن ابى داوود در اواخر زندگى نابینا گشت، ولى همچنان به تدریس و ترویج
حدیث ادامه داد. هنگامى که درگذشت، مردم بغداد از وی تجلیل بسیار کردند و آوردهاند که ۸۰ بار بر او
نماز گزاردند و عده نمازگزاران از ۳۰۰ هزار تن گذشت. سرانجام وی را در گورستان باب بستان بغداد به خاک سپردند.
۱) ابن ابى یعلى، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد الفقى، قاهره، ۱۳۷۱ق.
۲) ابن بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ ابن عساکر، دمشق، مکتبة العربیة.
۳) ابن حجرعسقلانى، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۰ق.
۴) ابن خلکان، وفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۹م.
۵) ابن عدی،
عبدالله، الکامل فى ضعفاء الرجال، بیروت، ۱۹۸۵م.
۶) ابن عماد، عبدالحى، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۷) ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ۱۳۹۸ق.
۸) ابوداوود، سلیمان، سنن، به کوشش محمد محیى الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر.
۹) بغدادی، اسماعیل پاشا، هدیةالعارفین، استانبول، ۱۹۵۱م.
۱۰) حاجى خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م.
۱۱) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربى.
۱۲) داوودی، محمد، طبقات المفسرین، به کوشش على محمد عمر، قاهره، ۱۹۷۲م.
۱۳) ذهبى، شمسالدین محمد، دول الاسلام، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۴ق.
۱۴) ذهبى، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۵) ذهبى، المغنى، به کوشش نورالدین عتر، بیروت، ۱۹۷۱م.
۱۶) ذهبى، میزان الاعتدال، به کوشش على محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق.
۱۷) سبکى، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود طناجى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۹۶۵م.
۱۸) سمعانى، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمى، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق.
۱۹) سیوطى، جلال الدین، طبقات الحفاظ، بیروت، ۱۹۸۳م.
۲۰) عبادی، محمود، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش گوستاویتسام، لیدن، ۱۹۶۴م.
۲۱) عبدالحمید، محمد محیى الدین، مقدمه برسنن (نک: ابو داوود در همین مآخذ).
۲۲) علیمى، عبدالرحمان، المنهج الاحمد، به کوشش محمد محیى الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۹۸۴م.
۲۳) یاقوت، بلدان، بیروت، ۱۹۵۷م.
۲۴) ابن جزری، محمد، غایة النهایة، قاهره، ۱۳۵۱ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنابیداوود»، ج۲، ص۸۰۱.