إِرَمَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
إِرَمَ: (إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ)«إِرَمَ» (به کسر الف و فتح راء) به معنای سنگهائی که روی هم میچینند برای نشان دادن
راه در بیابانها است.
در اينكه «
ارم» نام شخص يا
قبیله است، يا محل و شهرى است؟ در ميان مفسران گفتگو است.
•
زمخشری در
کشاف از بعضى نقل مىكند كه
عاد فرزند
عوص و او فرزند
ارم و او فرزند
سام و او فرزند
نوح است، و از آنجا كه نام جد قبيله بر آن قبيله اطلاق مىشده به قبيله عاد نيز «
ارم» مىگفتند.
• بعضى نيز معتقدند كه «
ارم» همان
عاد اولی است، و عاد قبيله دوم است در حالى كه بعضى ديگر معتقدند «
ارم» نام
شهر و
سرزمین آنها است. ولى مناسب با آيه بعد اين است كه «
ارم» نام شهر بىنظير آنها باشد.
به موردی از کاربرد
إِرَمَ در
قرآن، اشاره میشود:
(إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ) «و با آن شهر با عظمت «
ارَم»»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
ارم نام شهرى براى قوم عاد بوده شهرى آباد و بىنظير و داراى قصرهاى بلند و ستونهاى كشيده و در زمان نزول اين آيات اثرى از آنان باقى نمانده، آثارشان به كلى از بين رفته بود، و هيچ دسترسى بر جزئيات
تاریخ آنها نمانده بود، البته ممكن است چيزى از تاريخ آنان در افسانهها آمده باشد، ولى مدرک قابل اعتمادى ندارد، تنها خاطره قابل اعتمادى كه از آنها بر جاى مانده همين مقدارى است كه
قرآن کریم نقل كرده و به طور اجمال مىفهماند كه
قوم عاد بعد از
قوم نوح بودند و در
احقاف زندگی مىكردند، و مردمى درشت هيكل و نيرومند، و در
عهد خود از ساير اقوام متمدنتر بودند، شهرهايى آباد و خرم و زمينهايى حاصلخيز و باغهايى از
خرما و انواع زراعتها داشتند، و در بين اقوام ديگر مقامى ارجمند داشتند، كه شرح داستانشان در تفسير
سوره هود گذشت.
ولى بعضى گفتهاند: مراد از «
ارم» همان قوم عاد است، و اگر قوم عاد را «
ارم» خوانده بدان جهت بوده كه چون كلمه «
ارم» نام
پدر بزرگ اين
قوم بوده لذا خود قوم را هم «
ارم» گفتند، همانطور كه تيرهاى از اهل
مکه را
قریش مىنامند و معنايش قريشيان است، و يا يهوديان را
اسرائیل مىنامند، با اينكه منظور
بنی اسرائیل است، و مراد از ذات
عماد بودن آنان، نيرومندى و سطوت ايشان است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ارم»، ج۱، ص۵۱.