• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أکار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَکّار، صیغه مبالغه از اَکْر و اِکاره (به معنی کاشتن زمین)، و جمع آن اَکَره می‌باشد.



در لغت به معنای زارع یا کسی است که زمین را برای کشت زیر و رو می‌کند و در اصطلاح برزگری را گویند که خود زمینی برای کشت ندارد و بر اراضی دیگران کار می‌کند.
[۳] فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۱۷، قم، دارالهجره.
[۶] لین، واژه نامه عربی به انگلیسی، ج۱، ص۷۰-۷۱ درباره این واژه، بیروت، ۱۹۸۰.



گفته‌اند اکار اصلاً واژه ای آرامی است به معنای زارع و برزگر،
[۷] زبان آرامی در اروپا، واژه های خارجی در زبان عربی، هیلدسهایم، ۱۹۶۲.
که از پیش از اسلام وارد زبان عربی شده، و در احادیث ، گزارش های تاریخی و کهن ‌ترین فرهنگ های لغت عرب آمده است.

۲.۱ - واژه ای آرامی

این معنی که اکّار در اصل واژه آرامی است، ظاهراً از اینجا نیز برمی آید که اَکَره عراق را از اعقاب نبطی ها دانسته‌اند که به زبان آرامی سخن می‌گفتند و حتی در بعضی منابع، اطلاق نبطی و اکار به قرمط ( حمدان قرمط ) به گونه ای آمده که گویا مترادف دانسته شده است
[۸] نوبختی، حسن، فرق الشیعة، ج۱، ص۷۲، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۵۵ق.
[۹] بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۷۱، اختصار عبدالرزاق بن رزق الله، به کوشش فیلیپ حتی، قاهره، ۱۹۲۴م.
.
به علاوه نبطی ها و اکره از پیش از اسلام، و پس از آن اغلب در منطقه سواد می‌زیستند و فعالیت می‌کردند.
[۱۰] عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، ج۱، ص۱۹-۲۱، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.


۲.۲ - در زبان فارسی

این واژه با بعضی تغییرات صوری و اطلاقات معنایی در منابع و فرهنگ های فارسی نیز راه یافته است.
[۱۱] برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، ج۱، ص۵۳ اُکار بر وزن دچار، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۲] غیاث اللغات، غیاث الدین محمد رامپوری، ج۱، ص۷۲، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۳] آنندراج، محمدپادشاه، ج۱، ص۳۸۴ به بعد، تهران، ۱۳۳۵ش به بعد.



اکّار را خبیر و مؤاکره را به معنای مخابره، یعنی نوعی مزارعه که زارع بدون زمین از محصول سهمی معین بردارد، نیز می‌گفتند.

۳.۱ - صدر اسلام

در حدیثی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز واژه مخابره آمده که آن را مؤاکره معنی کرده اند.
در بعضی گزارش های مربوط به عصر فتوح اسلامی از این طبقه از زارعان به عنوان فقیرترین گروه جزیه دهنده یاد شده است.
وقتی که امام علی (علیه‌السلام) کسی را برای خراج بندی و اخذ مالیات به اراضی فرات فرستاد، تصریح کرد که از اکره تنها ۱۲ درهم یعنی کمترین مقدار را بگیرند.
[۱۶] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۱، لیدن، ۱۸۶۵م.
وی به عمّال خود سفارش می‌کرد که آن‌ها را تحت فشار قرار ندهند.
عمر بن خطاب نیز عثمان بن حنیف را از این‌که جزیه دهندگان فقیر و بی چیز را به بردگی گیرد، نهی کرد و گفت از آن‌ها به عنوان اکار در زراعت اراضی استفاده کند
[۱۸] حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسیة، ج۱، ص۴۲۴، بیروت، ۱۴۰۵ق.
در حالی که احنف بن قیس در همین اوان از بازان خواست که ۶۰ هزار درهم از اکره و فلاحان و مالکان گرفته، برای او بفرستد.
[۱۹] حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسیة، ج۱، ص۴۵۱، بیروت، ۱۴۰۵ق.



درباره جواز این عمل که اکّار را در برابر سهم معینی از محصول زمین به کار بگمارند، بین روایات و میان فقها اختلاف است.

۴.۱ - نهی پیامبر

براساس روایتی گفته‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از مؤاکره نهی کرده بوده است. اما صحت این روایت محل تردید است. چه، روایات منقول از امامان شیعه (علیهم‌السلام) حاکی از جواز این نوع مزارعه است.

۴.۲ - جواز امام صادق

امام صادق (علیه‌السلام) این روش را جایز دانسته که کسی زمینی را برای کشت به اکره واگذارد و از محصول آن پس از کسر سهم بیت المال ، نصف یا ثلث آن را برداشته، بقیه را به اکره دهد. از این روایت برمی آید که اولاً اکره به نوعی اجاره دار زمین نیز می‌توانستند باشند و ثانیاً سهم اکره لزوماً از صاحب زمین کمتر نبوده است.
[۲۲] عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، ج۱، ص۱۵-۱۶، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.


۴.۳ - جواز امام رضا

از امام رضا (علیه‌السلام) نیز نقل شده که اکره می‌توانند محصول زمین را تخمین بزنند و براساس آن با زمین دار قرار بگذارند و سهمی برای او تعیین کنند. البته محصول به دست آمده نباید کمتر از حد تخمین زده شده باشد.

۴.۴ - ابویوسف

ابویوسف این کار را که طی آن زمین دار، زمین، بذر و ابزار کشت را در اختیار اکره می‌گذاشت و از محصول زمین یک ششم یا یک هفتم را به آن‌ها می‌داد، نوعی مزارعه و جایز می‌داند، اما تصریح می‌کند که ابوحنیفه این نوع مزارعه را نادرست خوانده است.
[۲۴] ابویوسف، یعقوب، الخراج، ج۱، ص۹۱، بیروت، ۱۳۹۹قمری /۱۹۷۹ میلادی.


۴.۵ - نسایی

نسایی نیز روایتی آورده که برحسب آن ظاهراً زمین دار می‌توانسته است اکره را تنها در برابر تأمین مخارج او و خانواده اش، به کار بر زمین بگمارد.
[۲۵] نسایی، احمد، سنن، ج۷، ص۵۲-۵۳، استانبول، ۱۹۸۱م.

سهم یک ششم یا یک هفتم برای اکره را بعضی محققان، با گروهی از زارعان وابسته به زمین در یونان باستان که یک ششم از محصول را می‌گرفتند، مقایسه کرده اند.
[۲۶] عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، ج۱، ص۲۱، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.



چنانکه ذکر شد، واژه اکّار از پیش از اسلام در زبان عرب رایج بوده، و اکره در زمره حقیرترین مردم شمرده می‌شده اند. وقتی ابوجهل را زخمی زدند که بر اثر آن هلاک شد، گفت کاش مرا کسی جز اکّار - کنایه از شخص فرومایه - کشته بود.
[۲۷] مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۱۴۲۵، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۱ق.
[۲۸] بخاری، محمد، ج۵، ص۲۰، صحیح، دارالطباعة العامره.


۵.۱ - نظر تیمور پاشا

با این همه، تیمورپاشا
[۲۹] تیمورپاشا، احمد، «تفسیر الالفاظ العباسیة»، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۳۹۶ق، ج ۲.
بر آن است که اکار از اصطلاحات و اطلاقات خاص عصر اول عباسی است و پس از این دوره به تدریج از میان رفت. به عقیده او مؤاکره یا مخابره را مردم مصر مرابعه می‌نامیدند، زیرا در این نوع مزارعه سهم اکره در اصل براساس یک چهارم محصول تعیین می‌شد، ولی این سهم سپس تغییر کرد و به توافق طرفین واگذار شد.

۵.۲ - عصر اول عباسی

از اکره در عصر اول عباسی در گزارش های متعددی یاد شده است و اینان نه تنها در مزارع ، بلکه در بساتین خلفا،
[۳۰] صابی، هلال، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۷، به کوشش میخائیل عواد، بغداد، ۱۳۸۳ق.
و اراضی دیرها
[۳۱] شابشتی، علی، الدیارات، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵، به کوشش کورکیس عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق.
نیز کار می‌کردند و کارشان هم منحصر به زراعت نبود، بلکه نوعی خدمتکاری نیز می‌کردند.
[۳۲] جاحظ، عثمان، البخلاء، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش طه حاجری، قاهره، دارالمعارف.
با این همه، در این دوره وضع اکره روی به بدی نهاد.

۵.۳ - قرون چهار تا ده

از بعضی گزارش ها پیداست که اکره در قرن ۴ قمری /۱۰ میلادی برای یافتن کار از روستایی به روستای دیگر می‌رفتند و هر که سهم بیش‌تر می‌داد، برای او کار می‌کردند.
[۳۳] صابی، هلال، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۲۵۸-۲۵۹، به کوشش آمدرُز، لیدن، ۱۹۰۴م.

موقعیت حقیر اجتماعی و وضع بد اقتصادی اکره و فشارهایی که از سوی زمین داران یا حتی مأموران خراج بر آن‌ها وارد می‌آمد،
[۳۴] قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ج۱، ص۱۶۶، ترجمة حسن بن علی قمی، به کوشش جلال الدین طهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
آنها را مستعد قیام و مخالفت با دولتمردان ساخته بود.

۵.۴ - قرن سوم

در قرن ۳ قمری دسته های مهمی از طرفداران قرمطیان را در قیام ها و غارت ها، اکره تشکیل می‌دادند.
در ۲۷۸ قمری /۸۹۱ میلادی وقتی که قرمطیان در ناحیه سواد به دعوت پرداختند، گروه کثیری از اکره به اطاعت آنان درآمدند، چنانکه گفته‌اند حتی احکام بی پایه دینی آن‌ها را نیز به کار می‌بستند و بدین سبب، مدتی کار کشاورزی دچار اختلال شد.
در ۲۹۳ قمری /۹۰۶ میلادی هم در جنگ میان قرمطیان و آل حمدان ، اکره که منتظر قیام امام قرمطی بودند، به یاری قرمطیان برخاستند و به کوفه هجوم بردند.
[۳۶] قرطبی، عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۱-۱۲، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
حتی گفته‌اند که حمدان قرمط ، از بزرگ ‌ترین داعیان و پیشوایان این گروه، خود در آغاز کار از جمله اکره سواد بود.
[۳۷] بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۷۱، اختصار عبدالرزاق بن رزق الله، به کوشش فیلیپ حتی، قاهره، ۱۹۲۴م.


۵.۵ - مشایخ الاکره

وجود عنوان مشایخ الاکره که جاحظ
[۳۸] جاحظ، عثمان، الحیوان، ج۵، ص۳۲، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۱۴۱۶ق.
از آن یاد کرده، شاید حاکی از آن باشد که اینان مدتی نیز به طبقه ای منسجم و سازمان یافته تبدیل شده بوده اند، اما به تدریج در گزارش ها و منابع تاریخی کمتر و کمتر از آن‌ها یاد شد.

۵.۶ - قرن هشتم

در قرن ۸ قمری /۱۴ میلادی صاحب مفتاح الفلاحه ،
[۳۹] مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، ج۱، ص۱۳۴، کویت، ۱۴۰۴ق.
[۴۰] مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، ج۱، ص۲۰۹، کویت، ۱۴۰۴ق.
[۴۱] مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، ج۱، ص۲۳۲، کویت، ۱۴۰۴ق.
هنوز از اکره به عنوان متخصصان کشت و کار که در این زمینه مورد مشورت قرار می‌گرفتند، یاد کرده است.

۵.۷ - ایران عصر صفوی

در ایران عصر صفوی نیز اصطلاح اکره، ظاهراً رایج بوده، اما به معنای سهم معین رعیت از محصول به کار می‌رفته است.
[۴۲] تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۱، ص۴۵-۴۶، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۴۳] لمتن، اک س، ج۱، ص۷۷۰، مالک و زارع در ایران، ترجمة منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.



(۱) آنندراج، محمدپادشاه، تهران، ۱۳۳۵ش به بعد.
(۲) ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.
(۳) ابن منظور، لسان.
(۴) ابویوسف، یعقوب، الخراج، بیروت، ۱۳۹۹قمری /۱۹۷۹ میلادی.
(۵) بخاری، محمد، صحیح، دارالطباعة العامره.
(۶) برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۷) بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، اختصار عبدالرزاق بن رزق الله، به کوشش فیلیپ حتی، قاهره، ۱۹۲۴م.
(۸) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، لیدن، ۱۸۶۵م.
(۹) تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۱۰) تیمورپاشا، احمد، «تفسیر الالفاظ العباسیة»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۳۹۶ق، ج ۲.
(۱۱) جاحظ، عثمان، البخلاء، به کوشش طه حاجری، قاهره، دارالمعارف.
(۱۲) جاحظ، عثمان، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۱۴۱۶ق.
(۱۳) جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، ۱۴۰۴قمری/ ۱۹۸۴ میلادی.
(۱۴) حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسیة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۱۵) شابشتی، علی، الدیارات، به کوشش کورکیس عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق.
(۱۶) صابی، هلال، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، به کوشش آمدرُز، لیدن، ۱۹۰۴م.
(۱۷) صابی، هلال، رسوم دارالخلافة، به کوشش میخائیل عواد، بغداد، ۱۳۸۳ق.
(۱۸) طبری، تاریخ.
(۱۹) طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق.
(۲۰) غیاث اللغات، غیاث الدین محمد رامپوری، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۱) فیومی، احمد، المصباح المنیر، قم، دارالهجره.
(۲۲) قرطبی، عریب، صلة تاریخ الطبری، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
(۲۳) قلعه جی، محمد رواس و حامد صادق قنیبی، معجم لغة الفقهاء، ظهران، دارالنفایس.
(۲۴) قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمة حسن بن علی قمی، به کوشش جلال الدین طهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
(۲۵) لمتن، اک س، مالک و زارع در ایران، ترجمة منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۶) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۲۷) مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۱ق.
(۲۸) مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، کویت، ۱۴۰۴ق.
(۲۹) نسایی، احمد، سنن، استانبول، ۱۹۸۱م.
(۳۰) نوبختی، حسن، فرق الشیعة، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۵۵ق.
(۳۱) عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.
(۳۲) فرنکل، زبان آرامی در اروپا، واژه های خارجی در زبان عربی، هیلدسهایم، ۱۹۶۲.
(۳۳) لین، واژه نامه عربی به انگلیسی، بیروت، ۱۹۸۰.


۱. ابن منظور، لسان، ذیل اکر.    
۲. جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج۲، ص۵۸۰، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، ۱۴۰۴قمری/ ۱۹۸۴ میلادی.    
۳. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۱۷، قم، دارالهجره.
۴. قلعه جی، محمد رواس و حامد صادق قنیبی، معجم لغة الفقهاء، ج۱، ص۸۴، ظهران، دارالنفایس.    
۵. ابن حوقل، محمد، صورة الارض، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.    
۶. لین، واژه نامه عربی به انگلیسی، ج۱، ص۷۰-۷۱ درباره این واژه، بیروت، ۱۹۸۰.
۷. زبان آرامی در اروپا، واژه های خارجی در زبان عربی، هیلدسهایم، ۱۹۶۲.
۸. نوبختی، حسن، فرق الشیعة، ج۱، ص۷۲، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۵۵ق.
۹. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۷۱، اختصار عبدالرزاق بن رزق الله، به کوشش فیلیپ حتی، قاهره، ۱۹۲۴م.
۱۰. عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، ج۱، ص۱۹-۲۱، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.
۱۱. برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، ج۱، ص۵۳ اُکار بر وزن دچار، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۲. غیاث اللغات، غیاث الدین محمد رامپوری، ج۱، ص۷۲، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۳. آنندراج، محمدپادشاه، ج۱، ص۳۸۴ به بعد، تهران، ۱۳۳۵ش به بعد.
۱۴. جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج۲، ص۵۸۰، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، ۱۴۰۴قمری/ ۱۹۸۴ میلادی.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۷۱، بیروت، ۱۴۰۳ق.    
۱۶. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۱، لیدن، ۱۸۶۵م.
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۷۲، بیروت، ۱۴۰۳ق.    
۱۸. حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسیة، ج۱، ص۴۲۴، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۹. حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسیة، ج۱، ص۴۵۱، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۲۰. ابن منظور، لسان، ذیل اکر.    
۲۱. طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۲۰۰، به کوشش حسن موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق.    
۲۲. عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، ج۱، ص۱۵-۱۶، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.
۲۳. طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۲۰۸، به کوشش حسن موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق.    
۲۴. ابویوسف، یعقوب، الخراج، ج۱، ص۹۱، بیروت، ۱۳۹۹قمری /۱۹۷۹ میلادی.
۲۵. نسایی، احمد، سنن، ج۷، ص۵۲-۵۳، استانبول، ۱۹۸۱م.
۲۶. عبد الجبار، کارگران کشاورزی و آبیاری در زندگی اجتماعی و اقتصادی، ج۱، ص۲۱، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۳.
۲۷. مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۱۴۲۵، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۱ق.
۲۸. بخاری، محمد، ج۵، ص۲۰، صحیح، دارالطباعة العامره.
۲۹. تیمورپاشا، احمد، «تفسیر الالفاظ العباسیة»، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۳۹۶ق، ج ۲.
۳۰. صابی، هلال، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۷، به کوشش میخائیل عواد، بغداد، ۱۳۸۳ق.
۳۱. شابشتی، علی، الدیارات، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵، به کوشش کورکیس عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق.
۳۲. جاحظ، عثمان، البخلاء، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش طه حاجری، قاهره، دارالمعارف.
۳۳. صابی، هلال، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۲۵۸-۲۵۹، به کوشش آمدرُز، لیدن، ۱۹۰۴م.
۳۴. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ج۱، ص۱۶۶، ترجمة حسن بن علی قمی، به کوشش جلال الدین طهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۳۵. طبری، تاریخ، ج۱۰، ص۲۴.    
۳۶. قرطبی، عریب، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۱-۱۲، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
۳۷. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۷۱، اختصار عبدالرزاق بن رزق الله، به کوشش فیلیپ حتی، قاهره، ۱۹۲۴م.
۳۸. جاحظ، عثمان، الحیوان، ج۵، ص۳۲، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۱۴۱۶ق.
۳۹. مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، ج۱، ص۱۳۴، کویت، ۱۴۰۴ق.
۴۰. مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، ج۱، ص۲۰۹، کویت، ۱۴۰۴ق.
۴۱. مفتاح الراحة لاهل الفلاحة، به کوشش محمد عیسی صالحیه و احسان صدقی عمد، ج۱، ص۲۳۲، کویت، ۱۴۰۴ق.
۴۲. تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۱، ص۴۵-۴۶، تهران، ۱۳۳۲ش.
۴۳. لمتن، اک س، ج۱، ص۷۷۰، مالک و زارع در ایران، ترجمة منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اکّار»، ج۹، ص۳۷۹۸.    


رده‌های این صفحه : فقه | مزارعه




جعبه ابزار