أُولِی اَلْأَمْرِ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أُولِی اَلْأَمْرِ: (وَ أوْلي الأَمْرِ مِنكُمْ)«أُولِی اَلْأَمْرِ» به معنای صاحب
امر است.
اطاعت از
خداوند، مقتضاى خالقيت و
حاکمیت ذات او است، ولى اطاعت از
پیامبر (صلیاللهعلیهواله) مولود فرمان
پروردگار است و به تعبير ديگر خداوند واجب الاطاعة بالذات است، و پيامبر واجب الاطاعه بالغير و شايد تكرار «اطيعوا» در
آیه اشاره به همين موضوع يعنى تفاوت دو اطاعت دارد. و مرحله سوم فرمان به اطاعت از
اولوا الامر مىدهد كه از متن
جامعه اسلامی برخاسته و حافظ
دین و دنياى مردم است.
به موردی از کاربرد «
أُولِی اَلْأَمْرِ» در
قرآن، اشاره میشود:
(يا أَيُّها الَّذينَ آمَنواْ أَطيعواْ اللّهَ وَ أَطيعواْ الرَّسولَ وَ أوْلي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلًا) «اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و
پیشوایان معصوم خود را. و هرگاه در
امرى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر باز گردانيد و از آنها
داوری بطلبيد اگر به خدا و روز
رستاخیز ايمان داريد. اين كار براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جاى ترديد نيست در اينكه اين اطاعت كه در
آیه أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أوْلي الأَمْرِ مِنكُمْ آمده، اطاعتى است مطلق، و به هيچ قيد و شرطى مقيد و مشروط نشده، و اين خود
دلیل است بر اين كه رسول
امر به چيزى و نهى از چيزى نمىكند، كه مخالف با حكم خدا در آن چيز باشد، و گرنه
واجب كردن خدا اطاعت خودش و اطاعت رسول را تناقضى از ناحيه خداى تعالى مىشد، و موافقت تمامى اوامر و نواهى
رسول با اوامر و نواهى خداى تعالى جز با
عصمت رسول تصور ندارد، و محقق نمىشود اين سخن عينا در
اولی الامر نيز جريان مىيابد، چيزى كه هست نيروى
عصمت در رسول از آنجا كه حجتهايى از جهت
عقل و
نقل بر آن اقامه شده فى حد نفسه و بدون در نظر گرفتن اين آيه
امرى مسلم است و ظاهرا در
اولى الامر اين طور نيست و ممكن است كسى
توهم كند كه
اولى الامرى كه نامشان در اين آيه آمده لازم نيست
معصوم باشند، و معناى آيه شريفه بدون
عصمت اولى الأمر هم درست مىشود.
توضيح اينكه آن چيزى كه خداى تعالى در اين آيه مقرر فرموده، حكمى است كه به مصلحت امت جعل شده، حكمى است كه مجتمع مسلمين به
وسیله آن از اين كه دستخوش
اختلاف و تشتت گشته از هم متلاشى گردد حفظ مىشود، و اين چيزى زايد بر
ولایت و سرپرستى معهود در بين امتها و مجتمعات نيست، و همان چيزى است كه مىبينيم عموم مجتمعات- چه اسلامى و چه غير اسلامى- آن را در بين خود معمول مىدارند، يعنى يكى از افراد جامعه خود را انتخاب نموده و به او مقام واجب الاطاعه بودن و نفوذ
کلمه مىدهند در حالى كه از همان
اول مىدانند او هم مثل خودشان جايز الخطا است، و در احكامى كه مىراند اشتباه هم دارد، و ليكن هر جا كه جامعه فهميد حكم حاكم بر خلاف
قانون است، اطاعتش نمىكند، و او را به خطايى كه كرده آگاه مىسازد، و هر جا كه يقين به خطاى او نداشت، و تنها احتمال مىداد كه خطا كرده به حكم و فرمان او عمل مىكند، و اگر بعدها معلوم شد كه خطا كرده
مسامحه كند، و با خود
فکر مىكند مصلحت حفظ وحدت مجتمع و مصونيت از تشتت كلمه آن قدر بزرگ و مهم است، كه مفسده اشتباه كاریهاى گاه به گاه حاكم را جبران مىكند.
حال
اولى الأمر در آيه شريفه و وجود اطاعت آنان نيز به همين حال است؟ و آيه چيزى زايد بر آنچه در همه زمانها و همه مكانها معمول است افاده نمىكند - خداى تعالى طاعت مردم از
اولى الامر را بر مؤمنين واجب فرموده، اگر احيانا ولى
امرى بر خلاف
کتاب و
سنت دستورى داد، مردم نبايد اطاعتش كنند، و حكم اين چنين او نافذ نيست، براى اين كه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قاعدهاى كلى به دست عموم مسلمين داده، و فرموده:
لا طاعَةَ لِمَخْلوقٍ فى مَعْصِيَةِ اَلْخالِقُ یعنی: هيچ مخلوقى در فرمانى كه به
معصیت خدا مىدهد نبايد اطاعت شود. و اين دستور را
شیعه و
سنی روایت كردهاند، و با همين دستور است كه اطلاق آيه تقييد مىشود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اولی الامر»، ج۱، ص۱۳۱.