آیه دوم سوره حشر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در مورد آیه دوم سوره حشر «و قذف فی قلوبهم الرعب» بحث های متنوعی مطرح شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود.
مفسران جملگی بر آنند که آیۀ مورد سؤال،
در مورد قبیلۀ
بنینضیر از
یهود است.
آنگاه که
پیامبر اسلام به مدینه
هجرت نمودند، به حضور آن حضرت رسیدند و با حضرت
پیمان بستند که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و مسلمانان به آنها کاری نداشته باشند، مشروط بر اینکه آنها هم با
مشرکان و سایر
کفار همدست نشوند.
هنگامیکه مسلمانان در
جنگ بدر پیروز شدند، یهود میگفتند این همان رسولی است که اوصاف او در
تورات ، یادآوری شده است و به ما خبر دادهاند؛ ولی چون
جنگ احد پیش آمد و مسلمانان شکست خوردند، اینها جرأت پیدا کردند و رئیس قبیلۀ بنینضیر کعب ابن اشرف با چهل تن سواره بهسوی
مکه رفته با
ابوسفیان و مشرکان
قریش ملاقات کردند، او را تحریک نمودند که به
جنگ رسول خدا و مسلمانان
قیام نماید و آنان با او همراهی خواهند نمود و در اطراف
کعبه با یکدیگر عهد و پیمان بستند بر جنگ با پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
از طرفی پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با چند تن بهسوی قبیله بنینضیر رفته که دربارۀ دیۀ دو نفر از مسلمانان که به دست افراد قبیلۀ بنینضیر به
قتل خطایی کشته شده بودند گفتوگو نماید و از آنان مطالبه وجه
دیه نماید، آنان قصد کردند که از بام قصر خود سنگی را بر سر رسول خدا بیفکنند؛ اما برخی از
یهودیان گفتند که پروردگار، بدون فاصله به او خبر میدهد و سبب نقض عهد و پیمانی خواهد شد که با او بستهایم؛ ولی دیگران به سخن این گروه توجه نکردند و شخصی به نام
عمرو بن حجاش را به پشت بام فرستادند که بر سر
پیغمبر سنگ بیاندازد.
ناگهان
جبرئیل جریان امر را به حضرت رسول اعلام نموده، حضرت بیدرنگ برخاسته مکان را ترک نموده و به
مدینه بازگشت.
حضرت، محمد
بن مسلمه را بهسوی قبیله بنینضیر اعزام فرمود که به آنان اعلام نماید در اثر تصمیمی که اتخاذ نمودهاند، سبب شکستن عهد و پیمان گشته و باید بیدرنگ از قریه زاهره از نواحی مدینه خارج شوند. آنان قبول نکردند و در مقابل مسلمانان و حرف
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مقاومت نمودند و درهای قلعههای خود را بستند.
بدین جهت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مسلمانان را
بسیج نموده و بهسوی قلعههای محکم آنان یورش بردند؛ آنچنان بر قلوب تیره یهود
ترس و رعب عارض شد که فکر و اندیشه دفاعی خود را از دست دادند و در مقابل خواستۀ پیامبر
تسلیم شدند و پیامبر نیز از
جنگ با آنان و کشتن آنان صرفنظر کردند. آنان گفتند ما از مدینه به کجا برویم؟ پیامبر فرمود: بهسوی شام بروید، آنها رفتند؛ جز گروه اندکی که برخی از نقاط قصر و قلعه را خراب کردند و فرار نموده به
یهود خیبر پیوستند.
پایگاه اسلام کوئیست.