آموزش انجیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انجیل موجود،
تحریف شده است و
حکم انجیل اصلی را ندارد.
انجیل به
عیسی علیهالسّلام از سوی
خداوند تعلیم داده شد.
«اذ قالت الملـئکة یـمریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم... • ویعلمه... الانجیل»؛ (به یاد آورید) هنگامی را که
فرشتگان گفتند: «ای
مریم ! خداوند تو را به کلمهای (وجود باعظمتی) از طرف خودش
بشارت میدهد که نامش «مسیح، عیسی پسر مریم» است؛ در حالی که در این
جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود؛ و از مقرّبان (
الهی) است. و به او،
کتاب و دانش و
تورات و انجیل، میآموزد.
۱- در این
آیه و دو آیه دیگر از"
مسیح " به عنوان" کلمه" یاد شده است این
تعبیر در کتب
عهد جدید نیز دیده میشود.
در باره اینکه چرا به عیسی" کلمه" گفته شده در میان مفسران سخن بسیار است اما بیشتر به نظر میرسد که
علت آن همان
تولد فوق العاده مسیح میباشد که مشمول" انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون"
است و یا به خاطر این است که قبل از تولد،
خداوند بشارت او را در کلامی به مادرش داده بود.
و نیز ممکن است علت این تعبیر این باشد که" کلمه" در اصطلاح
قرآن به معنی مخلوق به کار میرود مانند: " قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا" (بگو: اگر دریاها به صورت مرکب برای نوشتن کلمات
پروردگار من شوند آنها تمام میشوند پیش از آنکه کلمات پروردگار من تمام گردد هر چند همانند دریاها را بر آن بیفزاییم)
در این آیه منظور از (کلمات خدا) همان مخلوقات او است از آنجا که مسیح علیهالسّلام یکی از مخلوقات بزرگ
خدا بوده است
اطلاق کلمه بر او شده که در ضمن پاسخی به مدعیان
الوهیت عیسی نیز بوده باشد.
۲- اطلاق" مسیح" به معنی" مسح کننده" یا" مسح شده" بر عیسی علیهالسّلام ممکن است از این نظر باشد که او با کشیدن دست بر بدن بیماران غیر قابل علاج آنها را به فرمان خدا شفا میداد و چون این افتخار از آغاز برای او پیش بینی شده بود خدا نام او را قبل از تولد مسیح گذاشت.
و یا به خاطر آن است که خداوند او را از ناپاکی و
گناه مسح کرد و پاک گردانید.
۳- قرآن در این آیه و
آیات متعدد دیگر صریحا عیسی را
فرزند مریم معرفی کرده تا پاسخی به مدعیان
الوهیت عیسی باشد زیرا کسی که از مادر متولد میشود و مشمول تمام تغییرات دوران
جنین و تغییرات و تحولات
جهان ماده است چگونه میتواند خدا باشد؟ خدایی که از تمام تغییرات و دگرگونیها بر کنار است.
خداوند به تعلیم کتاب و حکمت و دانش به طور کلی اشاره میکند و بعد دو مصداق روشن این کتاب و حکمت یعنی تورات و انجیل را بیان مینماید.
بدیهی است افرادی که به عنوان
رهبر جامعه بشریت از سوی خداوند تعیین میشوند، باید در درجه اول از
علم و دانش کافی برخوردار باشند و آیین و قوانین زنده و سازندهای با خود بیاورند و در درجه بعد دلایل و
اسناد روشنی برای ارتباط خود با خدا ارائه دهند و با این دو وسیله ماموریت هدایت مردم را تکمیل و تثبیت کنند، در آیات فوق به این دو معنی اشاره شده است، در آیه اول سخن از علم و دانش و کتاب آسمانی حضرت مسیح علیهالسّلام بود، و در آیه دوم اشاره به
معجزات متعدد او است.
«اذ قال الله یـعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک... و اذ علمتک... الانجیل...»؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با»
روح القدس «تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ و هنگامی که کتاب و
حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده میساختی، و در آن میدمیدی، و به فرمان من، پرندهای میشد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من،
شفا میدادی؛ و مردگان را (نیز) به فرمان من
زنده میکردی؛ و هنگامی که
بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از
کافران آنها گفتند: اینها جز
سحر آشکار نیست!»
این
آیه و آیات بعد تا آخر
سوره مائده مربوط به سرگذشت
حضرت مسیح علیهالسّلام و
مواهبی است که به او و امتش ارزانی داشته که برای بیداری و آگاهی
مسلمانان در اینجا بیان شده است.
نخست میگوید: " بیاد بیاور هنگامی را که
خداوند به
عیسی بن مریم فرمود: نعمتی را که بر تو و بر مادرت ارزانی داشتم متذکر باش" (اذ قال الله یا عیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی والدتک).
طبق این
تفسیر ، آیات فوق بحث مستقلی را شروع میکند که برای مسلمانان جنبه تربیتی دارد و مربوط به همین
دنیا است، ولی جمعی از مفسران مانند
طبرسی و
بیضاوی و
ابو الفتوح رازی این احتمال را دادهاند که آیه دنباله آیه قبل و مربوط به سؤالات و سخنانی باشد که خداوند با پیامبران در
روز قیامت خواهد داشت، و بنا بر این" قال" که فعل ماضی است در اینجا به معنی" یقول" که فعل مضارع است میباشد، ولی این احتمال مخالف ظاهر آیه است، بخصوص اینکه معمولا شمردن نعمتها برای کسی به منظور زنده کردن روح شکرگزاری در او است، در حالی که در قیامت این مساله مطرح نیست.
سپس به ذکر
مواهب خود پرداخته، نخست میگوید" تو را با
روح القدس تقویت کردم" (اذ ایدتک بروح القدس).
دیگر از
مواهب الهی بر تو این است که" به تایید روح القدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگی و پختگی سخن میگفتی" (تکلم الناس فی المهد و کهلا).
اشاره به اینکه سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگی، پخته و حساب شده بود، نه سخنان کودکانه و بی ارزش.
دیگر اینکه" کتاب و
حکمت و تورات و انجیل را به تو تعلیم دادم" (و اذ علمتک الکتاب و الحکمة و التوراة و الانجیل).
ذکر تورات و انجیل بعد از ذکر کتاب با اینکه از کتب آسمانی است، در حقیقت از قبیل تفصیل بعد از اجمال است.
دیگر از
مواهب اینکه از" گل به فرمان من چیزی شبیه پرنده میساختی سپس در آن میدمیدی و به اذن من پرنده زندهای میشد" (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا باذنی).
دیگر اینکه: " کور مادرزاد و کسی که مبتلا به بیماری پیسی بود به
اذن من شفا میدادی" (و تبرئ الاکمه و الابرص باذنی).
و نیز" مردگان را به اذن من زنده میکردی" (و اذ تخرج الموتی باذنی).
و بالآخره یکی دیگر از
مواهب من بر تو این بود که"
بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن هنگام که کافران آنها در برابر دلائل روشن تو بپاخاستند و آنها را
سحر آشکاری معرفی کردند" من در برابر اینهمه هیاهو و دشمنان سر سخت و لجوج تو را حفظ کردم تا دعوت خود را پیش ببری (و اذ کففت بنی اسرائیل عنک اذ جئتهم بالبینات فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین).
قابل توجه اینکه در این
آیه چهار بار کلمه باذنی (به فرمان من) تکرار شده است، تا جایی برای غلو و ادعای
الوهیت در مورد حضرت مسیح علیهالسّلام باقی نماند، یعنی آنچه او انجام میداد گرچه بسیار عجیب و شگفت انگیز بود، و به کارهای خدایی شباهت داشت ولی هیچیک از ناحیه او نبود بلکه همه از ناحیه خدا انجام میگرفت، او بندهای بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت از طریق استمداد از نیروی لا یزال
الهی بود.
ممکن است گفته شود تمام این
مواهب مربوط به مسیح علیهالسّلام بوده است چرا در این آیه برای مادرش مریم نیز
موهبت شمرده است؟
پاسخ اینکه مسلم است هر
موهبتی به
فرزند برسد در حقیقت به
مادر او هم رسیده است زیرا هر دو از یک اصلند و ساقه و
ریشه یک
درخت .
از این تعبیر استفاده میشود که ممکن است
خداوند چنین قدرتی را برای تصرف در عالم تکوین در اختیار کسی بگذارد که گاه گاه چنین اعمالی را انجام دهد، و
تفسیر این آیه به
دعا کردن
انبیاء ، و اجابت دعای آنها از ناحیه خدا کاملا بر
خلاف ظواهر
آیات است. و منظور ما از
ولایت تکوینی اولیای خدا چیزی جز آنکه در بالا ذکر شد نمیباشد، زیرا دلیلی بر بیش از این مقدار نداریم.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۱۱۷، برگرفته از مقاله «آموزش انجیل».