• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آموزش اسماء به آدم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در قرآن از آموزش اسماء به آدم سخن به میان آمده و علماء در کیفیت آموزش اسماء اختلاف دارند.



نام‌ها به آدم آموخته شد؛ سپس بر ملائکه عرضه و از آن‌ها خواسته شد که از نام‌ها خبر دهند: «و‌عَلَّمَ ءَادمَ الأَسمَاءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُم عَلَی المَلـئِکةِ فَقالَ أَنبِئونِی بِأَسماءِ هـؤلاَءِ إِن کُنتُم صـدقینَ» و فرشتگان اظهار ناتوانی و ناآگاهی کردند: «قَالُوا سُبحـنَکَ لاَ عِلمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمتنَا خداوند خطاب به آدم فرمود: «یـاَدمُ أَنبِئهُم بِأَسمائِهِم فَلمّا أَنبَأَهُم بِأَسمَائِهم قالَ أَلم أَقل لَکُم إِنِّی أَعلمُ غَیبَ السَّمـوتِ و الأَرضِ و أَعلمُ ما تُبدونَ و مَا کُنتُم تَکتُمونَ _ ای آدم! آنان را از اسم‌های‌شان آگاه کن. چون آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان‌ها و زمین را می‌دانم؟ و نیز می‌دانم آن‌چه را شما آشکار می‌کنید و آن‌چه را پنهان می‌داشتید؟» به گفته طبرسی و فخررازی ، خداوند آدم را به دانش برتری داده است.
[۴] طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۸۰.
در این‌جا فرشتگان در برابر معلومات گسترده و دانش فراوان انسان ، سرتسلیم فرود آوردند و بر آن‌ها، آشکار شد که او سزاوار چنین مقامی است.
[۶] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۷۸.



مفسّران در ماهیّت اسما که به برتری آدم انجامید و چگونگی آموزش آن‌ها، آرای گوناگونی دارند؛ مانند:
۱. به گفته ابن‌عباس ، مجاهد و قتاده، مقصود نام‌های موجودات از قبیل انسان ، جانوران، زمین ، دشت، کوه و دریا است که مردم با آن‌ها یک‌دیگر و چیزهای جهان را می‌شناسند.
۲. ‌اسامی فرشتگان.
۳. اسامی فرزندان آدم.


طبری دو رأی اخیر را ترجیح می‌دهد.
[۷] طبری، جامع البیان، ج۱، ص۳۰۹.
ماوردی پس از نقل این آرا می‌گوید: در این‌جا دو وجه است: نخست این‌که آموزش فقط در محدوده نام‌ها بوده، نه معانی آن‌ها؛ دوم این‌که اسامی و معانی آن‌ها آموزش داده شده است؛ چراکه دانستن نام‌ها بدون معانی بی‌فایده است و در حقیقت ، مقصود اصلی معانی، و‌نام‌ها نشانه‌ای برای آن‌ها است. در وجه اوّل نیز دو صورت است: نخست این‌که خداوند به آدم فقط یک لغت آموخت (لغتی که آدم به آن تکلّم می‌کرد) و دیگر این‌که همه لغات بشری را به او آموزش داد و آدم آن لغات را به فرزندانش آموخت و چون آنان پراکنده شدند، هر قومی با لغتی که برایش مأنوس‌تر و راحت‌تر بود، سخن گفت و دیگر لغات، با گذشت زمان به فراموشی سپرده شد. شیخ طوسی و طبرسی گفته‌اند: خداوند معانی نام‌ها را به آدم آموخت؛ زیرا آموختن نام‌ها بدون معنا سودی ندارد و فضیلتی به شمار نمی‌آید.
[۱۱] طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۸۰.

ملاصدرا در نظری قوی گفته است: همه حقایق عالم از اسماءاللّه است و معنای آموزش اسما به آدم، این است که خداوند احوال و آثار همه اجناسی را که آفریده، به آدم ارائه داده و او را از آن‌ها آگاه کرده است.
[۱۲] تفسیر ملاصدرا، ج۲، ص۳۲۰.


۳.۱ - نظر میبدی

میبدی می‌نویسد: اهل اشارت گفته‌اند: مقتضی عموم آن است که خداوند ، نام‌های آفریدگار و آفریدگان، را به آدم آموخت و آدم با دانستن نام‌های آفریدگان، بر فرشتگان برتری یافت و آگاهی او از نام‌های آفریدگار، سرّی میان وی و حق بود که فرشتگان نمی‌دانستند؛ پس ثمره آگاهی از نام آفریده در حقّ آدم، این بود که مسجود فرشتگان شد و ثمره علم به نام‌های آفریدگار، آن که به مشاهده حق رسید و کلام حق را شنید.
[۱۳] کشف الاسرار، ج۱، ص۱۳۷_۱۳۹.
به گفته رشید رضا، مقصود از نام‌ها، معانی آن‌ها است و این توان علمی، همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد و لازمه‌اش این نیست که فرزندان آدم این شناخت را از نخستین روز داشته باشند؛ بلکه شناخت اشیا با بحث و استدلال، در ثبوت این نیرو کافی است. وی در کیفیّت آموزش اسما به آدم می‌گوید: تعلیم ، بر تدریجی بودن دلالت دارد؛ امّا آن‌چه از تعلیم اسما به آدم، به ذهن متبادر می‌شود، این‌ است که به صورت دفعی بالفعل یا بالقوه بوده است.
[۱۴] رشید رضا، المنار، ج۱، ص۲۶۳.


۳.۲ - سخن طبرسی

طبرسی می‌گوید: در کیفیّت تعلیم اسما به آدم اختلاف است. برخی گفته‌اند: شناخت اشیا را در قلب او نهاده و زبانش را به آن‌ها گویا ساخته است و این برای او معجزه‌ای به شمار می‌رود؛ چرا که خلاف عادت بود. عدّه‌ای گفته‌اند: او را به دانستن آن‌ها واداشت. بعضی نیز گفته‌اند: زبان ملائکه را به او آموخت و از این طریق، سایر لغات را فرا گرفت. رأی دیگر این است که خداوند نام‌های اشخاص را به او آموخت؛ بدین‌ ترتیب‌ که موجودات را نزد وی حاضر و نام‌های آن‌ها را در لغات گوناگون بیان می‌کرد و روشن می‌ساخت که هر چیزی چگونه کاربردی و چه سود و زیانی‌ دارد.
[۱۵] طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۸۱.

به گفته علاّمه طباطبایی ، نام‌ها در آیه از دو جهت عمومیّت دارد: نخست این‌که کلمه اسما جمع و با الف و لام است و با کلمه کل تأکید شده؛ یعنی خداوند همه نام‌ها را بدون استثنا به آدم آموخت. دیگر آن‌که دانش نام‌ها به آدم اختصاص ندارد و همه افراد بشر از این دانش بهره دارند. ضمیر «هم» نیز چون معمولا به جمع عاقل برمی‌گردد، نشان آن است که اسما، عاقل بوده‌اند؛ چون اگر جز این بود، باید پس از آن‌که آدم آن‌ها را شرح داد، تفاوتی بین آن‌ها و آدم باقی نمی‌ماند؛ افزون بر این، این دانش نمی‌توانست برای آدم فضیلت شمرده شود و برای فرشتگان نیز قانع کننده نبود؛ بنابراین آن‌چه را خداوند بر فرشتگان عرضه کرد، موجوداتی عالی نزد او بودند و هر اسمی را در این جهان به برکت آن‌ها پدید آورد و آن‌چه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، از پرتو نور آن‌ها است.
[۱۷] انسان از آغاز تا انجام، ج۱، ص۲۹.



به گفته برخی مفسّران، آدم با سعه وجودی خویش، جامع همه اشیا و حقایق است؛ بلکه او خود، حقیقت همه اشیا است و به صورت وجود جامع، بر همه هستی محیط، و‌ معنای تعلیم اسما به او این است که همه حقایق و موجودات عالَم هستی در وجود او جمعند و آن حقایق که آدم جامع آن‌ها است، از این جهت که آیینه و نشانی از حضرت حقّند، اسما نامیده شده‌اند.
[۱۸] بیان السعاده، ج۱، ص۷۶_۷۷.
به نظر می‌رسد در بحث چگونگی تعلیم اسماء، دو نظر اخیر جامع باشند.


درباره اسما و دانش آدم به آن‌ها در تورات چنین آمده است: و خداوند هر حیوان صحرا و هر پرنده آسمان را از زمین سرشت و نزد آدم آورد تا ببیند چه نام خواهد نهاد و آن‌چه آدم، هر ذی حیات را خواند، همان نام او شد؛ پس آدم، همه بهایم، پرندگان آسمان و همه حیوانات صحرا را نام نهاد؛ امّا برای او یار مناسبی یافت نشد.
[۱۹] کتاب مقدّس، پیدایش ۲: ۱۹.
گفتنی است تورات راز آموزش اسما به آدم و گزارش آن به فرشتگان را چنین تبیین کرده که آدم در جست و جوی همتا و در این کوشش ناموفق بوده است؛ ملاک خلافت او و جهت برتری‌اش بر ملائکه است.


(۱) قرآن کریم.
(۲) طبرسی، مجمع‌البیان.
(۳) فخر رازی، التفسیر الکبیر.
(۴) مکارم شیرازی، تفسیر نمونه.
(۵) طبری، جامع البیان.
(۶) ماوردی، تفسیر.
(۷) شیخ طوسی، التبیان.
(۸) تفسیر ملاصدرا.
(۹) کشف الاسرار.
(۱۰) رشید رضا، المنار.
(۱۱) علامه طباطبایی، المیزان.
(۱۲) انسان از آغاز تا انجام.
(۱۳) بیان السعاده.
(۱۴) کتاب مقدّس، پیدایش ۲: ۱۹.


۱. بقره/سوره۲، آیه۳۱.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۳۲.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۳۳.    
۴. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۸۰.
۵. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۷۸.    
۶. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۷۸.
۷. طبری، جامع البیان، ج۱، ص۳۰۹.
۸. ماوردی، تفسیر، ج۱، ص۹۹.    
۹. شیخ طوسی، التبیان، ج۱، ص۱۳۸.    
۱۰. شیخ طوسی، التبیان، ج۱، ص۱۳۹.    
۱۱. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۸۰.
۱۲. تفسیر ملاصدرا، ج۲، ص۳۲۰.
۱۳. کشف الاسرار، ج۱، ص۱۳۷_۱۳۹.
۱۴. رشید رضا، المنار، ج۱، ص۲۶۳.
۱۵. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۸۱.
۱۶. علامه طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۱۷ ۱۱۸.    
۱۷. انسان از آغاز تا انجام، ج۱، ص۲۹.
۱۸. بیان السعاده، ج۱، ص۷۶_۷۷.
۱۹. کتاب مقدّس، پیدایش ۲: ۱۹.



دائرةالمعارف قرآن کریم جلد اول، برگرفته از مقاله «آموزش اسماء به آدم».    




جعبه ابزار