آرامشبخشی به موسی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برخی آیات
قرآن مرتبط با دلداری دادن و
آرامشبخشی به حضرت موسی علیهالسلام است. در این مقاله، این
آیات معرفی میشوند.
آرامش دادن خدا به
موسی علیهالسلام هنگام انتخاب وی برای انجام
رسالت:
۱. «قالَ أَلْقِها يا مُوسى فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى؛
گفت اي موسي آنرا بيفكن!(موسي) آنرا افكند، ناگهان مار عظيمي شد و شروع به حركت كرد!فرمود آنرا بگير و نترس ما آنرا به همان صورت اول باز ميگردانيم.»
۲. ... وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى؛
... و تو كسي (از فرعونيان) را كشتي اما ما تو را از اندوه نجات داديم،پس از آن سالياني در ميان مردم مدين توقف نمودي و تو را بارها آزموديم سپس در زمان مقدر (براي فرمان رسالت) به اينجا آمدي.تو و برادرت با آيات من به سوي فرعون برويد، و در ياد من كوتاهي نكنيد.(موسي و هارون) گفتند: پروردگارا! از اين ميترسيم كه او بر ما پيشي بگيرد يا
طغیان كند. فرمود نترسيد، من با شما هستم (همه چيز را) ميشنوم و ميبينم! »
۳. «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى؛
در اين هنگام موسي
ترس خفيفي در دل احساس كرد.گفتيم: نترس تو مسلما (پيروز و) برتري!و چيزي را كه در دست راست داري بيفكن، تمام آنچه را آنها ساخته اند ميبلعد، چرا كه آن تنها مكر
ساحر است، و ساحر هر كجا برود رستگار نخواهد شد.»
۴. «وَ إِذْ نادى رَبُّكَ مُوسى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا يَتَّقُونَ قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي فَأَرْسِلْ إِلى هارُونَ وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ قالَ كَلَّا فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ؛
به خاطر بياور هنگامي كه پروردگارت موسي را ندا داد كه به سراغ آن قوم ستمگر برو.قوم فرعون، آيا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهيز نميكنند؟! (موسي) عرض كرد پروردگارا من از آن بيم دارم كه مرا تكذيب كنند.و سينه ام تنگ ميشود، و زبانم به قدر كافي گويا نيست (به برادرم) هارون نيز رسالت ده (تا مرا ياري كند).و آنها (به اعتقاد خودشان) بر من گناهي دارند ميترسم مرا به قتل برسانند (و اين رسالت به پايان نرسد).فرمود چنين نيست (آنها كاري نميتوانند انجام دهند) شما هر دو با آيات ما (براي هدايت آنان) برويد ما با شما هستيم و (سخنانتان را) ميشنويم.»
۵. «يا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ؛
اي موسي! من خداوند عزيز و حکيمم!و عصايت را بيفکن! - هنگامي که (موسي) به آن نگاه کرد، ديد (با سرعت) همچون ماري به هر سو مي دود (ترسيد و) به عقب برگشت، و حتي پشتِ سر خود را نگاه نکرد- اي موسي! نترس، که رسولان در نزد من نمي ترسند!»
۶. «وَ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ؛
عصايت را بيفكن، هنگامي كه (عصا را افكند) نگاه كرد و ديد همچون ماري با سرعت حركت ميكند! ترسيد و به عقب برگشت و حتي پشت سر خود را نگاه نكرد! (به او گفته شد) برگرد و نترس تو در امان هستي!»
آرامش بخشی خدا به موسی علیهالسّلام هنگام عبور از
دریا:
«وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى؛
ما به موسي وحي فرستاديم كه بندگانم را شبانه (از مصر) با خود ببر، و براي آنها راهي خشك در
دريا بگشا كه نه از تعقيب (فرعونيان) خواهي ترسيد، و نه از غرق شدن در
دريا!»
دلداری خدا به موسى عليهالسلام مبنى بر نهراسيدن از پيگرد
فرعونیان:
«وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ؛
ما به موسي وحي فرستاديم كه بندگانم را شبانه (از مصر) با خود ببر، و براي آنها راهي خشك در
دريا بگشا كه نه از تعقيب (فرعونيان) خواهي ترسيد، و نه از غرق شدن در
دريا!(به اين ترتيب) فرعون با لشگريانش آنها را دنبال كردند، و
دريا آنان را (در ميان امواج خروشان خود) بطور كامل پوشانيد!»
آرامش دادن خدا به موسی علیهالسّلام هنگام مبارزه با
جادوگران فرعون:
«قالُوا يا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى؛
(ساحران) گفتند اي موسي آيا تو اول (عصاي خود را) ميافكني يا ما اول بيفكنيم؟!گفت: شما اول بيفكنيد، در اين هنگام طنابها و عصاهايشان بخاطر سحر آنها چنان به نظر ميرسيد كه حركت ميكنند! در اين هنگام موسي ترس خفيفي در دل احساس كرد.گفتيم: نترس تو مسلما (پيروز و) برتري!»
این برداشت بر این مبتنی است که بیش تر اوقات، «
ترس» منشا
اضطراب است و با از بین رفتن آن، اضطراب بر طرف شده، جای خود را به
آرامش میدهد.
آرامش دادن
شعیب علیهالسلام به موسی علیهالسّلام پس از فرار از
مصر و ورود به
مدین:
«وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعى قالَ يا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَالْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛
(در اين هنگام) مردي از نقطه دور دست شهر (از مركز فرعونيان) با سرعت آمد و به موسي گفت اي موسي اين جمعيت براي كشتنت به مشورت نشسته اند، فورا (از شهر) خارج شو كه من از خيرخواهان توام.ناگهان يكي از آن دو به سراغ او آمد در حالي كه با نهايت حيا گام برميداشت و گفت: پدرم از تو دعوت ميكند تا مزد سيراب كردن گوسفندان را براي ما به تو بپردازد هنگامي كه موسي نزد او (شعيب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات يافتي! »
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۲۰، برگرفته از مقاله «آرامشبخشی به موسی علیهالسلام».