آداب حمد خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از آداب
حمد و ستایش خداوند برشمردن نعمتهایی است که به
انسان ارزانی داشته است، مانند
نعمت فرزند،
نعمت علم و دانش و ... .
برشمردن و به زبان آوردن
نعمتها، از
آداب حمد و ستایش
خداوند است: «... وقالوا الحمد لله الذی هدنا لهـذا وما کنا لنهتدی لولا ان هدنا الله...؛
...و میگویند سپاس مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه
نعمتها) رهنمون شد و اگر او ما را
هدایت نکرده بود ما (به اینها) راه نمییافتیم ...»
اینکه نسبت
حمد را به آنان داده دلالت دارد بر اینکه آنان را خالص برای خود کرده، یعنی کارشان را به جایی رسانیده که هیچ
اعتقاد باطل و همچنین هیچ عمل زشت و باطلی ندارند.
«الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر اسمـعیل واسحـق...؛
حمد خدای را که در سن پیری
اسماعیل و اسحاق را به من بخشید...»
این جمله به منزله جمله معترضه است که در وسط دعای آن جناب قرار گرفته است. و باعث گفتن آن در وسط
دعا این بوده که در ضمن خواسته هایش ناگهان به یاد عظمت
نعمتی که خدا به وی ارزانی داشته افتاده که بعد از آنکه همه اسباب عادی فرزنددار شدنش را منتفی نموده بود دو فرزند صالح چون اسماعیل و
اسحاق به وی داده. و اگر چنین عنایتی به وی فرمود بخاطر
استجابت دعایش بود،
ابراهیم (علیهالسّلام) در بین دعایش وقتی به یاد این
نعمت میافتد ناگهان رشته دعا را رها نموده به
شکر خدا میپردازد و خدای را بر استجابت دعایش ثنا میگوید.
«... فقل الحمد لله الذی نجنا من القوم الظــلمین؛
... پس بگو ستایش خدائی را که ما را از
قوم ستمگر
نجات بخشید.»
خدای تعالی به
نوح تعلیم میدهد که بعد از جای گرفتن در کشتی خدا را بر این
نعمت که از قوم ظالمان نجاتش داد حمد گوید، و این خود بیانی است بعد از بیان قبلی، برای
هلاکت کفار، چون خبر میدهد از اینکه حتما آنان غرق میشوند و تو
نجات پیدا میکنی، و نیز
تعلیم میدهد که از خدا در خواست کند تا از
طوفان نجاتش داده، در زمین فرودش آورد، فرود آوردنی مبارک و دارای خیری بسیار و ثابت، چون او بهترین منزل دهندگان است، و از همین که او را مأمور کرده تا حمد و ستایشش کند، و صفات جمیلش را بر شمارد، بر میآید که نوح از بندگان مخلص خدا بوده، چون خدا منزه است از اینکه به غیر مخلصین چنین دستوری دهد، و منزه است از توصیفی که غیر مخلصین برای او میکنند.
«ولقد ءاتینا داوود وسلیمـن علمـا وقالا الحمد لله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین؛
و ما به داوود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم؛ و آنان گفتند: ستایش از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.»
جالب اینکه بلافاصله بعد از بیان موهبت بزرگ
علم سخن از شکر به میان آمده، تا روشن شود هر
نعمتی را شکری لازم است، و
حقیقت شکر آن است که از آن
نعمت در همان راهی که برای آن آفریده شده است استفاده شود و این دو پیامبر بزرگ از
نعمت علمشان در نظام بخشیدن به یک
حکومت الهی حداکثر بهره را گرفتند، ضمنا آنها معیار برتری خود را بر دیگران در علم خلاصه کردند، نه در
قدرت و حکومت، و شکر و سپاس را نیز در برابر علم شمردند نه بر مواهب دیگر چرا که هر ارزشی است برای علم است و هر قدرتی است از علم سرچشمه میگیرد.
«وقالوا الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن...؛
آنها میگویند حمد (و ستایش) برای خداوندی است که
اندوه را از ما برطرف ساخت، چرا که پروردگار ما غفور و شکور است.»
آنها از این
موهبت عظیم که نصیبشان شده، و تمام عوامل غم و اندوه به برکت
لطف الهی از محیط زندگانیشان دور گشته، و
آسمان روحشان از لکههای ابرهای تاریک اندوه پاک شده، خدا را حمد و ستایش میکنند.
«وقالوا الحمد لله الذی صدقنا وعده واورثنا الارض نتبوا من الجنة حیث نشاء
فنعم اجر العـملین؛
آنها میگویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به
وعده خویش درباره ما وفا کرد و
زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم، چه خوب است
پاداش عمل کنندگان!»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حمد».