آثار کفر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کفر به معنای انكار
الوهیّت،
توحید،
رسالت و
ضروری دین -با التفات به ضرورى بودن آن- است. در
قرآن کریم برای
کفر پیامدهایی بیان شده است که برخی از این پیامدها مربوط به رفتار درونی انسان و بعضی دیگر راجع به رفتار برونی انسان میباشد.
گستره دید
کافران از
جهان مادی فراتر نمیرود و از همین رو زندگی دنیایی برای آنان بسیار گیرا و فریبا است؛ تا آن پایه که هر چه میکنند، دنیا و مظاهر
دنیوی را هدف گرفته است. از این دیدگاه، ارزشهای معنوی و خصلتهای انسانی به چشم نمیآیند و قدری ندارند.
قرآن کریم نیز از این حقیقت یاد میکند و بیان میدارد که زندگی دنیا در چشم کافران آراسته شده است و آنان زندگی
دنیوی را بر زندگی اخروی ترجیح میدهند.
از آن رو که کافران
خداوند متعال را باور ندارند، دل به غیر میسپارند و خویشتن را از
ولایت الهی محروم میسازند و در دام ولایت طاغوتها گرفتار میآیند و به
گمراهی در میلغزند. قرآن کریم از این حقیقت، چنین یاد میکند: «و کسانی که کافر شدند، سرورانشان، طاغوتاند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرند. آنان اهل آتشاند که خود، در آن جاوداناند.»
ولایت طاغوت تنها بدین معنا نیست که کسی در رکاب
طاغوت به جنگ رَوَد؛ بلکه هر گونه پیروی و یاری و حتی بیتفاوتی و سکوت را در بر میگیرد.
عدالتستیزی نشانهای دیگر از کفر است که قرآن کریم از آن یاد میکند و کافران را بدین روی به
عذاب دردناک
قیامت وعید میدهد.
از نظر قرآن، آنان که تن به
باطل میدهند و از آن به دفاع بر میخیزند و از
حق روی بر میتابند و اندیشه باطل خویش را به جامه حق در میآورند، دچار گونهای کفر هستند.
مؤمن در برابر همنوعان خویش مسئول است و بنابر آموزههای اسلامی میباید خویش را در سرنوشت همکیشان شریک بداند و دست همکاری و همیاری به سوی آنان دراز کند. این فریضه اجتماعی تنها در سایه
ایمان دینی لباس تحقّق بر تن میکند. آنان که خدا را باور ندارند و همه چیز را در زندگی ایندنیایی بامعنا مییابند، تن به چنین مسئولیّتی نمیدهند و راه
بهانهجویی در پیش میگیرند.
قرآن کریم درباره چنین کسانی میفرماید: «و چون به آنان گفته میشود: از آن رزقی که خدا به شما داده،
انفاق کنید، کسانی که کافر شدهاند به مؤمنان میگویند: آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا میخواست -خود- او را روزی میداد؟!».
قرآن کریم، مغرور بودن و اختلاف انداختن میان بندگان خدا را از نشانههای کفر میشمارد.
آنان که به
مبدأ و
معاد ایمان ندارند و از
تهذیب نفس گریزاناند، چون به
قدرت و
ثروت و هیبت میرسند، در بند
غرور و
طغیان اسیر میشوند
و دیگران را به پیروی از خویش فرا میخوانند و در
جامعه شکاف میاندازند.
کافران، دنیا را خانه اوّل و آخر خویش میپندارند و همه سعی و همت خویش را برای بهرهمندی از
مواهب دنیوی به کار میگیرند. تنها در پی
مرکب و
مسکن و
مال و منال و
زن و
فرزند هستند و در زندگی خویش، فقط لذتهای جسمانی را میجویند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: «و کسانی که کافر شدند، از متاع زودگذر دنیایی بهره میجویند و همچون چارپایان میخورند و سر انجام،
آتش دوزخ جایگاه آنان است.»
حبّ ذات از غریزههای پایدار و جاندار
انسان است.
اسلام نیز بدین
غریزه اعتبار داده است و آن را نامشروع و غیر انسانی نمیانگارد؛ امّا تا آنجا که آدمی را در برابر حق جای ندهد و به باطل پیوند نزند. کافران بر اثر علاقه فراوان به خود و آنچه متعلّق به خویشتن می پندارند، به
تعصب و حمیت جاهلانه گرفتار میآیند و بر حق پای مینهند و از
عدالت میگذرند.
قرآن این صفت را سخت نکوهش میکند و از نشانههای
کفر میداند.
کافران از آن رو که به
خدا و
معاد ایمان ندارند، در تاریکی سر در گماند. نه از خویش خبر دارند و نه به آینده امید میبرند. آنان از امید به امدادهای الهی و گشایشهای آسمانی محروماند و در سختیها و دشواریها به نا امیدی و
افسردگی دچارند. قرآن کریم نیز از زبان
حضرت یعقوب (علیهالسلام) ناامیدی و
یأس را صفات کافران میخواند.
جمعی از نویسندگان، کتاب فرهنگ شیعه، ج۱، ص۳۵-۳۷.