یَد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَد (به فتح یاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای دست است و به طور استعاره در معانی متفاوتی مانند نیرو، نعمت، حیازت، مباشرت و ... به کار میرود.
اَیْدی (به فتح الف و کسر یاء) جمع یَد است..
یَد به معنای دست است.
«ید» در اصل «یدی» با یاء است جمع آن در قرآن ایدی است.
ید به طور استعاره در چند معنی بکار میرود از جمله:
۱-
نعمت؛ «
یَدَیْتُ الیه» نعمتی باو رساندم جمع آن در این معنی ایادی است. در
صحیفه سجادیّه دعای ۳۷ آمده:
«جَزَاءً لِلصُّغْرَی مِنْ اَیَادِیکَ» «جزائی برای کوچکترین نعمتهایت.»
۲-
حیازت و ملک؛ مثل
آیه ۲۵۳ بقره و
۲۶ آل عمران ۳- ید مغلوله
کنایه است از امساک و
بخل چنانکه ید مبسوطه به عکس آن است. مانند
آیه ۶۴ مائده .
۴- مباشرت؛ مانند
آیه ۷۵ ص.
۵ نیرو؛ مانند
آیه ۴۵ ص .
به مواردی از
یَد که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(لَئِنْ بَسَطْتَ اِلَیَ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی ما اَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ اِلَیْکَ لِاَقْتُلَکَ)
«اگر دستت را برای کشتن من باز کنی من دستم را برای کشتن تو باز نخواهم کرد.»
(وَ کَفَ اَیْدِیَ النَّاسِ عَنْکُمْ)
(و دست تعدّى مردم (دشمنان) را از شما بازداشت.)
«اَیْدِیَ» جمع یَد است..
(وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ)
(او كسى است كه بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش مىفرستد.)
از لفظ «بَیْنَ یَدَیه» و نظیر آن در پیش بودن، حاضر بودن و نزدیک بودن استفاده میشود.
(اِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَیْدِیهِمْ)
(كسانى كه با تو
بیعت مىكنند (در حقيقت) تنها با
خدا بيعت مىنمايند، و دست خدا بالاى دست آنهاست.)
در این آیه دست
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدست خدا تشبیه شده و در جای آن قرار گرفته است و روشن میشود که در موقع بیعت آن حضرت دستش را باز و بالا نگاه میداشته و بیعت کنندگان دست خود را از پائین به کف دست آن بزرگوار میرساندهاند تا ید اللّه فوق ایدیهم مصداق پیدا نماید.
(حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ)
«تا
جزیه را از روی قدرت و سلطهای که بر آنها دارید بدهند و اگر مراد دست باشد.»
مراد از «
یَد» قوه و نیرو است یعنی ظاهرا معنی آن باشد که از دستشان بدست شما برسد.
در
جوامع الجامع فرموده: «
حَتِّي يُعْطُوهَا عَنْ يَدِ الي یَدٍ» یعنی نقدا و بدون واسطه بدهند.
در
المیزان آمده: «
مُتَجَاوِزٌ عَنْ يَدِهِم اِلي يَدُكُمْ»
حدّ ید از سر انگشتان است تا شانه و غیر آن با قرینه فهمیده میشود.
(فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَی الْمَرافِقِ)
(صورت و دستها را تا آرنج بشوييد!)
که به قرینه معلوم میشود مراد از «بِاَیْدِیکُمْ» تا آرنج است.
(وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا اَیْدِیَهُما)
(دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد!)
که بوسیله
روایات معلوم میشود مراد از ایدی چهار انگشت است که از دزد بریده میشود.
(فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ اَیْدِیکُمْ مِنْهُ)
( با خاک پاكى
تیمم كنيد! و از آن، بر صورت (پيشانى) و دستها بكشيد!)
مراد از «ید» در تیمّم از مچ تا سر انگشتان است.
ید به طور استعاره در معانی متفاوتی مانند نیرو، نعمت، حیازت، مباشرت و ... به کار میرود.
(اَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ)
«یا
عفو کند آنکه عقده
نکاح در اختیار و تسلّط او است.»
ید در این آیه به طور استعاره در معنای حیازت و ملک به کار رفته است.
(بِیَدِکَ الْخَیْرُ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)
«اختیار در قدرت و سلطه تو است تو بر هر چیز توانائی.»
در این ایه نیز ید استعاراً در معنای حیازت و ملک به کار رفته است.
(وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ اَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ)
«
یهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهایشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بلکه هر دو دست خدا باز است هر طور بخواهد
انفاق کند»
ید مغلوله کنایه است از امساک و بخل چنانکه ید مبسوطه به عکس آن است.
(ما مَنَعَکَ اَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَ)
«چه چیز مانع شد از اینکه
سجده کنی به آنکه با دست خودم آفریدم؟»
ید در این آیه به طور استعاره در معنای مباشرت به کار رفته است. یعنی مباشر خلقت او خودم بودم و شاید مراد قوّت و قدرت باشد.
(وَ اذْکُرْ عِبادَنا اِبْراهِیمَ وَ اِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ اُولِی الْاَیْدِی وَ الْاَبْصارِ)
(و به خاطر بياور بندگان ما
ابراهیم و
اسحاق و
یعقوب را، صاحبان دستها(ى نيرومند) و چشمها(ى بينا)!)
در آیه فوق ید استعاراً در معنای نیرو آمده است. یعنی صاحبان نیرو و بصیرت بودند و در طاعت و بندگی خدا نیرومند و با بصیرت بودند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ید»، ج۷، ص۲۶۰.