گسترش تکیهها در عصر قاجار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گسترش تکیهها در عصر قاجار، از مباحث مرتبط با تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) است. در دوره
قاجار مراسم
عزاداری و سوگواری امام حسین (علیهالسّلام) وارد مرحله جدیدی شد و هم از لحاظ شکلی و هم از لحاظ محتوایی دگرگونیهایی یافت. تکیهها که در ابتدا محلی برای اجتماع
دراویش و فقرا بود، رفتهرفته تکیـه تبدیل به محلی برای
عزاداری شد و از زمان
ناصرالدین شاه به بعد، تکیهها به طور رسمی محـل اجرای برنامههای عزاداری و نمایشهای مذهبی شدند. در این دوره کمکم تکیههای ثابت برپا شد و ساختن تکایـا نیـز گسترش یافت.
«تکیه» در لغت به معنای «پشت به چیزی گذاشتن» است و مجازاً پشت و پناه را گویند و به همین لحاظ، به جایی که فقرا را پناه دهند تکیه گفته میشود. امروزه در اصطلاح عبارت است از حسینیههایی که در آن روضـه میخوانند، یا در آن تعزیـهخـوانی و روضهخوانی برگزار میکنند، و جمع آن «تکایا» است.
این گونه اماکن، علاوه بر آنکه حرمت و قداست ویژهشان، احکام مخصوص مساجد را ندارند. بنابراین محدودیت حضور در آن مثل
مسجد نیست.
تاریخ دقیق شکلگیری تکیه معلوم نیست؛ ولی درباره چگونگی شکلگیری آن گفتهاند تکیهها در آغاز محل اجتماع دراویش و فقرایی بود که رایگان و به طور موقت
در آنجا اقامت داشتند. محافظان و نگهبانان آن (تکیهداران) از جوانمردان بودند و آداب و رسومی خاص داشتند که در فتوتنامهها آمده است. رفته رفته تکیـه تبدیل به محلی برای
عزاداری شد و از زمان
ناصرالدین شاه به بعد، تکیهها به طور رسمی محـل اجرای برنامههای عزاداری و نمایشهای مذهبی شدند.
تکیهها نقش مهمی در نهادینه کردن عزاداری در دوره
قاجار ایفا کردند؛ به طوری که از فقیرترین افراد جامعه تا شخص شاه و
صدراعظم در کمک به برگزاری مراسم آن مشارکت شخصی میکردند و عزاداری بر امام حسین (علیهالسّلام) جلـوه بـارز همکاری نزدیک دربار قاجاری با مردم عادی بود. در اینجا بود که تجمعهای مذهبی گسترش یافت و بر شکوه عزاداری و
تعزیه افزوده شد. کمکم تکیههای ثابت برپا شد و ساختن تکایـا نیـز گسترش یافت.
این تکیهها را جماعتی از افراد خیراندیش و نیکوکار میساختند و معمولاً هم چندین دکان و مغازه را برای نگهداری و مرمت تکیهها و برقراری تعزیه
وقف آنجا میکردند؛ ولی بیشتر تکیهها بیموقوفه بودند و اهل هر محل و گذر به همت و کوشش خودشان، در روزهای عزاداری تکیه را به راه میانداختند
و دسـت کـم در ماههای
محرم و
صفر مراسم روضهخوانی را در آن برپا میکردند.
در دوره
محمدشاه قاجار معتبرترین و بزرگترین تکیـه تهران، که بیشتر عزاداریهـای دولتی در آن برپا میشد، «تکیه حاج میرزا آقاسی» یا «تکیه عباس آباد» بود که چون فضای وسیعتری داشت، بسیاری ترجیح میدادند روزهای عزاداری در آنجا باشـند.
در عین حال در
تهران، هر محله و کویی، تکیهای داشت که در روزهای عزاداری مردم محل را در خود گرد هم میآورد.
بعضی از تکیهها مانند «تکیه سادات اخوی» به روشن کردن شمع اختصاص داشـت که هرکس یک شمع از
چهل منبر خود را در این تکیه روشن میکرد.
طبـق نـقـل
مهدی قلی خان هدایت، زنهـا بیش از مردهـا درایـن تـکـیـههـا شرکت میکردند.
برای آنکه به تصویر روشنتری از فضای تکیـه و مراسـم خـاص آن دست یابیم، به بررسی چگونگی ساخت و برگزاری مراسم در یکی از تکیـههـای مـهـم
دوران قاجار میپردازیم. در سال ۱۲۸۳ قمری به دلیل اقبال چشمگیر مردم به برنامههای مذهبی تکایا،
ناصرالدین شاه دستور ساخت تکیهای بزرگتر را صادر کرد. این تکیه که بعدها به «تکیه دولت» معروف شد، در دوره قاجـار تبـدیل به محلی برای برگزاری معروفترین و مفصلترین مجالس روضهخوانی و عزاداری در تهران شد و تمام کشور شهرت یافت.
کارلا سرنا در توصیف این
تکیه مینویسد: «این بنا ازلحاظ وسعت قابل توجه است. نمای خارجی آن آجری است. داخل آن شکل سیرکی بزرگ دارد و از لژهای بزرگ و کوچکی که روبه روی هم و در یک سطح قرار ندارند احاطه گردیده است.... دالانهایی که کاخ شاهی را به تکیه متصل میکند پیچ در پیچ و تاریکاند. سردر اصـلی نـوعی معمـاری جدید ایرانی است، مرکب از چند گنبد و طاقها و برجهای کوچک که با آجرهای رنگارنگ و شیشههایی با قطع کوچک مزین گردیده است. سبک بنا سنتی و ظریف است».
عبدالله مستوفی نیز در توصیف این تکیه مینویسد: «طبقه اول متعلق به وزرا و حکـام مـیباشـد... و اعیان شهر به مناسبت خصوصیت با پیشکار حاکم یا رفاقت با وزیر به این طاق نماهـا بـا دعـوت و بیدعوت میآمدند و اکثراً نهار هم به آنها داده میشد. پلههـای
منبر... را با جار (چراغهای بلورین چندشاخهای که معمولاً به سقف آویزان میکنند) و لاله و آیینه و گلدان... زینت میکردند.... غرفههایی که متعلق به زنان خاصه دربار بود جداگانه و جلـوایـن غـرفـههـای فوقانی پرده زنبـوری میکشیدند، و هر غرفه متعلق به یکی از زنهـای شـاه بود که آنها هم مهمانهای خود را که از خانوادههای اعیان بودند... دعـوت کـرده... و عصر برای تماشای
تعزیه به غرفه مخصوص میآمدند.... بعـدازظهر... تمـام روضهخوانهای شهر یکی بعد از دیگری آمده،
روضه میخواندند...
در این تکیه ده روز تمام عصرها روضهخوانی، و شب هـا تعـزیـهخـوانی برپا بود و بسیاری از روضهخوانهای شهر در آنجا
منبر میرفتند. بعد از خاتمـه روضـهخـوانی دستههای سینهزنی با علم و بیرق عزا وارد میشدند و روبهرویاتـاق شـاه تـوقفی کرده، سینه زده و از در خارج میشدند. بعد از همه دستهها، دسته فراشهـای شـاهی که حدود هزار نفر میشدند، با لبـاس هـای مشکی وارد میشدند و سینهزنی و نوحهخوانی میکردند. بعد از آن هم تعزیهخوانها و شبیهخوانها وارد میشدند».
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۱۴-۴۱۷.