• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نَصْب‌ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نَصْب‌ (به فتح نون و سکون صاد) از واژگان قرآن کریم به معنای رنج دادن، رنج دیدن و برپا داشتن است.
نُصْب‌ (به ضم نون و سکون صاد) و نَصَب‌ (به فتح نون و صاد) به معنای رنج و تعب است‌.
مشتقات نَصْب‌ که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
نُصِبَتْ‌ (به ضم نون، کسر صاد و فتح باء) به معنای ثابت گشته و برپا داشته‌اند؛
نَصَباً (به فتح نون و صاد) به معنای به رنج و خستگی افتادیم‌؛
بِنُصْبٍ‌ (به کسر باء، ضم نون و سکون صاد) به معنای رنج می‌رساند؛
فَانْصَبْ‌ (به فتح فاء، سکون نون و فتح صاد) به معنای به رنج بی‌انداز؛
نَصِیبٌ‌ (به فتح نون) به معنای بهره معیّن و ثابت‌؛
ناصِبَةٌ (به کسر صاد) به معنای رنج دهنده و به زحمت افتاده؛
الْاَنْصابُ‌ (به فتح الف و سکون نون) به معنای هر چیز منصوب و برپا داشته؛
النُّصُبِ‌ (به ضم نون و صاد) به معنای حيوانى كه روى بت‌ها يا در برابر آن‌ها ذبح مى‌شود، است.




نَصْب‌ (بر وزن فَلْس) به معنای رنج دادن و رنج دیدن و برپا داشتن است.
«نَصَبْتُ‌ الشّی‌ء: اقمته»
آن را برپا داشتم گویند: «نَصَبَهُ‌ الهمّ: اتعبه» و «نصب الشی‌ء: وضعه وضعا ثابتا.»
نُصْب‌ و نَصَب‌: (بر وزن قُفْل و فَرَس) به معنی رنج و تعب است‌.


به مواردی از نَصْب‌ که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - نُصِبَتْ‌ (آیه ۱۹ سوره غاشیه)

(اَ فَلا یَنْظُرُونَ اِلَی الْاِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ‌ وَ اِلَی الْجِبالِ کَیْفَ‌ نُصِبَتْ‌.)


«آیا نمی‌بینند شتر چطور خلق شده و کوه‌ها چطور ثابت گشته و برپا داشته‌اند.»
در آیه‌ مراد ثابت شدن است، مثل‌:

(وَ الْجِبالَ اَرْساها)

، «کوه‌ها را ثابت کرد.»


۲.۲ - نَصَباً (آیه ۶۲ سوره کهف)

(لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً.)


«از این سفر به رنج و خستگی افتادیم‌.»


۲.۳ - بِنُصْبٍ‌ (آیه ۴۱ سوره ص)

(اَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ‌ بِنُصْبٍ‌ وَ عَذابٍ‌.)


«شیطان به من رنج و عذاب رساند.»
در دو آیه اخیر نصب در آیه اوّل بر وزن فَرَس و در دوّم بر وزن قُفْل است.


۲.۴ - فَانْصَبْ‌ (آیه ۷-۸ سوره شرح)

(فَاِذا فَرَغْتَ‌ فَانْصَبْ‌ • وَ اِلی‌ رَبِّکَ فَارْغَبْ‌.)


«حالا که به تو شرح صدر داده و بلند آوازه‌ات کردیم و بار گران را از تو برداشتیم و با هر دشواری آسانی‌ای هست پس چون از واجب فارغ شدی در عبادت و دعا بکوش و خودت را به رنج‌ انداز و به خدایت رغبت جو.»
آیه خطاب به حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و نتیجه آیات قبل است است .
در مجمع از امام باقر و صادق (علیهما‌السّلام) نقل شده‌: «فَاِذا فَرَغْتَ‌ مِنَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ فَانْصَبْ‌ اِلَی رَبِّکَ فِی الدُّعَاءِ وَ ارْغَبْ اِلَیْهِ فِی الْمَسْاَلَةِ.»
زمخشری در کشّاف درباره آیه گوید: منظور آن است که آن بزرگوار عبادات را پشت سر هم انجام دهد و اوقات خویش را خالی از عبادت نگذارد و چون از یکی فارغ شد دیگری را شروع کند. آن‌گاه گوید: از جمله بدعت‌ها آن‌که بعضی از رافضیان «فانصِب» را در آیه به کسر صاد خوانده یعنی: علی را بر خلافت منصوب گردان اگر این‌طور خواندن بر رافضی روا باشد صحیح است که ناصبی آن را همین‌طور بخواند و بگوید: یعنی ناصبی بودن را که بغض و عداوت علی است در میان مردم بگذار.
زمخشری می‌توانست قول بعضی از شیعه را که خودش نقل کرده (اگر چنین قائلی یافته شود) به نحو آبرومندی ردّ کند و بگوید: این سخن قابل قبول نیست. ولی حریف آوردن ناصبی حکایت از درون طوفانی و ناراحت زمخشری نسبت به اهل بیت (علیهم‌السّلام) و شیعه دارد. گویی خیلی تکان خورده است.
فیض مرحوم در تفسیر صافی بعد از نقل این سخن گوید: نصب امام و خلیفه بعد از تبلیغ رسالت یا پس از فراغ از عبادت امری معقول بلکه واجب است تا مردم بعد از آن حضرت در حیرت و ضلال واقع نشوند، پس صحیح است که مترتب بر رسالت و فراغ از عبادت باشد و اما بغض علی و عداوت علی (علیه‌السّلام) چطور معقول است که بر تبلیغ رسالت و یا عبادت مترتّب شود؟!!. آن‌گاه بر زمخشری سخت تاخته است.


۲.۵ - نصیب

نَصیب‌ به معنای بهره معیّن و ثابت‌ است.

۲.۵.۱ - نَصِیبٌ‌ (آیه ۷ سوره نساء)

(لِلرِّجالِ‌ نَصِیبٌ‌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْاَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ‌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْاَقْرَبُونَ‌.)


«برای مردان بهره ثابتی است از آن‌چه پدران و مادران و خویشان گذاشته‌اند و برای زنان بهره ثابتی است از آن‌چه پدران و مادران و خویشان گذاشته‌اند.»


۲.۶ - ناصب‌

ناصِب‌ اسم فاعل است به معنای رنج دهنده، گویند.
«هَمٌ‌ نَاصِبٌ‌»‌ اندوهی است زحمت ده.
ناصب لازم نیز آید یعنی به زحمت افتاده.

۲.۶.۱ - ناصِبَةٌ (آیه ۲-۳ سوره غاشیه)

(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ • عامِلَةٌ ناصِبَةٌ.)


«چهره‌هایی در آن روز ذلیل‌اند، تلاش‌گراند در دنیا به زحمت افتاده‌اند در قیامت
ظاهرا مراد از عمل، تلاش غیر مشروع دنیا است که باعث رنج آخرت است.
چند آیه بعد آمده:

(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ • لِسَعْیِها راضِیَةٌ.)


(چهره‌هايى در آن روز شادابند و از سعی و تلاش خود خشنودند.) معلوم است که ظرف رضا و نعمت، آخرت و ظرف سعی، دنیا است.


۲.۷ - انصاب

اَنْصاب‌ به معنای هر چیز منصوب و برپا داشته است که معبود واقع شود و یا برای بت‌ها بر روی آن قربانی شود.
نصب (بر وزن فَلْس، قُفْل و عُنُق) هر چیز منصوب و برپا داشته است که معبود واقع شود جمع نُصُب (بر وزن عُنُق) اَنْصاب‌ است، به قولی نُصُب جمع نِصاب است.
مراد از نُصُب و اَنْصاب‌ سنگ‌های منصوبی است که بر روی آن‌ها قربانی می‌کردند.
طبرسی در علّت این تسمیه گفته: آن سنگ‌ها را برای عبادت برپا داشته بودند و از ابن جریح نقل می‌کند: انصاب اصنام نبودند زیرا اصنام آن‌هایی است که تراشیده به صورت و نقشی در می‌آوردند بلکه انصاب سنگ‌هایی بودند در اطراف کعبه.
راغب گفته: آن سنگ‌ها را پرستش کرده و روی آن‌ها قربانی میکردند.
فرق ما بین انصاب و اصنام را که نقل شد در اقرب الموارد نیز به‌ طور «قیل» آورده است.


۲.۷.۱ - الْاَنْصابُ‌ (آیه ۹۰ سوره مائده)

(اِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْاَنْصابُ‌ وَ الْاَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ‌.)


(شراب و قمار و بت‌ها و ازلام [نوعى بخت آزمايى‌]، پليد و از عمل شیطان است.)


۲.۷.۲ - النُّصُبِ‌ (آیه ۳ سوره مائده)

(وَ ما اَکَلَ السَّبُعُ اِلَّا ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَی‌ النُّصُبِ‌.)


(و باقيمانده صید حيوان درنده مگر آن‌كه به‌ موقع به آن شکار برسيد و آن را سر ببريد و حيوانى كه روى بت‌ها يا در برابر آن‌ها ذبح مى‌شود.)
نصب در آیه به ضمّ اول و دوّم است.
انصاب به تصریح آیه اوّل، رجس‌اند و این می‌رساند که انصاب مورد پرستش بوده‌اند و در آیه دوّم آن‌چه بر روی آن سنگ یا سنگ‌ها ذبح شده، حرام گشته است؛ می‌شود گفت: که سنگ معبود بوده و یا صرفا برای بت‌ها بر آن ذبح می‌کرده‌اند.



۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۶۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۰۷.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۲، ص۱۷۱.    
۴. جوهری، ابونصر، منتخب من صحاح الجوهری، ص۵۱۹۰.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۴۱۱.    
۶. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۹.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۵۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۷۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۴۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۲۸.    
۱۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶۲.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۷۲.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۴۰.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۶۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۴۲.    
۱۶. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۱۷.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۰۸.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۱۱.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۵.    
۲۱. شرح/سوره۹۴، آیه۷-۸.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۳۴-۵۳۵.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۱۶.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۶۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۳.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۶۱.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۷۲.    
۲۸. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۷۷۲.    
۲۹. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۷، ص۵۰۹.    
۳۰. نساء/سوره۴، آیه۷.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۱۳.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۹۹.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۳۲.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴.    
۳۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۴۱۱.    
۳۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۰۸.    
۳۷. فیروز آبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۳۲.    
۳۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۴۱۱.    
۳۹. غاشیه/سوره۸۸، آیه۲-۳.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۵۶.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۷۳.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۹.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۲۶.    
۴۴. غاشیه/سوره۸۸، آیه۸-۹.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۲.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۵۷.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۷۴.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۴۱.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۲۶.    
۵۰. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۱، ص۲۲۵.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۰۰.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۴.    
۵۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۰۷.    
۵۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۴۱۲.    
۵۵. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۳.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۱۷۵.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۱۸.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۶۶.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۷۰.    
۶۱. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۷.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۶۹.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۶۵.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۰۰.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نصب»، ج۷، ص۶۷.    






جعبه ابزار