کلی ذاتی یا جنس است یا نوع و یا فصل؛ چه اگر تمام ماهیت باشد نوع است و اگر جزء مشترک ماهیت باشد جنس است، و اگر جزء ممیّز باشد، فصل خواهد بود. نوع مرکب از جنس و فصل است، جنس در او به جای ماده و فصل به جای صورت است، اما جنس و فصل ماده و صورت نیستند، چه جنس و فصل بر مرکب به مواطات حمل میشوند، و ماده و صورت بر او به مواطات حمل نمیشوند.
مراد از نوع کلی همان نوع در کاربرد سوم است و آن عبارت است از:
کلی ذاتیای است که تمام حقیقت مشترک ما بین جزئیات و مصادیقی است که در ماهیت، متحد، و در عدد و خصوصیات فردی مختلفاند، و در جواب سؤال ما هو میآید، مثلا چون بپرسیم که احمد و پرویز و هوشنگ چیستند؟ جواب انسان است. نوع تمام ذاتیات را در بردارد و بنابراین بر همه حقیقت شیء دلالت دارد و ازاینرو نوع هرچیز همان ماهیت و چیستی آن چیز است و آن از ترکیب جنس و فصل حاصل میشود. از تعریف نوع به خوبی معلوم میشود که افراد یک نوع کاملا از لحاظ حقیقت یکسان هستند، و هیچ تفاوتی در ذاتیات با هم ندارند و اختلاف آنها تنها در عرضیات آنها است و مجموعه همین عرضیات که امتیاز یک فرد را از افراد دیگر موجب میشود تعیّن و تشخّص نامیده میشود.