امام حسین (علیهالسّلام) در منزل رُهَیمه فرود آمد. در آنجا مردی از اهل کوفه که کنیهاش «ابوهرم» بود، بر او وارد شد و گفت: ای پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چرا از مدینه بیرون آمدی؟ حضرت فرمود: وای بر تو ای اباهرم! آبرویم را با ناسزاگویی بردند، صبر کردم: اموالم را تاراج کردند، بردباری پیشه ساختم؛ (اما اینبار) میخواستند خونم را بریزند، من هم از آنجا دور شدم. به خداسوگند، آنان مرا خواهند کشت (و چون چنین کنند) خدا لباس سرتا پا خواری، بر آنان خواهد پوشاند و شمشیری برنده بر آنان مسلط خواهد ساخت و کسی را بر آنان چیره خواهد کرد که خوارشان نماید.