مغز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مغز در لغت به معنای مخ، ماده نرم درون استخوان یا هسته میوههاست. در
فقه، درباره احکام خوردن مغز حیوانات، دیه جراحتهای مربوط به مغز سر، و مسائل نوپدیدی چون
مرگ مغزی بحث شده است. همچنین به مناسبتِ معنای دوم و سوم، احکام مربوط به مغز استخوان و مغز هستهها در ابواب
حج،
اطعمه و
صلات بیان گردیده است.
مغز به معنای مخ/ ماده نرمِ درون استخوان/ ماده درون هسته بعضی میوهها است.
مغز به معنای نخست قسمتی از دستگاه عصبی مرکزی است که در
جمجمه قرار دارد و شامل مخ، مخچه، بصل النخاع و قسمت میانی میشود و مهمترین مرکز تنظیم فعالیتهای بدن و اعمال عالی شعوری است.
از آن به مناسبت در بابهای
اطعمه و اشربه،
دیات و
مسائل مستحدثه سخن گفتهاند.
خوردن مغز حیوان حلال گوشت، جایز، لیکن بنابه گفته جمعی خوردن نخود مغز، حرام است.
دیه جراحت وارد شـده بـر ســر در صورتی که به پرده مغز برسد، یک سوم دیه نفس است و چنانچه پرده مغز را بدرد و به خود مغز برسد و دیده نمیرد
در اینکه تنها یک سوم دیه کامل بر عهده جانی ثابت میشود یا علاوه بر آن،
ارش هم باید بپردازد، مسئله محل اختلاف است.
در
مرگ مغزی، قطع عضو فردی که دچار آن شده برای پیوند، در صورت توقف نجات جان مسلمانی بر آن، بنابر قول برخی جایز است.
از مغز به معنای دوم به به مناسبت در بابهای
حج و اطعمه و اشربه نام بردهاند. بنابر قول برخی از شرایط قربانی در آن است که خیلی پیر نباشد؛ بدین معنا که مغز استخوانش آب نشده باشد.
خوردن مغز استخوان حیوان حلال گوشت جایز است. برخی حکم به
کراهت آن کردهاند؛ لیکن خوردن حرام مغز (
نخاع) بنابر قول جمعی
حرام است.
از مغز به معنای سوم به مناسبت در باب
صلات سخن گفتهاند. بر هستههای مغز دار غیر خوراکی، همچون هسته آلبالو، بدون خارج کردن مغز آن، میتوان
سجده کرد. همچنین بر پوست میوههایی که پوست آنها خوراکی نیست از قبیل پوست گردو، در صورت جدا شدن مغزشان، میتوان سجده کرد؛ لیکن در جواز سجده پیش از جدا شدن مغز از پوست، اختلاف است.
• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام)، ج۸، ص۱۵۷.