محمد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُحَمَّد (به ضم میم و به فتح حاء و تشدید و فتح میم دوم) از
واژگان نهجالبلاغه، و نام مبارک
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
حدود سى بار در
نهجالبلاغه به كار رفته است. و نيز سه بار «
محمد بن ابیبکر» و يکبار «ابومحمد» كه منظور
طلحه است.
مُحَمَّد راغب گوید
محمود آن است که ستوده شود، محمّد آن است که خصال پسندیدهاش بسیار باشد.
جوهری گوید: «المحمّد: الَّذی کثرت خصاله المحمودة».
اقرب الموارد نیز عین این جمله را دارد.
نام محمد حدود سى بار در
نهجالبلاغه به كار رفته است و نيز سه بار «محمد بن ابىبكر» و يکبار «ابومحمد» كه منظور طلحه است.
«محمده» به معنى حمد و جمع آن محامد است چنانكه در
خطبه ۱۴۲ آمده است. همینطور لفظ «احمد» به صورت اسم در «نهجالبلاغه» نيامده است، فقط به صورت اسم تفصيل در
حکمت ۴۴۶ آمده است.
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در
خطبه ۱۴۲ میفرمایند:
«وَ لَيْسَ لِواضِعِ الْمَعْروفِ في غَيْرِ حَقِّهِ، وَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ، مِنَ الْحَظِّ فيما أَتى إِلاّ مَحْمَدَةُ اللِّئامِ، وَ ثناءُ الاَْشْرارِ، وَ مَقالَةُ الْجُهّالِ.» «كسى كه
نیکی را در غير موردش، و نزد غير اهلش قرار مىدهد، بهرهاى جز ستايش لئيمان و ثناخوانى اشرار و گفتار (چاپلوسانه) جاهلان ندارد.»
وقتی در روز
جنگ جمل از كنار كشته
طلحة بن عبداللّه و
عبد الرّحمن بن عتّاب بن اسید عبور كرد فرمود:
«لَقَدْ أَصْبَحَ أَبو مُحَمَّد بِهذَا الْمَكانِ غَريباً! أَما وَاللهِ لَقَدْ كَنْتُ أَكْرَهُ أَنْ تَكُونَ قُرَيْشٌ قَتْلَى تَحْتَ بُطُونِ الْكَوَاكِبِ.» «ابومحمّد در اين مكان غريب مانده است!
سوگند به
خدا من نمىخواستم
قریش در زير اين
آسمان كشته افتاده باشند.»
در سخنى كه بين او و مردى به نام
غالب بن صعصعه، پدر
فرزدق، رد و بدل شد چنين فرمود:
«ما فَعَلَتْ إِبِلُكَ الْكَثيرَةُ؟ قَالَ: دَغْذَغَتْهَا الْحُقوقُ يَا أَميرَ الْمُؤْمِنينَ. فقال عليه السلام: ذلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا.» «شتران فراوانت چه شدند؟ عرض كرد اى اميرمؤمنان! حقوق واجب (
زکات) آنها را پراكنده ساخت!
امام فرمود: اين بهترين راه مصرف آنها بود.»
مواردی زیاد از این ماده در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «محمد»، ج۱، ص۳۰۲.