محمد بن حسن شیبانی (رویدادهایتاریخاسلامترمانینی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوعبدالله محمد بن حسن شیبانی، از فقهای برجسته
اهل سنت در قرن دوم قمری و از شاگردان
ابوحنیفه و
مالک بن انس بود. او با دربار عباسی و
هارون الرشید ارتباط داشت و مدتی عهدهدار منصب
قضا در رقّه شد. وی سرانجام به
سال ۱۸۹ ق درگذشت.
[ویرایش]
ابوعبدالله یا ابوالحسن، محمد بن حسن بن فرقد منسوب به
بنوشیبان اصالتاً از روستای حرستای غوطه
دمشق بود.
[ویرایش]
پدرش از روستا به «واسط» آمد و محمد در آن جا متولد شد و در
کوفه بزرگ شد.
[ویرایش]
وی نزد ابوحنیفه به کسب علم پرداخت و از او
مسلک حنفی را فرا گرفت. محمد بن حسن، نتوانست مدت زیادی از ابوحنیفه بهره گیرد، زیرا هنوز کم سن و سال بود که ابوحنیفه درگذشت. به همین جهت ادامه روش ابوحنیفه را از ابویوسف فرا گرفت. شیوهای که در آن صاحب نظر بود به نام خودش معروف شد. او در زمان زندگی ابویوسف، محل رجوع اهل رای بود؛ اما بین آن دو ناراحتی و دلخوری به وجود آمد که تا زمان مرگ ابویوسف ادامه داشت.
[ویرایش]
چندی بعد او به
مدینه رفت و نزد مالک به کسب علم پرداخت. تعلّم او نزد مالک، مبالغه او در عقیده به
قیاس را فرو نشاند و به این وسیله، تعدیل زیادی در قائلان به قیاس به وجود آورد.
[ویرایش]
زمانی که
شافعی در
عراق بود، به او پیوست و درمسائل بسیاری به مناظره با وی پرداخت. شافعی این مسائل را در کتاب الام و سایر کتب خود ذکر کرده است.
[ویرایش]
چندی بعد به
بغداد رفت و هارون الرشید تصدی منصب قضا در «رقّه» را بدو سپرد. محمد بن حسن، از شغل قضاوت کناره گرفت و وقت خود را به آموزش
فقه اختصاص داد.
[ویرایش]
ارتباط او با هارون الرشید به دلیل فتوای او درباره ماجرای «
امان طالبی» به تیرگی گرایید و در نتیجه در معرض خشم هارون قرار گرفت. کتابهای او از ترس این که مبادا در آنها مطلبی باشد که موجب تحریک
علویان و خروج و شورش ایشان شود، بررسی گردید. البته این وضعیت مدت زیادی طول نکشید و رابطه او با هارون بهبود یافت و به همراه هارون و
کسائی به
ری رفت.
[ویرایش]
شیبانی و کسائی در یک روز درگذشتند و در ری به خاک سپرده شدند. هارون در مورد مرگ آن دو گفت: «همانا لغت و فقه هر دو مدفون شدند».
[ویرایش]
میتوان گفت علماء مذهب ابوحنیفه را بیشتر، از محمد بن حسن آموختند تا از ابوحنیفه؛ زیرا از مذهب حنفی تنها کتابهای محمد بن حسن باقی مانده و همین آثار، مستند آنها در مورد مذهب ابوحنیفه است. این کتابها، خود بر دو قسمند:
۱_ کتابهایی که از او روایت شده و به نام او شهرت یافته، و بالطبع مورد اعتماد قرار گرفته است. این کتب به «ظاهر الروایة» معروفند؛- الجامع الصغیر (کتابی در فروع بدون ذکر ادلّه و بحث و مجادله)؛
- الجامع الکبیر (از صغیر مفصلتر است)؛
- المبسوط (که نزد حنفیان، به اصل معروف است و مهمترین کتاب نزد قدمای حنفیه محسوب میشود)؛
- السیر الکبیر و السیر الصغیر (که مشتمل بر احکام جهاد و جنگ است)؛
- الردّ علی اهل المدینة؛
- الآثار
۲_ کتبی که انتساب آنها بدو مشهور نیست. این کتابها نزد حنفیه به النوادر معروفند و از نظر آنها در سطحی پایین تر از اعتماد و اطمینان قرار دارند.
[ویرایش]
[ویرایش]
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۴۲۹.