مجروحان سپاه امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجروحان سپاه امام حسین، از مباحث مرتبط با رویدادهای روز
عاشورا در
کربلا است. بر اساس گزارش منابع تاریخی تنها مجروحی که از معرکه کربلا جـان سالم به در برد،
حسن مثنی بود. البته ۳ نفر هم در حادثه
عاشورا مجروح، و سپس
شهید شدند. این افراد عبارتنداز:
مرقع بن ثمامه،
سوار جابری و
عمرو بن عبدالله جندعی.
به گفته مورخـان تنها یک مجروح از معرکه کربلا جـان سالم به در برد، و او حسن بن حسن بن علی (حسن مثنی) بود. ۳ نفر هم در حادثه عاشورا مجروح، و سپس شهید شدند.
حسن مُثَنّی، ابومحمد
حسن بن حسن بن
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)،
فرزند امام حسن مجتبی (علیهالسلام)؛ مادرش
خَوْلَه بنت منظور بن زَبّان فَزاری بود که پس از کشته شدن همسرش،
محمد بن طلحة بن عبیداللّه، در
جنگ جمل (سال ۳۶)، به همسری امام حسن (علیهالسلام) درآمد.
حسن مثنـّی
روز عاشورا در واقعه کربلا حاضر بود.
احمد بن ابراهیم حسنی در روایتی به نقل از
ابومخنف سن وی را در آن هنگام نوزده یا بیست سال ذکر کردهاست.
سید بن طاووس به نقل از مصنف کتاب
المصابیح میگوید: در روز عاشورا حسن بن حسن مثنی در مقابل چشمان عمویش جنگید و هجده زخم بر پیکر او وارد شد و براثر آن زخمها در میان کشتهها افتاد.
ابن شهر آشوب تصریح کرده است که حسن مثنی در حالی در کربلا اسیر شد که یک دست خود را فدا کرده بود.
وقتی کوفیان خواستند سرهای کشتگان را از بدن جدا کنند،
دیدند حسن هنوز رمقی در تن دارد. دایی او،
اسماء بن خارجه، با کوفیان صحبت کرد و آنها را قانع کرد که امر حسن را به او واگذارند و گفت: اگر
ابن زیاد او را به من بخشید که چه بهتر؛ و اگر نبخشید، خودش در مورد او تصمیم میگیرد. لذا او را به
کوفه برد و چون رئیس
قبیله بنی فزاره بود و از اشراف
کوفه محسوب میشد، ابن زیاد حسن را به او واگذار کرد و او حسن را مداوا کرد و سپس به
مدینه فرستاد.
اما
طبری میگوید: حسن بن حسن که مادرش خوله،
دختر منظور بن
زبان بن سیار فزاری بود (به جهت کمی سن) کوچک شمرده شد و کشته نشد.
اما به نظر میرسد این سخن طبری نادرست است زیرا حسن بن حسن در
کربلا جوانی متاهل بود. بر اساس برخی گزارشات
همسر او دختر عمویش،
فاطمه دختر امام حسین (علیهالسلام) بود، امام پیش از واقعه عاشورا دختر خود را به
عقد وی درآورده بود.
حسن مثنـّی سرانجام در سال ۸۵ هجری در حالی که ۳۷ یا ۳۸ سال از عمرش میگذشت، به دستور
ولید بن عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید.
مُرَقّع
(مُوَقّع)
بن ثُمامه اسدی صیداوی از
تابعین بود و به همراه جمعی شبانه به امام حسین (علیهالسّلام) پیوست. وی در روز
عاشورا با دشمنان آن حضرت جنگید تا این که تیرهایش تمام گشت و بر اثر جراحات وارده به زانو در آمد. امّا همچنان از خود
دفاع میکرد تا بر زمین افتاد. عدهای از
بنی اسد او را از معرکه نجات دادند و به
کوفه آوردند و پنهان کردند. بر پایه گزارشی، وی در کربلا مجروح شد و در
کوفه از دنیا رفت.
بلاذری نام او را مرقع بن قمامة بن خویلد ثبت کرده و نوشته است وی از واقعه کربلا بر اثر همان جراحات در کوفه از دنیا رفت.
طبق گزارشی دیگر، وقتی که
ابن زیاد توسّط
عمر سعد از وضع او آگاه شد فرمان کشتن او را صادر کرد. امّا با میانجیگری جماعتی از
بنی اسد، ابن زیاد از کشتن او منصرف شد. ولی او را زنجیر کرده و به
زاره تبعید نمود، او پس از یک سال تحمّلِ رنج و مشقّت سرانجام به فیض
شهادت نایل آمد.
طبری مینویسند: افراد قومش او را امان دادند و او به سوی آنان رفت. عمر از بازگشت او را نزد ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد هم او را به زراره در
بحرین تبعید کرد.
اما
دینوری مینویسد: ابن زیاد او را به ربذه تبعید کرد. او تا هلاکت یزید، آن جا ماند و پس از گریختن ابن زیاد به
شام، به کوفه رفت.
سـوّار جابری از جمله زخمی شدگان در روز عاشوراست. نام او در منابع معتبر و
زیارت ناحیه مقدسه آمده سوّار است.
اما مورخان نام پدر او را مختلف بیان نمودهاند، مانند: ابو عمیر،
ابوحِمیَر،
منعم،
حِمیَر،
و حمید.
آیت الله خویی سوّار بن منعم و سوّار بن ابی عمیر را به عنوان دو تن از
شهیدان کربلا قلمداد كرده است.
ولى به نظر مى رسد این تعدّد ناشى از خطاى ناسخان یا اشتباه چاپى است؛ و سوّار بن ابى عمیر، همان سوّار بن منعم مىباشد.
سوّار که در
کوفه میزیست، در دوران صلح به
امام حسین (علیهالسّلام) پیوست و تا روز
عاشورا همراه آن حضرت بود و در نبرد نخست به سپاه
کوفه حمله کرد.
به باور برخی او در همان حمله به
شهادت رسید.
ولی برخی دیگر نوشته اند که: «سوّار بر اثر زخم و ضربه های سخت دشمن از اسب بر زمین افتاد و دستگیر شد.
عمرسعد فرمان به کشتن او داد. ولی عموزاده هایش میانجیگری کرده او را از مرگ رهانیدند. سوّار مدت شش
تا دوازده ماه
نزد آنها مانده سرانجام بر اثر جراحت های وارده به
شهادت رسید.»
برخی دیگر نیز گفتهاند: او تا پایان عمر در زندان
کوفه باقی بود.
در «
زیارت ناحیه مقدّسه»، آمده است:
«السَّلامُ عَلَی الجَریحِ المَاسورِ سَوّارِ بنِ ابی حِمَیرٍ الفَهمِیِّ الهَمدانِیِّ!»
«سلام بر زخمی اسیر، سَوّار بن ابی حِمْیَر فهْمی هَمْدانی!»
عمرو بن عبدالله همدانی جندعی؛
از جزئیات زندگی وی اطلاعی، در دست نیست و در چگونگی شهادتش، اختلاف است.
ابن شهر آشوب او را از شهدای حمله نخست لشکریان
ابن سعد به یاران امام حسین (علیهالسّلام) دانسته است.
اما برخی دیگر نقل کردهاند که بر اثر ضربهای که بر سرش وارد گردید، مجروح شد و بر زمین افتاد؛ و اهل قبیله و پسرعموهایش بدن او را از صحنه خارج کردند و به مدت یک سال نزد آنان بستری بود. تا اینکه سرانجام پس از پایان سال، به فیض
شهادت نایل آمد.
در «زیارت ناحیه مقدّسه»، از وی چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلَی المُرتَثِّ مَعَهُ عَمرِو بنِ عَبدِ اللّه ِ الجَندَعِیِّ.»
«درود بر مجروحِ کم جان، عمرو بن عبد اللّه جُندَعی!»
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۹۵-۴۹۶.