• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیام مسلم بن عقیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: مسلم بن عقیل.


قیام مسلم بن عقیل، از مباحث مرتبط با خروج امام حسین (علیه‌السّلام) و کاروان اهل بیت از مکه و حرکت ایشان به سوی کوفه است. پس از وصول انبوه نامه‌های کوفیان به امام و دعوت از ایشان، امام حسین (علیه‌السّلام) نیز مسلم (علیه‌السّلام) را بعنوان نماینده خود برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد. پس از بیعت شمار زیادی از کوفیان با مسلم او نیز در پیامی امام را به سمت کوفه فراخواند. اما پس از دستگیری‌ هانی بن عروه و قیام مسلم در کوفه، کوفیان او را تنها گذاشتند. به همین علت مسلم توسط لشکریان عبیدالله بن زیاد دستگیر شده به دستور او در روز عرفه سال ۶۰ق به شهادت رسید.



مسلم (علیه‌السّلام) به عنوان نماینده ویژه امام، در نیمه ماه رمضان از مکه خارج شد
[۱] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۶۴.
تا در مدینه با خانواده خود خداحافظی کند. ابتدا برای اینکه بنی امیه از این ماموریت مطلع نشوند، مخفیانه به سوی مدینه حرکت کرد. پس از ورود به مدینه به مسجدالنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفت و در آنجا نماز خواند، و با خاندان خود خداحافظی کرد.

۱.۱ - حرکت به کوفه

مسلم پس از خداحافظی با خاندان خود، دو راهنما اجیر کرد و به طرف کوفه روانه شد. آنها از بیراهه حرکت کردند. (انتخاب بیراهه شاید برای کوتاه‌تر شدن مسیر، یا به دلیل مخفی ماندن ماموریت بوده است.) از این رو یک شب راه را گم کردند، و آن دو راهنما گرفتار تشنگی شدید شدند؛ به گونه‌ای که از تشنگی و حرارت هوا، از راه رفتن باز ماندند. و پس از اینکه نشانه‌هایی از راه را یافتند و احتمال دادند که به مسیر اصلی رهنمون شوند، آن را به مسلم نشان دادند و گفتند از این مسیر برو شاید نجات یابی. سپس هر دو بر اثر تشنگی جان سپردند. مسلم که خود نیز دچار عطش شدید شده بود و هیچ رمقی برایش نمانده بود طبق راهنمایی آن دو، پس از پیمودن مسافتی، به آبی در محلی به نام مضیق (نام روستایی است بین مکه و مدینه) متعلق به قبیله خبیت رسید.

۱.۲ - نامه به امام

مسلم از همین نقطه (مضیق) در نامه‌ای برای امام نوشت: «من از مدینه با دو راهنما حرکت کرده بودم؛ ولی آن دو از مسیر منحرف شدند و راه را گم کردند. تشنگی به ما فشار آورد تا جایی که چیزی نگذشت که آن دو جان سپردند؛ ولی ما به راهمان ادامه دادیم تا اینکه به آب رسیدیم و با اندک جانی که برایمان باقی مانده بود، نجات پیدا کردیم آن آب در محلی به نام مضیق در بطن الخبیت است. من به این سفر فال بد زده‌ام؛ اگر صلاح می‌دانی، مرا از این سفر معاف کن و شخص دیگری را (به کوفه) بفرست؛ والسلام».
نامه را قیس بن مسهر صیداوی، در مکه به امام رساند. امام نامه مسلم را خواند؛ ولی عذر او را نپذیرفت و او را به ادامه راه فرمان داد. چون نامه امام به دست مسلم رسید و آن را خواند، به حرکت خود در مسیر کوفه ادامه داد.


امام حسین (علیه‌السّلام) پس از انتخاب مسلم به عنوان نماینده خود، نامه‌ای بدین مضمون برای کوفیان مرقوم فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم. نامه‌ای است از حسین بن علی به گروه مؤمنان و مسلمانان؛ اما بعد هانی و سعید آخرین فرستادگان شما بودند که نامه‌هایتان را به من رساندند و من همه آنچه را که مطرح کردید و یادآور شدید، فهمیدم. سخن اکثر شما این بود که ما امام و پیشوایی نداریم؛ پس به سوی ما بیا؛ شاید خداوند به وسیله تو ما را به سوی حق و هدایت رهنمون کرد. من، هم اکنون برادرم و پسرعمویم و شخص مورد وثوق و اطمینان از اهل بیتم، مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم، و او را مامور کردم که وضع و نظرتان را برایم بنویسد. اگر مسلم برای من نوشت که رأی و اندیشه شما و خردمندان و دانایانتان همانند سخن فرستادگان شما و آنچه در نامه‌هایتان خواندم است، انشاءالله به زودی نزد شما خواهم آمد. به جان خودم سوگند، امام و پیشوا کسی نیست، مگر آن کسی که به کتاب خدا عمل (و حکم) کند و به دادگستری و عدالت اقدام کند و به دین حق ملتزم باشد و خود را وقف خدا کند. والسلام».


مسلم در نیمه ماه رمضان، مخفیانه از مکه بیرون رفت و در پنجم شوال به کوفه رسید
[۲۳] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۴.
و در خانه مختار بن ابی عبید منزل گزید. در این زمان، امیر کوفه نعمان بن بشیر انصاری بود.


خبر آمدن مسلم به کوفه، شایع شد و شیعیان شروع به رفت و آمد نزد او کردند.
وقتی شیعیان کوفه نزد مسلم جمع شدند، او نامه امام را برای آنان قرائت کرد. آنها با شنیدن محتوای نامه به گریه افتادند. نخستین اقدامی که او پس از ورود به کوفه انجام داد، گرفتن بیعت از مردم بود. در نحوه گرفتن بیعت، در منابع تاریخی هیچ سخنی به میان نیامده است. چنان که در شمار بیعت کنندگان نیز مورخان یک گونه گزارش نکرده‌اند.

۴.۱ - هجـده هـزار نفـر

بسیاری از مورخان و مقتل‌نویسان، از جمله ابن نما حلی، آمـار بیعت‌کنندگان را هجـده هـزار (۱۸۰۰۰) نفـر نوشته‌اتد.

۴.۲ - دوازده هزار نفر

برخی دیگر از مورخان تعداد بیعت‌کنندگان با حضرت مسلم را دوازده هزار (۱۲۰۰۰) نفر نوشته‌اند.

۴.۳ - بیست هزار نفر

همچنین در خبـری از‌ امام باقر (علیه‌السّلام) آمـار بیعـت کننـدگان بیست هزار (۲۰۰۰۰) نفر بیان شده است.

۴.۴ - بیش از بیست هزار نفر

اما ابن اعثم و خوارزمی بیش از بیست هزار نفر، ابن شهر آشوب بیست و پنج هزار (۲۵۰۰۰) نفر، ابن قتیبه و ابن عبدربه بیش از سی هزار (۳۰۰۰۰) نفر، و ابن عساکر، ابن نما حلی (در جای دیگر به نقل از شعبی) و ابن کثیر چهل هزار (۴۰۰۰۰) نفر گزارش کرده‌اند. در خبری آمده که زید بن علی بن الحسین در پاسخ سلمة بن گھیل، تعداد بیعت‌کنندگان با جدش امام حسین (علیه‌السّلام) را هشتاد هزار (۸۰۰۰۰) نفر بیان کرده است.

۴.۵ - جمع‌بندی

به نظر می‌رسد زید در صدد بیـان تعداد افرادی بوده است که آمادگی خود را برای یاری امام حسین (علیه‌السّلام) اعلام کرده بودند. در مجمـوع گـزارش طبری از ابومخنف کـه هـجـده هـزار (۱۸۰۰۰) نفر را گزارش کرده، به دلیل وثاقت ابومخنف، از اعتبار بیشتری برخوردار است؛ به ویژه آنکـه منـابع کهن دیگر نیز این آمار را تایید کرده‌اند.


عبدالله بن مسلم و سپس عمارة بن عقبه و پس از آنها عمر بن سعد بن ابی وقاص ناتوانی نعمان را در اداره امور کوفه به یزید گزارش دادند.یزید با مشورت سرجون مسیحی، اداره همزمان حکومت کوفه و بصره را به عبیدالله بن زیاد سپرد. عبیدالله با لباسی مبدل وارد کوفه شد و پس از ورود به قصر (دار الاماره) خود را به همگان شناساند. عبیدالله در مسجد کوفه به سخنرانی پرداخت و مردم را از مخالفت با خویش ترساند او بر سران قبایل و مردم بسیار سخت گرفت و مخالفان را به شدت تهدید کرد. مسلم بن عقیل، چون خبر آمدن عبیدالله و سخنرانی او را شنید و از سختگیری‌هایش بر مردم و سران قبایل باخبر گشت از خانه مختار بیرون آمد و به منزل هانی بن عروه مرادی پناه برد.


جناب مسلم بعد از رسیدن به شهر کوفه و بیعت مردم با او، نامه‌ای مبنی بر بیعت مردم آنجا با وی، به امام نوشت و این نامه را ۲۷ روز پیش از شهادتش، (با توجه به اینکه روز ورود مسلم به کوفه، پنجم شوال و روز شهادتش نهم ذی الحجه بوده است، مدت اقامتش در کوفه حدود ۶۴ روز بوده است. حال اگر این ۲۷ روز را از آن کم کنیم معلوم می‌شود که جناب مسلم بعد از حدود ۳۷ روز تحقیق و تفحص درباره روحیات و صداقت مردم کوفه، در نامه‌ای امام را به کوفه فراخواند.) توسط عیسی بن ابی‌شبیب شاکری خدمت امام حسین (علیه‌السّلام) در مکه فرستاد. این نامه اواخر ماه ذیقعده به دست امام رسید. در تاریخ طبری متن نامه چنین آمده است: «اما بعد؛ فرستاده قوم، به اهل خود دروغ نمی‌گوید. هجده هزار نفر از اهل کوفه با من بیعت کردند. وقتی که نامه مرا خواندی سریعا به سوی کوفه روانه شو که همه مردم با تو هستند و به خاندان معاویه اعتقاد و تمایلی ندارند. والسلام».شیخ مفید می‌گوید: مردم کوفه همراه نامه مسلم که ضمن آن خبر بیعت آنان را به اطلاع امام می‌رساند، نامه‌ای بدین مضمون به امام نوشتند: «اینجا صدهزار شمشیرزن منتظر تو هستند. تاخیر مکن».


ابن زیاد پس از تسلط نسبی بر کوفه، جهت اطلاع از محل اختفای مسلم، غلام خود معقل را میان یاران مسلم نفوذ داد. عبیدالله پس از اطلاع از مخفیگاه مسلم، هانی را با حیله‌ای به دارالاماره کشاند و او را زندانی کرد و سپس در مسجد کوفه به ایراد سخن پرداخت.


با دستگیری هانی، مسلم یاران خود را با شعار «یا منصور امت» فرا خواند و دارالاماره را در محاصره گرفت.
در منابع درباره تعداد همراهان مسلم بن عقیل هنگام قیام در کوفه اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی منابع، تنها از همراهی کوفیان با مسلم بن عقیل در آغاز قیامش سخن گفته‌اند و اشاره‌ای به تعداد آنان نکرده‌اند. از جمله ابوالفرج اصفهانی نوشته است: هنگـام خـروج مـسلم، کوفیان نزد مسلم اجتماع کردند؛ تا آنجا که مسجد و بازار کوفه از جمعیت پر شد؛ اما ابن سعد، همراهان مسلم را در زمان قیامش چهارصد (۴۰۰) نفر،
[۹۲] ابن سعد، محمد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷۵.
طبری و شیخ مفید چهارهزار (۴۰۰۰) نفر، ابن اعثم، مسعودی و خوارزمی هجده هـزار (۱۸،۰۰۰) یا بیشتر،
[۹۷] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۶۷.
ابن شهر آشوب هشت هزار (۸۰۰۰) نفر، ابن حجر عسقلانی و ذهبی چهل هزار (۴۰،۰۰۰) نفر٬ نوشته‌اند.
گزارش طبری از ابومخنف و گزارش شیخ مفید یعنی چهارهزار نفر اعتبار بیشتری دارد؛ به ویژه با توجه به این مطلب که فراخوانی نیروها به دستور مسلم، بر اثـر شـرایط اضطراری که عبیدالله بن زیاد به وجود آورده بود، ناگهانی و بدون اعلام قبلی صورت گرفت و طبیعی است که همه بیعت‌کنندگان نتوانسته‌اند به سرعت به مسلم بپیوندند.


چون عرصه بر عبیدالله بن زیاد تنگ شد پس به سرعت درهای قصر را بست و از برخی سران کوفی مانند کثیر بن شهاب بن حصین حارثی، محمد بن اشعث، قعقاع بن شور ذهلی، شبث بن ربعی تمیمی، حجار بن ابجر عجلی و شمر بن ذی الجوشن عامری خواست تا هر کدام از آنان افراد قبایل خود را از اطراف پسر عقیل پراکنده سازند و از آنان خواست که در این راه از فریفتن مردم با وعده مال و منال حاکم کوفه و ترساندن آنان از لشکر شام که به طرف کوفه حرکت کرده است، هیچ دریغ نورزند.
بر اساس گزارشات منابع تاریخی، هنگامی که مسلم بن عقیل قیـام خـود را آغاز کرد و با سپاهش به دارالاماره کوفه حملـه کرد، عبیدالله بن زیاد همراه با پنجاه (۵۰) یا دویست (۲۰۰) نفر در آنجا پناه گرفته بود.


با سخنان سران کوفه و تبلیغات یاران ابن زیاد، رفته رفته یاران مسلم بن عقیل از اطراف او پراکنده شدندتا آنجا که شب هنگام جز سی مرد، کسی همراهش نبود. تا اینکه پس از اقامه نماز مغرب و عشاء و خروج از مسجد کوفه، باقی مانده همراهان مسلم نیز، پراکنده شدند و او تنها ماند. مسلم در حالی که تنها مانده و در کوچه‌ها سرگردان شده بود به منزل زنی به نام "طوعه" پناه برد.


ابن زیاد پس از فروکش کردن قیام مسلم، به مسجد رفت و پس از اقامه نماز و سخنرانی، دستور جستجوی خانه به خانه مردم، برای یافتن مسلم، را صادر کرد. در این هنگام پسر طوعه که از محل اختفای مسلم با خبر شده بود آن را به اطلاع عوامل حکومتی رساند. عبیدالله نیز محمد بن اشعث را راهی منزل طوعه کرد.
آمارهای متفاوتی درباره تعداد سربازانی که رئیس پلیس کوفه برای دستگیری مسلم بن عقیل اعزام کرد، در دست است. برخی شمار آنان را ۶۰ یا ۷۰ نفر گزارش کرده‌اند و برخی هم تنها به عدد ۷۰ اشاره کرده‌اند.
[۱۳۱] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۶۸؛
البته این آمار تا ۱۰۰ نفر و ۳۰۰ نفر هم گزارش شده است.
حتی با فرض اینکه ۶۰ نفر مامور دستگیری حضرت مسلم شـده باشند، ‌ایـن‌امـر حاکی از شجاعت فوق‌العاده اوست که حاکم کوفه مجبور می‌شود این تعداد سرباز را برای دستگیری او گسیل کند.


وقتی مسلم از محاصره خانه مطلع شد، با شمشیر از خانه بیرون آمد و با آنان به نبرد پرداخت.
[۱۳۷] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۸.
تا این که جراحت‌های سنگین برداشت و به اسارت در آمد. پس از اسارت، مسلم از محمد بن اشعث و عمر بن سعد خواست تا پیکی بفرستند و امام (علیه‌السّلام) را از اوضاع کوفه با خبر سازند.


ابن زیاد به ابن حمران که در جنگ با مسلم مجروح شده بود دستور داد تا برای تشفّی دل خود کشتن مسلم را بر عهده بگیرد. بُکیر، مسلم را به بالای قصر برد. و مسلم بن عقیل در آن حال تکبیر می‌گفت و استغفار می‌کرد و بر انبیا و ملائکه درود می‌فرستاد و می‌گفت: خداوندا، میان ما و این گروه که بر ما ستم روا داشتند، ما را تکذیب کردند و کشتند تو خود حکم بفرما، وقتی به بالای قصر رسیدند بکیر سر آن حضرت را از بدن جدا کرد و پیکرش را به بیرون قصر انداخت. سپس وحشت زده نزد عبیدالله بازگشت و گفت: هنگامی که مسلم را به قتل رساندم ناگهان دیدم مردی سیاه چهره و زشت در برابرم ایستاده و انگشتان خود را به دهان گرفته است، من با مشاهده آن بسیار ترسیدم! سرانجام مسلم در روز چهارشنبه نهم ذی حجه سال شصت هجری
[۱۴۵] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۰.
پس از دو ماه و چهار روز اقامت در کوفه، به شهادت رسید. (بنا به نظر مسعودی مسلم در نیمه ماه رمضان، مخفیانه از مکه بیرون رفت و در پنجم شوال به کوفه رسید.)
[۱۴۷] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۴.

سر مسلم بن عقیل را همراه با سر هانی بن عروه به شام فرستادند. یزید دستور داد تا آن‌ها را بر سر در یکی از دروازه‌های شهر دمشق آویختند. پیکرش را نیز در بازار قصاب‌های کوفه بر روی زمین کشاندند و سپس در همان‌جا به دار آویختند.
سه روز پس از شهادتش، عمر بن سعد بر او نماز خواند، کفن کرد و سپس در کنار دارالاماره به خاک سپرد. گفته شده است که ابن زیاد برای اینکه بتواند رفت و آمد شیعیان را زیر نظر بگیرد و یا آنان نتوانند در سوگ مسلم عزاداری کنند این محل را برای دفن وی تعیین کرد.


خبر شهادت مسلم به وسیله یکی از اهالی کوفه به نام بکر بن معنقه در شَراف یا ثعلبیه به امام حسین (علیه‌السلام) رسید. امام (علیه‌السلام) از شنیدن آن بسیار اندوه‌گین شد و گریست و سپس فرمود: «انالله و انا الیه راجعون، رحمت خدا بر او باد.» و این سخن را چند بار تکرار کرد. همچنین فرمود: از این پس زندگی بی‌معنا است و خیری ندارد بستگان مسلم نیز به شدّت بر آشفتند و گفتند: انتقام مسلم را خواهیم گرفت.


۱. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۶۴.
۲. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۰.    
۳. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۲.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.    
۵. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۹.    
۶. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۰.    
۷. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۰.    
۸. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۲.    
۹. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۰.    
۱۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.    
۱۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۰۲.    
۱۲. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۰۲.    
۱۳. سماوی، محمد، ابصار العین فی انصار الحسین، ص۴۰.    
۱۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.    
۱۵. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۰.    
۱۶. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۲-۳۳.    
۱۷. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۰.    
۱۸. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۲-۳۳.    
۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳.    
۲۰. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۹.    
۲۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۰.    
۲۲. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۰.    
۲۳. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۴.
۲۴. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۱.    
۲۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۷.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۵.    
۲۷. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۱.    
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۶.    
۲۹. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۰.    
۳۰. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۳.    
۳۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۱.    
۳۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۵.    
۳۳. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۱.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۸.    
۳۵. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ج۱، ص۱۷۳.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۷۵.    
۳۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۴، ص۲۰۸.    
۳۸. ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۴۱.    
۳۹. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۴۱.    
۴۰. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص٤١.    
۴۱. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۳۲.    
۴۲. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف ص۱۰۸.    
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۸.    
۴۴. ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، ص۳۰۲.    
۴۵. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج٤، ص۹۱.    
۴۶. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۵، ص٣٢٦.    
۴۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۵۰.    
۴۸. ابن ابی الحدید، ابوحامد، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۳.    
۴۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۶۸.    
۵۰. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص٤٠.    
۵۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۹۰.    
۵۲. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۹۱.    
۵۳. دینوری، ابن قتبیه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۸.    
۵۴. ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۶.    
۵۵. ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، ص۲۸۴.    
۵۶. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۲۶.    
۵۷. ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج٨، ص۱۶۱.    
۵۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۶۸.    
۵۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۶.    
۶۰. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۳۵-۳۶.    
۶۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۷۹.    
۶۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۸.    
۶۳. ابن کثیر،اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۲.    
۶۴. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۲.    
۶۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۸.    
۶۶. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۱.    
۶۷. ابن الجوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۲۵.    
۶۸. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۲-۲۳۳.    
۶۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۰.    
۷۰. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۲.    
۷۱. دینوری، ابوحنیفه، ص۲۳۳.    
۷۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۸.    
۷۳. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۴۰.    
۷۴. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۷۱.    
۷۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۷۵.    
۷۶. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۷۱.    
۷۷. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۳.    
۷۸. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۵-۲۳۷.    
۷۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۲.    
۸۰. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۴۱.    
۸۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۸-۳۴۹.    
۸۲. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۴۴.    
۸۳. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۵-۴۶.    
۸۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۸.    
۸۵. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۵۲.    
۸۶. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۸-۴۹.    
۸۷. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰.    
۸۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۸۹. ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۴.    
۹۰. ابن الجوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۲۶.    
۹۱. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۱۰۳.    
۹۲. ابن سعد، محمد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷۵.
۹۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۹۴. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص٥٢.    
۹۵. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص٤٩.    
۹۶. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۹۷.    
۹۷. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۶۷.
۹۸. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج٤، ص۹۲.    
۹۹. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۰۷.    
۱۰۰. عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۵۱.    
۱۰۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۹.    
۱۰۲. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۸.    
۱۰۳. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰.    
۱۰۴. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۹.    
۱۰۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۱۰۶. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۱.    
۱۰۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۹.    
۱۰۸. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص٥٢.    
۱۰۹. ابن فتال نیشابوری، ابوعلی، روضة الواعظین، ج۱، ص١٧٤.    
۱۱۰. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۹۸.    
۱۱۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۸.    
۱۱۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۱۱۳. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۹.    
۱۱۴. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۹.    
۱۱۵. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۵۴.    
۱۱۶. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۹.    
۱۱۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۱۱۸. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۹.    
۱۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۱۲۰. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۵۰.    
۱۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۷۲-۳۷۳.    
۱۲۲. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۵۱-۵۲.    
۱۲۳. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۲.    
۱۲۴. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۰.    
۱۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰.    
۱۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۷۳.    
۱۲۷. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۵۲.    
۱۲۸. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۲.    
۱۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۷۳.    
۱۳۰. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۶۹.    
۱۳۱. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۶۸؛
۱۳۲. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۵۷.    
۱۳۳. طبرسی، فضل بن حسن‌، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۴۴.    
۱۳۴. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۳۵.    
۱۳۵. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۰.    
۱۳۶. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۳.    
۱۳۷. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۸.
۱۳۸. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۳-۳۴.    
۱۳۹. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۴-۵۵.    
۱۴۰. ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۷.    
۱۴۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۷.    
۱۴۲. ابن ‌اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۸.    
۱۴۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۱، ص۳۰۶.    
۱۴۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.    
۱۴۵. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۰.
۱۴۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۸.    
۱۴۷. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۵۴.
۱۴۸. ابن ‌اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۶۲.    
۱۴۹. ابن ‌اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۶۴.    
۱۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۷.    
۱۵۱. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۸۹.    
۱۵۲. مقرم، سید عبدالرزاق، الشهید مسلم بن عقیل، ج۱، ص۱۵۳.    
۱۵۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۸.    
۱۵۴. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۸.    
۱۵۵. ابن ‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۲.    
۱۵۶. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۷-۲۴۸.    
۱۵۷. ابن ‌اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۶۴.    
۱۵۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۷.    
۱۵۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۷- ۳۹۸.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۶۷-۴۶۹.






جعبه ابزار