• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیام امام حسین و شرایط امر به معروف و نهی از منکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قیام امام حسین و شرایط امر به معروف و نهی از منکر، از مباحث مرتبط با پرسش‌ها و شبهات مربوط واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش در کربلا است. یکی از پرسش‌هایی که ممکن است درباره واقعه عاشورا مطرح شود این است که اگر قیام امام حسین (علیه‌السّلام) بخاطر امر به معروف و نهی از منکر بوده است، آیا علم امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت و یا احتمال ضرر جانی، آبرویی قیام برای خود، خاندان و یارانش با شرط مهم در وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر، یعنی در پی نداشـتن مفسده و ضرر برای آمر و ناهی منافاتی ندارد؛ در حالی که خداوند در قرآن طبق آیه ۱۹۵ سوره بقره از به هلاکت‌ انداختن خود نهی کرده است؟ آیا قیام کربلا از مصادیق «درافکندن خویشتن در هلاکت» نیست؟



یکی از آیات قرآن، آیه ۱۹۵ سوره بقره است که به «آیه هلاکت» معروف می‌باشد، و آن این است:

(وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)

؛ «و در راه خدا انفاق کنید، و با دست خود، خود را به هلاکت نیفکنید و نیکوکار باشید، که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
بر اساس این آیه یکی از شرایط مهم در وجوب امربه معروف و نهی ازمنکر، «در پی نداشـتن مفسده و ضرر برای آمر و ناهی» است. بنابراین مطابق این آیه قیام‌هائی که خطر جانی دارد، و یا نهی از منکری که موجب ضرر و زیان گردد، نباید به آن اقدام کرد، زیرا ضرر و زیان، یک نوع هلاکت است، و انسان نباید با دست خود، خود را به هلاکت افکند، در اینجا این پرسش مطرح می‌شود، که قیام امام حسین (علیه‌السّلام) و جنگ نابرابر او و کشته شدن او و یارانش، چگونه با این آیه سازگار است؟ اگر امام حسین (علیه‌السّلام) می‌دانست یا دست کم احتمال عقلایی می‌داد که قیامش مفسده و ضرر جانی، آبرویی و مالی برای خود، خاندان و یارانش و حتی برای جامعه اسلامی دارد، چرا دست به قیام زد؟ آیا این حرکت او از مصادیق «درافکندن خویشتن در هلاکت» نیست که قرآن کریم از آن نهی کرده است؟


پیش از پاسخ به این پرسش، تذکر این نکته ضروری است که بی تردید سیره و روش قطعی امام حسین، به عنوان سنت معصوم، خود در زمره منابع فقه است، و طبعاً بایـد موازین فقهی را با کار امام تطبیق داد. پس در اینجا تنها به دنبال بررسی عملکرد امام حسین و سنجش رابطه آن با رهنمودهای دیگر امامان معصوم در خصوص مسئله امر به معروف و نهی از منکر هستیم؛ به این معنا که آیا این دو دسته از ادله در‌ایـن موضوع، با یکدیگر تعارض دارند یا خیر؟


برخی از پژوهشگران این پرسش را چنین پاسخ داده‌اند که در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، دو امر را باید در نظر گرفت:
۱. موقعیت کسی که مرتکب گناه می‌شود؛
۲. موقعیت کسی که قصد امربه معروف و نهی از منکر دارد.
اگر شخص عاصی در موقعیتی قرار دارد که عملش برای دیگران سرمشق و الگوست و گناهش سبب پیدایش بدعتی در دین می‌شود، و در مقابل کسی هست که شخصیت و موقعیت برجسته‌ای در میان دینداران دارد و در ردیف اولیا و پاسداران دین قرار می‌گیرد، بر این شخص واجب است که برای جلوگیری از ورود بدعت در دین و شیوع آن در جامعه اسلامی قیام کند؛ هرچند این قیام منجر به ضرر مالی و جانی برای وی شود.
بسیاری از بزرگان دین همچون ابوذرها و میثم تمارها و حجر بن عدیها بر همین اساس مال و جان خود و نزدیکان‌شان را در راه دفاع از اسلام و جلوگیری از رواج تفکرهای انحرافی و التقاطی فدا کرده‌اند. سیره پیامبران بزرگ الهی نیز چنین بوده است، که اگر جز این بود، چه بسا هیچ یک از ادیان الهی بر روی زمین استقرار نمی‌یافت.
حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) به مبارزه با بت پرستی برخاست و در مقابل طاغوت زمـان خـویش هیچ واهمه‌ای به خود راه نداد و نه تنها اموال و آسایش خود و خانواده اش را در این راه هزینه کرد، بلکه جانش را نیز در طبق اخلاص گذاشت و سوختن در آتش نمرود را بر ترک رسالتش ترجیح داد؛ چنانکه حضرت یحیی (علیه‌السّلام) نیز، با آنکه صاحب شریعت نبود، در مقابل طاغوت زمان خویش ساکت ننشست و با ازدواج نامشروع او به مخالفت برخاست؛ تا جایی که جان خویش را در این راه گذاشت و سر بریده‌اش در میان تشتی در برابر آن طاغوت قرار گرفت.
امام حسین (علیه‌السّلام) نیز در جایگاه جانشین برحق رسول خدا و شخصیتی که بسیاری از دیده‌ها در جهان اسلام به عملکرد او دوخته شده بود، بر همین اساس، قیام مسلحانه ضد طاغوت اموی را تکلیف خود دانست؛ چراکه طاغوت زمان او آشکارا دسـت بـه گناهان بزرگ می‌زد و با ترک معروف، در دین بدعت می‌گذاشت.
[۲] نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی (علیه‌السّلام) از مدینه تا کربلا، ص۱۱۲-١١٤.

بر اساس این پاسخ، شرط نبود مفسده در امر به معروف و نهی از منکر، مربوط به مردم عادی است و در موارد خاص و استثنایی مطرح نیست. مراد از موارد استثنایی، مواقعی است که عملکرد شخص گناهکار سرمشق دیگران و موجب پیدایش بدعتی در دین باشد و کسی که در جایگاه امربه معروف و نهی از منکر است، از اولیا و بزرگان دین باشد و سکوتش در برابر فرد گناهکار، به معنای تایید شرعی وی به حساب آمده، باعث ایجاد بدعت در دین شود؛ اما برای مردم عادی، شرط نبود مفسده به قوت خود باقی است. پس وظیفه آنان در برابر حاکمان دین ستیز و بدعت‌گذار، غیر از وظیفه پیشوایان و بزرگان دین در این باره است.


برخی دیگر این پرسش را چنین پاسخ داده‌اند که شرط نبود مفسده و ضرر تا جایی است که ترک امربه معروف و نهی از منکر خود، مفسده بزرگ تری در پی نداشته باشـد؛ وگرنه از باب قاعده «تقدیم اهم بر مهم» و «دفع افسد به فاسد»، باید به مفسده کوچکتر تن داد تا از مفسده بزرگتر رهایی یافت. بنابراین اگر مسئله حفظ دین در میان باشد، به طوری که ترک این فریضه موجب بدعت در دین یا از بین رفتن اصل دین شود، از باب وجوب حفظ اهم، باید مهم را فدا کرد؛ حتی اگر این مهم، جان شریف و ارزشمند امام معصوم باشد؛ چه رسد به جان دیگر انسانها.
طبق این بیان، هرگاه اصل دین در خطر باشد، وظیفـه هـر مسلمانی، چـه از مـردم عادی باشد و چه از بزرگان دین، آن است که امر به معروف و نهی از منکر کنـد؛ هر چند انجام این فریضه الهی، مال و جان و آبروی او را در خطر افکند؛ چراکه هر ضرری در مقابل حفظ دین، کم اهمیت است.
مؤید این پاسخ، سخنان خود امام حسین (علیه‌السّلام) است که نشان می‌دهد او قیام بر ضد حکومت اموی را وظیفه خاص خویش نمی‌دانسته است؛ بلکه آن را تکلیـف هـر مسلمانی می‌دانسته است. امام در خطبه‌ای مقابل سپاه حر بن یزید ریاحی در منزل بیضه فرمود:
«أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله قالَ : «مَن رَأى‌ سُلطاناً جائِراً ، مُستَحِلّاً لِحُرَم اللَّهِ ، ناكِثاً لِعَهدِ اللَّهِ ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ ، يَعمَلُ في عِبادِ اللَّهِ بِالإِثمِ وَالعُدوانِ ، فَلَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِفِعلٍ ولا قَولٍ ، كانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ» . ألا وإنَّ هؤُلاءِ قَد لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ ، وتَرَكوا طاعَةَ الرَّحمنِ ، وأظهَرُوا الفَسادَ ، وعَطَّلُوا الحُدودَ ، وَاستَأثَروا بِالفَي‌ءِ ، وأحَلّوا حَرامَ اللَّهِ ، وحَرَّموا حَلالَهُ ، وأنا أحَقُّ مَن غَيَّرَ....»
‌ای مردم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: هر مسلمانی با سلطان ستمگری مواجه شود که حرام خدا را حلال می‌کند و پیمان الهی را در هم می‌شکند و با سنت (و قانون) پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مخالفت برخاسته و در میان بندگان خدا، راه گناه و دشمنی در پیش گرفته است، ولی او در مقابل چنین حاکمی، با عمل یا با گفتار، اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که این فرد (ساکت) را به جایگاه همان طغیانگر، (در آتش جهنم) داخل کند. (ای مردم) آگاه باشید! اینان (بنی امیه) پیروی از شیطان را بر خود لازم شمرده‌اند، و اطاعت خدا را ترک کرده‌اند، فساد را علنی و حدود الهی را تعطیل نموده، فیء (بخشی از بیت المال) را به خود اختصاص داده‌اند، و حرام خدا را حلال، و حلال خدا را حرام کرده‌اند و من برای تغییر این وضعیت شایسته ترم.
نامه‌هایی که از سوی شما به دستم رسید و فرستادگانی که از جانب شما نزد من آمدند، حاکی از آن بود که شما با من بیعت کرده‌اید (و پیمان بسته‌اید که) مرا به دشمن تسلیم نکنید و تنها و بی یاور نگذارید. اینک اگر بر این پیمان خود باقی و وفادار باشید، به سعادت و ارزش انسانی خود دست یافته‌اید، زیرا من، حسین فرزند علی (علیه‌السّلام) او فرزند دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستم که جانم با نفوس شما و خانواده‌ام با خانواده شماست.
پس من برای شما الگو هستم (و شما باید از من پیروی کنید و مرا الگوی خود قرار دهید). اما اگر شما این کار را نکردید و با من پیمان‌شکنی نموده، بیعتم را از گردن خود بردارید، به جانم سوگند این عمل شما نیز بی‌سابقه نیست، زیرا با پدر و برادرم و پسرعمویم مسلم نیز این چنین رفتار کردید. فریب خورده کسی است که فریب شما را بخورد (و به سخن شما اعتماد کند)، شما در به دست آوردن نصیب خود (از اسلام) راه خطا پیموده و سهم و نصیب خود را از دست داده‌اید، پس هرکس پیمان‌شکنی کند، به ضرر خودش پیمان‌شکنی کرده است.

(فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ)

به زودی خداوند مرا از شما بی‌نیاز می‌سازد.«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»
خطاب «ایها الناس» و استشهاد به کلام رسول خدا که به طور مطلق فرمود: «هر کسی که پادشاه ستمگری را ببیند که...»، دلالت بر عمومیت تکلیف قیام بر ضد حکومت یزید برای همه مردم و عدم اختصاص آن به امام و اولیای دین می‌کند.





• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۵۰۷-۵۱۰.






جعبه ابزار