• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قدح (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: قدح (ابهام‌زدایی).


قَدْح (به فتح قاف و سکون دال) از واژگان قرآن کریم به معنای زدن است، برای مثال، مثل زدن آهن به سنگ براى بيرون آمدن آتش می‌باشد. قدح گاهى به معنى طعن در نسب و عدالت و غيره نيز آيد، ولى در كلام الله يكبار بيشتر نيامده، آن هم به معنى زدن است.



قَدْح: به معنى زدن است، مثل زدن آهن به سنگ براى بيرون آمدن آتش، «قَدَحَ‌ بالزّند: رام الايراء به»


(وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً • فَالْمُورِياتِ‌ قَدْحاً) به نظر می‌آيد «قَدْحاً» منصوب به نزع الخافض و تقدير «بالقدح» باشد، يعنى: «قسم به دوندگان با حمحمه و به آتش افروزان با زدن سم به سنگ».

۲.۱ - نهج البلاغه

در نهج البلاغه خطبه ۳۵ فرموده: «حَتَّى ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ‌»، «تا نصيحت‌گو در نصیحت خويش به شک افتاد و آتش زنه از زدن و آتش بيرون كردن بخل ورزيد».


قدح گاهى به معنى طعن در نسب و عدالت و غيره نيز آيد، ولى در کلام الله يكبار بيشتر نيامده، آن هم به معنى زدن است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۲۴۴.    
۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۴۰۳.    
۳. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۴، ص۱۶۵.    
۴. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۵۵۴.    
۵. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱-۲.    
۶. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۲۰، ص۳۴۵.    
۷. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۸۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۰۳-۸۰۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۳۷.    
۱۰. نهج‌البلاغه، ترجمه فیض‌الاسلام، خطبه۳۵، ج۱، ص۱۱۶.    
۱۱. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه۳۵، ص۸۰.    
۱۲. نهج البلاغه، تصحیح الحسون، خطبه۳۵، ص۹۷.    
۱۳. نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، خطبه۳۵، ص۹۴.    
۱۴. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۴، ص۱۶۵.    
۱۵. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۵۵۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قدح"، ج۵، ص۲۴۴-۲۴۵.    






جعبه ابزار