عِلْج (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِلْج (به کسر عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای معالجه و مداوا و دوا است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
• عِلاج (به کسر عین) به معنای معالجه است.
از این ماده چهار مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
عِلْج و
عِلاج به کسر اوّل به معنای معالجه و مداوا و نیز به معنای دوا آمده است.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام (صلواتاللهعلیه) در وصف
حق تعالی فرموده است:
«لا يُدْرَكُ بِوَهْم... وَ لا يَنْظُرُ بِعَيْن، وَ لا يُحَدُّ بِأَيْن، وَ لا يُوصَفُ بِالاَْزْواجِ، وَ لا يُخْلَقُ بِعِلاج» «خدایی که با
وهم درک نشود و با چشم دیده نمیشود، و با مکانی محدود نمیگردد و با امثال و همتا وصف شدن ندارد و با علاج و تلاش نمیآفریند. (بلکه کارش کن فیکون است.)»
و درباره قتال اهل شام فرموده است:
«فَما وَجَدْتُني يَسَعْني إِلاّ قِتالُهُمْ أَوِ الْجُحُودُ بِما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ (صلىاللهعليهوآلهوسلم)، فَكانَتْ مُعالَجَةُ الْقِتالِ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مُعالَجَةِ الْعِقابِ» «خودم را نیافتم مگر در حالی که یا باید با اهل شام بجنگم و یا
دین محمد (صلیاللهعلیهوآله) را انکار کنم (چون در
دین اسلام قتال امام با
اهل بغی واجب است) معالجه و چارهجویی آشوب آنها با
جنگ بر من آسانتر بود از معالجه با
عذاب خداوند.»
در رابطه با
کعبه فرموده است:
«وَ لَوْ كانَ الاِْساسُ الْـمَحْمُولُ عَلَيْها، وَ الاَْحْجارُ الْمَرْفُوعُ بِها، بَيْنَ زُمُرُّدَة خَضْراءَ، وَ ياقُوتَة حَمْراءَ،... وَ لَوَضَعَ مُجاهَدَةَ إبْليسَ عَنِ الْقُلُوبِ، وَ لَنَفَى مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ الْنّاسِ.» «اگر
خداوند کعبه را از
یاقوت و
زمرّد قرار میداد
شکّ را از سینهها میبرد و تلاش و
وسوسه شیطان را از قلوب برمیداشت و تلاطم
اضطراب را از مردم دور میکرد ولی خواسته است مردم را با شدائد بیازماید.»
گویند: «
اعْتَلَجَتِ الأمواج: إذا التَطَمَت»
موجها تلاطم کردند «
مُعْتَلَج» مصدر میمی به معنای تلاطم است که امواج با تلاطم به همدیگر چاره جویی میکنند.
از این ماده چهار مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «علج»، ج ۲، ص ۷۴۱.