عزاداری امام حسین در عصر تیموریان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عزاداری امام حسین در عصر تیموریان، از مباحث مرتبط با تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) است. در این دوره مجـالس وعظ و خطابه و سوگواری
عاشورا بسیار شایع بوده است به نحوی که رواج و رونق آیینهای مذهبی و به ویژه مراسم
عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام)، بستر مناسبی را برای برگزاری و پاسداشت این آیینها در
عهد صفوی فراهم کرد.
اگرچه با یورش
تیمور به قلمرو اسلامی، به ویژه ایران، و تثبیت حاکمیت این سلسله در سرزمینهای مفتوحه، همانند روزگار
حمله مغول، مسلمانان و به ویژه شیعیان دچار فشارها، سختیها و گرفتاریهایی شدند، به مرور زمان
تیموریان نیز هماننـد
مغولان، تحـت تـاثیر فرهنگ و تمدن و آداب و رسوم اسلامی و ایرانی، و به ویژه مراسم
عزاداری و سوگواری
عاشورا، قرار گرفتند. بنابراین اگرچه تیمور و دیگر سلاطین و شاهزادگان تیموری، پیرو
مذهب حنفی بودند، برای دستیابی به اهـداف سیاسی خود و کشورگشایی سریع و کم هزینـه، حتی با شیعیان و پیروان خاندان علی (علیهالسّلام)، راه دوستی در پیش گرفتند و در برآوردن حوایج آنان، اهتمام میورزیدند.
تیمور،
دمشق را با شعار انتقام خون حسین (علیهالسّلام) از نسل
یزید فتح کرد. گفتـهانـد او پس از فتح دوم
بغداد، مزار امامان شیعه - در
کاظمین و
نجف را
زیارت کرد؛ چنـان کـه پیش از آن، مرقد
امام رضا (علیهالسّلام) را زیارت کرده بود. شیعیان نیز در مقابل کوشیدند با تیمور پیمان دوستی برقرار کنند.
بنابراین با توجه به شواهد یادشده که حاکی از اقبال تیمور و جانشینانش به
مذهب تشیع، یا دست کم عدم حساسیت آنان به این
مذهب است، برگزاری مراسم عزاداری نیز در قلمرو حاکمیت تیموریان، رواج داشته است؛ تا جایی که به تعبیر یکی از نویسندگان معاصر، در هرات عهد تیموریان گریـه بـرای امام حسین (علیهالسّلام)، جانشین مجالس ذکـر صوفیانه، که
نقشبندیان آن را ملغی کرده بودند، شد.
همچنین بنا بر گزارش آسفزاری، در نیمه دوم قرن نهم مردم هرات (پایتخت تیموریان با فرارسیدن ماه محـرم بـه برگزاری مجالس سوگواری برای امام حسین (علیهالسّلام) اهتمام میورزیدند و حتی شاهزادگان و امرا نیز مجالس عزاداری برپا میکردند.
از دیگر مناطقی که در این دوره سوگواری در آن رواج داشت،
سبزوار و اطراف آن، از جمله
نیشابور بود. یکی از بزرگان نیشابور به نام امیرزین العابدین به محمود واصـفی، یکی از شاگردان
ملاحسین کاشفی، گفته بود:
سالهاست که ما در آرزوی وعظ ملاحسین واعظ بودیم و آن میسر نشد و این شنیدهایم که مولانا حسین به شاگردی ایشان (یعنی شما) فخر میکردهاند و میفرمودهاند که میان من و شاگرد من تفاوت همین است که وی خوش آواز است و من خوش آواز نیستم. امشب میخواهیم که از ایشان
وعظ شنویم. به مجرد همین گفتن، جمعی رفتند و از
مسجد جامع منبر را حاضـر سـاختند و بر کناره ایوان گذاشتند و مشاعل در میانه حویلی افروختند و خلق نیشابور از مـرد و زن قریب به پنج هزار کس بر بامها و سرهای دیوارها و سر درختان جمع شدند. برخاستم و به جرئت تمام بر منبر برآمدم. ایام
عاشورا بـود؛ حکایت امیرالمؤمنین حسن و امیرالمؤمنین حسین که در روز عید غمگین بودند، بـه خـاطر رسید.... اینکه مذکور شد، غلغله و فریادی برآمد که گویا
زلزله در نیشابور افتاد...
این اهتمام و توجه خاص به مقوله عزاداری و آیین سوگواری برای سیدالشهدا (علیهالسّلام)، زمینه مناسبی را فراهم آورده بود تا مجالس وعظ و عزاداری خطیب و واعظ چیرهدستی چون ملاحسین کاشفی، از رونق و اقبال خاص مردم برخوردار شود؛
تا جایی که وی در اواخر عمرش به تشویق «
مرشدالدوله عبدالله» معروف به «سیدمیرزا» نوه دختری «
سلطان حسین میرزا» معروف به «بایقرا»، آخرین امیـر تیموری که از سال ۸۵۷ تا ۹۱۱ قمری در هرات و خراسان حکومت کرد، به نگارش کتاب مشهورش با عنوان
روضة الشهداء فی مقاتل اهل البیت در ده باب (که چهار باب آن درباره امام حسین و واقعه عاشوراست) همت گماشت. کاشفی، خطیبی برجسته و توانا بود که به تعبیر مؤلف کتاب
حبیب السیر «به آواز خوش و صوت دلکش، (این توصیف خواندمیر با آنچه واصفی از قول کاشفی گفته بود تناقض ندارد؛ زیرا افزون بر آنکه این گفته وی را میتوان حمل بر فروتنی او کرد، اولاً، زیبایی صدا امری نسبی است و ممکن است که یک شخص خوش صدا در مقایسه با شخصی دیگر، از صدای چندان دلنشینی برخوردار نباشد؛ ثانیاً با توجه به آنکه کاشفی در شیوه
خطابه و سخنوری سرآمد خطبا و واعظان عصر خویش بوده، شاید صدای او در مقایسه با فن سخنوریاش، چندان برجسته و نمایان نبوده است.) بهامـر وعظ و
نصیحت میپرداخت و به عبارات لایقه و اشارات رایقه، معانی آیات بینات کلام الهی و غوامض اسرار احادیث حضرت رسالت پناهی را مبین میساخت».
ازایـن رو شاهزادگان تیموری نیز عنایت ویژهای به او داشتند.
کتابهای فراوان فارسی که کاشفی در نگارش کتـاب خـویش از آنهـا بهـره بـرده، نشان میدهد که ادب سوگواری در میان فارسی زبانان، چه پیشینه درازی دارد؛ چنـان کـه وی افـزون بـر بهـره گیری از کتـاب
مصابیح القلوب اثـر مـولا
حسن شیعی سبزواری، از
مقتل الشهداء ابوالمفاخر رازی نیز استفاده بسیار کرده است. بر اساس نقل قولهای کاشفی، کتاب رازی دارای اشعار نغز پارسی نیـز بـوده اسـت. ایـن کـتـاب، یکی از مهـمتـریـن آثـار فارسی درباره ادب عاشورا در شرق قلمـرو اسلامی بوده است. کاشفی از کتاب
نور الائمة خوارزمی نیز افزون بر نقل گزارشهـای تاریخی، اشعاری فارسی نیز نقل کرده است. وجود حجم گستردهای از اشعار فارسی درباره واقعه
کربلا، نشانگر وجود آثاری ویژه درباره این واقعـه اسـت؛ هر چند ممکـن است نشانه وجود مقتل مکتوبی نباشد.
به هر روی کتاب روضة الشهداء سند مهمی است که گواهی میدهـد مجـالس سوگواری عاشورا در عصر تیموری بسیار شایع بوده است؛ چراکه افزون بر اشـاره کاشفی درباره رواج مجالس سالانه سوگواری در مقدمه کتابش،
در محتوای کتاب نیـز بازتاب آیینها و سنتهای عزاداری به چشم میخورد. اشعاری که در این کتاب نقـل شده است، حکایت از حضور ادب قـوی عاشورایی در زبان فارسی دارد. رجزها و نوحهها نیز چنان رایج و گسترده حکایت شده است که هیچ تردیدی درباره گستردگی عزاداری در قلمرو شرقی اسلام باقی نمیگذارد. این نکته نیز شایان توجه و تامل است که کاشفی حتی در نقل داستان انبیا نیز، پس از گزارش سرگذشت هر یک از پیامبران، گریزی هم به وقایع کربلا دارد و بعید به نظر میرسد که کاشفی خود مبدعایـن شــوه بوده باشد و به احتمال بسیار قوی، از شیوه مرسوم پیروی کرده است.
همچنین در این مقطع، شاعران پارسیزبان در کنار سرودن اشعار بسیاری درباره مناقب پیامبر و خاندانش و امامان، درباره واقعه عاشورا اشعاری سرودهاند که از جمله آنان میتوان بـه
شاه نعمت الله ولی (۸۳۲ یا ۸۳۴ق)،
آذری طوسی (۸۶۶ق)،
شاه داعی شیرازی (۸۷۰ق)،
محمد بن حسام خوسفی (۸۷۵ق) و
عبدالرحمان جامی (۸۹۸ق) اشاره کرد؛
چنان که از سرایندگانی که به زبان عربی شعر سرودهاند، میتوان به اشعار شعرایی چون
حسن آل عبدالکریم مخزومی (زنده در ۷۷۲ق)،
رجب برسی حلی (۸۱۳ق)، صالح بن عبدالوهاب بـن عـرنـدس حلی مشهور به «
ابن عرندس» (٨٤٠ق) و
مغامر بن داغر حلی (۸۵۰ق) اشاره کرد.
در مجموع عصر تیموریان، که مصادف با رواج و رونق آیینهای مذهبی و به ویژه مراسم عزاداری برای امام حسین بوده است، بستر مناسبی را برای برگزاری و پاسداشت این آیینها در عهد صفوی فراهم کرد؛ تا آنجا که به جرئت میتوان گفت که سبک بزرگداشت این آیینها و شیوه برگزاری این مراسم در عصر صفوی، برآمده از عصر تیموری بوده است.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۸۶-۳۹۰.