ظهرنویسی برات برای وثیقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظهرنویسی برات برای وثیقه از مباحث مطرح در
علم حقوق است. ظهرنویسی، وسیله
انتقال مالکیت برات است که از طریق امضای ورقه برات توسط دارنده و تسلیم آن به شخصی که دارنده جدید نام دارد صورت میپذیرد. در
اصطلاح حقوقی ، وثیقه مالی است که برای تضمین حسن اجرای تعهد قرار داده میشود. ظهرنویسی برای وثیقه عمدتاً توسط تجار و نزد بانکها صورت میپذیرد.
برات نوشتهای است که به موجب آن شخصی به دیگری دستور میدهد مبلغ معینی وجه در موعد معین به
شخص ثالث بپردازد. دستوردهنده را
براتکِش یا صادرکننده یا براتدهنده مینامند. کسی که این دستور را دریافت میکند،
براتگیر میباشد و کسی که وجه برات باید به وی پرداخته شود، دارنده برات نام دارد.
ظهرنویسی، وسیله انتقال مالکیت برات است که از طریق امضای ورقه برات توسط دارنده و تسلیم آن به شخصی که دارنده جدید نام دارد صورت میپذیرد. چون عباراتی که حکایت از انتقال برات میکند در ظهر (پشت) ورقه برات قید میشود، این
عمل حقوقی، ظهرنویسی (پشتنویسی) نام گرفته است.
اما ظهرنویسی، تنها این کاربرد را ندارد، یکی دیگر از کارکردهای این عمل حقوقی ظهرنویسی برای وثیقه است.
وثیقه در لغت به معنی "چیزی که به آن اعتماد میشود" و "محکمکاری کردن" میباشد. در اصطلاح حقوقی مالی است که برای تضمین حسن اجرای تعهد قرار داده میشود. همچنین به معنای مالی است که وامگیرنده آنرا نزد وامدهنده میگذارد تا اگر در موعد مقرر
اقساط وام را پس نداد، وام دهنده بتواند از محل فروش وثیقه، طلب خود را
وصول کند.
ظهرنویسی برای وثیقه عمدتاً توسط تجار و نزد بانکها صورت میپذیرد.
در
قانون تجارت ایران، ظهرنویسی برای وثیقه پیشبینی نشده است ولی بانکها عملاً به منظور اخذ وثیقه برای اعطای وام به مشتریان خود، از این نوع ظهرنویسی استفاده میکنند.
حقوقدانان، ظهرنویسی برات به منظور وثیقه را با
عقد رهن مقایسه نمودهاند و به همین دلیل ایراداتی به این عمل حقوقی (ظهرنویسی برای وثیقه) وارد کردهاند. (رهن، قراردادی است که به موجب آن
بدهکار، مالی را به عنوان وثیقه به
طلبکار میدهد. (ماده ۷۷۱ قانون مدنی)) درنتیجه این ایرادات سؤالی مطرح میشود که آیا توثیق برات و بهطور کلی
اسناد تجاری وجهه قانونی دارد یا خیر؟ (بهطور کل و عام میتوان گفت
اسناد تجاری، اسنادی هستند که بین تجّار ردّ و بدل میشوند و در روابط تجارتی سندیّت دارند. در این تعریف کلّی، حتی دفاتر تجارتی موضوع
ماده ۶ قانون تجارت و همچنین سهام
شرکتهای سهامی و
اوراق قرضه نیز میگنجد. ولی معمولاً آنچه که بهعنوان اسناد تجارتی در مفهوم خاص آن، معروف است، اسنادی هستند که از گردونه روابط بین تُجار فراتر رفته و در روابط زندگی افراد غیرتاجر نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
(بهموجب ماده ۱ قانون تجارت،
تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار بدهد. ماده قانون اخیرالذکر به ذکر مصادیق معاملات تجارتی پرداخته است.
شرکت تجاری، مؤسسهای است که برای انجام مقصود خاصی تشکیل میگردد. این شرکت بهموجب قراردادی که در نتیجه توافق چند نفر پدید آمده است، بهوجود میآید. هر یک از این افراد مالی را بهعنوان آورده به شرکت میآورند که مجموعه این آوردهها، سرمایه شرکت را تشکیل میدهد. تشکیلدهندگان شرکت در منافع و زیانهای احتمالی حاصل از بهکارگیری این
سرمایه، دارای سهم هستند. برخی از این شرکتها سرمایه خود را به
سهام، تقسیم میکنند. بنابراین، سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی است که مشخص کننده میزان
مشارکت و تعهدات و منافع صاحب آن در شرکت سهامی میباشد.) (مواد ۱ و ۲۴ قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ که جانشین مواد ۲۱ الی ۹۳ قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ شده است)
نخستین ایرادی که در بررسی ماهیت حقوقی ظهرنویسی برای وثیقه به چشم میخورد این است که ورقه برات به خودی خود ارزشی ندارد. بلکه ارزش آن از این امر ناشی میشود که نماینده طلبی است که در عالم خارج وجود دارد. از طرفی به موجب ماده ۷۷۴ قانون مدنی، مال مرهون باید،
عین باشد و رهن دادن
دین و
منفعت صحیح نیست. (اموال جمع مال است و آن چیزی میباشد که قابل استفاده بوده و ارزش مبادله اقتصادی و
داد و ستد داشته باشد.
از دیدگاه
قانون مدنی،
مال ممکن است عین یا
منفعت باشد. عین، مالی است که جنبه مادی دارد و بهطور مستقل در خارج وجود دارد و قابل احساس با یکی از حواس ظاهره است، مانند زمین، کتاب و لباس. اما منفعت مالی است که
استقلال ندارد و بهتدریج از عین حاصل میشود مانند سکونت در یک خانه یا ثمره حاصل آمده از درخت. البته لازم نیست که مال، محسوس و مادی باشد، بلکه حقوقی که ارزش مالی و
اقتصادی داشته باشند نیز جزء اموال به شمار میآیند. مانند حقوق دینی، که عبارتاند از حقوقی که اشخاص بر
ذمه دیگران دارند. مانند حق طلبکار نسبت به بدهکار.)
با توجه به اینکه خود ورقه برات، عین تلقی نمیشود، آیا میتوان آنرا به رهن گذاشت؟! حقوقدانان در پاسخ به این ایراد، عقاید مختلفی را ابراز نمودهاند که عبارتند از:
۱- یک عقیده این است که، توثیق اسناد تجاری را از جمله مصادیق
اصل آزادی قراردادها (ماده ۱۰ قانون مدنی) برشمردهاند. (ماده ۱۰ قانون مدنی در بیان
اصل حاکمیت اراده (آزادی قراردادها) مقرر میدارد: قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نمودهاند درصورتی که صریحا مخالف قانون نباشند معتبر خواهند بود.)
ایرادی که بر این نظر وارد است، این میباشد که اصل مزبور در مقام بیان صحت قراردادهایی است که مخالف صریح قانون نباشند. حال اینکه قانون مدنی صریحاً رهن هر چیزی را که عین نباشد باطل میداند.
۲- عقیده دیگر آن است که ظهرنویسی اسناد تجاری (برات) برای وثیقه را در قالب نهاد حقوقی"
معامله با حق استرداد" بگنجانیم و به این ترتیب از جاری شدن اصول حاکم بر رهن و وثیقه در این موضوع بپرهزیم. (معامله با حق استرداد عبارت است از هر قراردادی که موضوع آن
مال غیرمنقول بوده و این مال به عنوان وثیقه دین یا حسن انجام تعهد قانوناً در اختیار طلبکار قرار داده شود تا تحت شرایط قانونی و در صورت امتناع بدهکار از پرداخت دین، طلب طلبکار از محل فروش این مال تامین گردد.)
اما تمسک به چنین عقیدهای نیز در عمل مشکلی را حل نمیکند. با این توضیح که گنجاندن ظهرنویسی برای وثیقه، در قالب، "معامله با حق استرداد" به این معنا است که ظهرنویسی برات،
مشروط باشد. یعنی ظهرنویس در برات قید کند که دارنده، تنها درصورتی میتواند طلب خود را از وجه برات وصول نماید، که ظهرنویس به شرط مندرج در برات عمل نکرده باشد. بنابراین اگرچه ظهرنویسی مشروط برات، قانوناً صحیح و معتبر است، لیکن از آنجایی که اثبات تخلف ظهرنویس از شرط مندرج در برات، به عهده دارنده است و اثبات این مساله هم، مشقات خاص خود را دارد، در عمل هچ بانکی حاضر به قبول چنین براتی، بهعنوان وثیقه نخواهد شد.
۳- اما عقیده دیگر برای صحیح جلوه دادن ظهرنویسی اسناد تجاری (برات) بهعنوان وثیقه، این است که بگوئیم ورقه برات، به خودی خود یک نوع مال اعتباری است، نه دین و طلب که قانون مدنی توثیق آنها را باطل میداند. (اموال اعتباری (غیر مادی) اموالی میباشند که نمیتوان آنها را با یکی از حواس ظاهره احساس کرد ولی دارای ارزش داد و ستد بوده و قابل تقویم به
پول هستند، مانند حق طلبکار نسبت به بدهکار.)
ایراد این نظر هم این است که حتی اگر برات را مال اعتباری قلمداد کنیم، بازهم مشمول ممنوعیت موضوع ماده ۷۷۴ قانون مدنی خواهد بود زیرا این ماده به صراحت اعلام میکند که مال مرهون باید "عین" باشد درحالی که برات عین نیست.
در نهایت باید گفت آنچه تاکنون برای تجویز توثیق اسناد تجاری عنوان شده است کافی نمیباشد.
ظهرنویسی برای وثیقه اغلب در بانکها معمول است و بیشتر، تجار برای اخذ اعتبار (
وام) بروات (جمع برات) خود را در
بانک به وثیقه میگذارند. معمولاً برواتی که در بانکها به وثیقه گذاشته میشوند، از طرف دارنده برات، بهصورت
سفید امضا، ظهرنویسی میشوند
تا بانک بتواند درصورتی که
مشتری، اقساط وام اخذ شده را پرداخت نکرد، وجه برات را به حساب خود وصول نماید. بنابراین ظهرنویسی برای وثیقه بهلحاظ شکلی تفاوتی با
ظهرنویسی برای انتقال ندارد. (ظهرنویسی وسیله انتقال مالکیت برات است که از طریق امضای برات توسط دارنده قبلی (ظهرنویس) و تسلیم آن به دارنده جدید صورت میگیرد.)
چون اشخاص دیگر اطلاعی از وثیقه بودن برات ندارند و در خود برات نیز قید نشده است که برای وثیقه است، در مقابل این اشخاص، بانک، دارنده برات به حساب میآید و باید مانند کسی که حقیقتاً مالکیت برات به وی منتقل شده است عمل نماید.
لیکن در روابط بین ظهرنویس (مشتری) و بانک، قراردادی حاکم است که به عنوان قرارداد وثیقه بین آنها منعقد شده است. در همان
قرارداد است که مشخص شده است فلان برات، بهعنوان وثیقه بازپرداخت وام، نزد بانک میباشد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ظهرنویسی برات برای وثیقه»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۳/۱۱/۰۱.