گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا)
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
ولى شما زندگى دنيا را مقدّم مىداريد،
حسین انصاریان:
(ولی شما منکران لجوج به سوی راه رستگاری نمیروید) بلکه زندگی دنیا را (بر آن) ترجیح میدهید.
محمدمهدی فولادوند:
ليكن (شما) زندگى دنيا را بر مىگزينيد.
(وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَی)
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است.
حسین انصاریان:
در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
محمدمهدی فولادوند:
با آنكه (جهان) آخرت نيكوتر و پايدارتر است.
(إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَی)
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
اين دستورها در كتب آسمانى پيشين نيز آمده است،
حسین انصاریان:
همانا این (حقایق) در کتابهای آسمانی پیشین هست.
محمدمهدی فولادوند:
قطعا در صحيفههاى گذشته اين (معنى) هست.
(صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی)
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
در كتب ابراهيم و موسى.
حسین انصاریان:
(در) کتابهای ابراهیم و موسی.
محمدمهدی فولادوند:
صحيفههاى ابراهيم و موسى.
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ)
ناصر مکارم شیرازی:
به نام خداوند بخشنده مهربان
حسین انصاریان:
به نام خداوند رحمتگر مهربان
محمدمهدی فولادوند:
به نام خداوند رحمتگر مهربان
(هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ)
۱ناصر مکارم شیرازی:
آيا داستان غاشيه (روزى كه وحشت آن همه را فرا مىگيرد) به تو رسيده است؟!
حسین انصاریان:
آیا خبر حادثه هولناکی که (همه انسانها را از هر سو) فرا میگیرد، به تو رسیده است؟
محمدمهدی فولادوند:
آيا خبر غاشيه به تو رسيده است؟
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ)
۲ناصر مکارم شیرازی:
چهرههايى در آن روز خاشع ذلّت بارند،
حسین انصاریان:
در آن روز چهرههایی زبون و شرمسارند؛
محمدمهدی فولادوند:
در آن روز چهرههايى زبونند،
(عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ)
۳ناصر مکارم شیرازی:
پيوسته عمل كرده و خسته شدهاند (و نتيجهاى نگرفتهاند)،
حسین انصاریان:
(آنان که همواره در دنیا) کوشیدهاند و خسته شدهاند (و سرانجام سودی نیافتهاند.)
محمدمهدی فولادوند:
كه تلاش كرده رنج (بيهوده) بردهاند،
(تَصْلَی نَارًا حَامِیَةً)
۴ناصر مکارم شیرازی:
آنها در آتش سوزان وارد مىگردند؛
حسین انصاریان:
در آتشی سوزان درآیند.
محمدمهدی فولادوند:
(ناچار) در آتشى سوزان درآيند.
(تُسْقَی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ)
۵ناصر مکارم شیرازی:
از چشمهاى بسيار داغ به آنان مىنوشانند؛
حسین انصاریان:
آنان را از چشمهای بسیار داغ مینوشانند؛
محمدمهدی فولادوند:
از چشمهاى داغ نوشانيده شوند،
(لَّیْسَ لَهُم طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ)
۶ناصر مکارم شیرازی:
غذايى جز از ضريع (گياهى نامطبوع) ندارند؛
حسین انصاریان:
برای آنان طعامی جز خار خشک و زهرآگین وجود ندارد.
محمدمهدی فولادوند:
خوراكى جز خار خشک ندارند.
(لَا یُسْمِنُ وَ لَا یُغْنِی مِن جُوعٍ)
۷ناصر مکارم شیرازی:
كه نه آنها را فربه مىكند و نه از گرسنگى مىرهاند.
حسین انصاریان:
که نه فربه میکند و نه از گرسنگی بینیاز مینماید.
محمدمهدی فولادوند:
(كه) نه فربه كند و نه گرسنگى را باز دارد.
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ)
۸ناصر مکارم شیرازی:
چهرههايى در آن روز شادابند،
حسین انصاریان:
در آن روز چهرههایی شاداب و باطراوتاند.
محمدمهدی فولادوند:
در آن روز چهرههايى شادابند.
(لِسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ)
۹ناصر مکارم شیرازی:
و از سعى و تلاش خود خشنودند،
حسین انصاریان:
از تلاش و کوشش خود خشنودند،
محمدمهدی فولادوند:
از كوشش خود خشنودند،
(فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ)
۱۰ناصر مکارم شیرازی:
در بهشتى عالى جاى دارند،
حسین انصاریان:
در بهشتی بریناند،
محمدمهدی فولادوند:
در بهشت بريناند،
(لَّا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً)
۱۱ناصر مکارم شیرازی:
كه در آن سخن بيهودهاى نمىشنوند.
حسین انصاریان:
در آنجا سخن لغو و بیهوده نشنوند.
محمدمهدی فولادوند:
سخن بيهودهاى در آنجا نشنوند.
(فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ)
۱۲ناصر مکارم شیرازی:
در آن چشمهاى جارى است،
حسین انصاریان:
در آن چشمهای روان است،
محمدمهدی فولادوند:
در آن چشمهاى روان باشد.
(فِیهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ)
۱۳ناصر مکارم شیرازی:
در آن تختهاى زيباى بلندى است،
حسین انصاریان:
(و) در آنجا تختهایی بلند و با ارزش قرار دارد،
محمدمهدی فولادوند:
تختهايى بلند در آنجاست،
(وَ أَکْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ)
۱۴ناصر مکارم شیرازی:
و قدحهايى از شراب طهور نهاده شده،
حسین انصاریان:
و (در کنار چشمههایش) قدحها نهاده شده است،
محمدمهدی فولادوند:
و قدحهايى نهاده شده،
(وَ نَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ)
۱۵ناصر مکارم شیرازی:
و بالشها و پشتیهايى كه در كنار هم چيده شده،
حسین انصاریان:
و (دیگر از نعمتهایش) بالشهایی پهلوی هم چیده (برای تکیه زدن بهشتیها) ست،
محمدمهدی فولادوند:
و بالشهايى پهلوى هم (چيده)،
(وَ زَرَابِیُّ مَبْثُوثَةٌ)
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
و فرشهاى فاخر گسترده.
حسین انصاریان:
و فرشهایی زربافت و گسترده (که روی آن مینشینند.)
محمدمهدی فولادوند:
و فرشهايى (زربفت) گسترده،
(أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ)
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
آيا آنان به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است؟!
حسین انصاریان:
آیا با تأمل به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده؟
محمدمهدی فولادوند:
آيا به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده؟
(وَ إِلَی السَّمَاء کَیْفَ رُفِعَتْ)
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟!
حسین انصاریان:
و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟
محمدمهدی فولادوند:
و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟
(وَ إِلَی الْجِبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ)
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
و به كوهها كه چگونه در جاى خود نصب گرديده؟!
حسین انصاریان:
و به کوهها که چگونه در جای خود نصب شده؟
محمدمهدی فولادوند:
و به كوهها كه چگونه برپا داشته شده؟
(وَ إِلَی الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ)
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
و به زمين كه چگونه گسترده و هموار گشته است؟!
حسین انصاریان:
و به زمین که چگونه گسترده شده؟
محمدمهدی فولادوند:
و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
(فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ)
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
پس تذكّر ده كه تو فقط تذكّر دهندهاى!
حسین انصاریان:
پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهندهای؛
محمدمهدی فولادوند:
پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهندهاى،
(لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ)
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
تو بر آنان سلطه ندارى كه مجبورشان به ايمان كنى،
حسین انصاریان:
تو بر آنان مسلط نیستی (که به قبول ایمان مجبورشان کنی،)
محمدمهدی فولادوند:
بر آنان تسلطى ندارى،
(إِلَّا مَن تَوَلَّی وَ کَفَرَ)
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
و تذكر براى همه سود بخش است مگر كسى كه پشت كند و كافر شود،
حسین انصاریان:
ولی کسی که (به دنبال تذکر پی در پی) روی گردانید و کفر ورزید.
محمدمهدی فولادوند:
مگر كسى كه روى بگرداند و كفر ورزد.
(فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکْبَرَ)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
كه خداوند او را به بزرگترين عذاب، مجازات مىكند!
حسین انصاریان:
پس خدا او را به عذاب بزرگتر عذاب خواهد کرد.
محمدمهدی فولادوند:
كه خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب كند.
(إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ)
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
به يقين بازگشت همه آنان به سوى ماست،
حسین انصاریان:
قطعاً بازگشت آنان به سوی ماست.
محمدمهدی فولادوند:
در حقيقت بازگشت آنان به سوى ماست.
(ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ)
۲۶ناصر مکارم شیرازی:
و به يقين حسابشان نيز با ماست.
حسین انصاریان:
آنگاه بی تردید حسابشان بر عهده ماست.
محمدمهدی فولادوند:
آنگاه حساب (خواستن از) آنان به عهده ماست.