گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَن قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکَاتُ بِالْخَاطِئَةِ)
۹ناصر مکارم شیرازی:
و فرعون و کسانى که پیش از او بودند و اهل شهرهاى زیر و رو شده (قوم لوط) مرتکب گناهان بزرگ شدند،
حسین انصاریان:
و فرعون و کسانی که پیش از او بودند و مردم شهرهای زیر و رو شده (قوم لوط) مرتکب گناهان بزرگ شدند،
محمدمهدی فولادوند:
و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و (مردم) شهرهاى سرنگون شده (سدوم و عاموره) مرتكب خطا شدند،
(فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِیَةً)
۱۰ناصر مکارم شیرازی:
از این رو با فرستاده پروردگارشان مخالفت کردند; و خداوند آنها را به عذاب شدیدى گرفتار ساخت.
حسین انصاریان:
و فرستاده پروردگارشان را نافرمانی کردند و خدا هم آنان را به عذابی سخت گرفت.
محمدمهدی فولادوند:
و از امر فرستاده پروردگارشان سرپيچى كردند و (خدا هم) آنان را به گرفتنى سخت فرو گرفت.
(إِنَّا لَمَّا طَغَی الْمَاءُ حَمَلْنَاکُمْ فِی الْجَارِیَةِ)
۱۱ناصر مکارم شیرازی:
و هنگامى که آب طغیان کرد، شما را سوار بر کشتى کردیم،
حسین انصاریان:
هنگامی که آب طغیان کرد، ما شما را در کشتی سوار کردیم،
محمدمهدی فولادوند:
ما چون آب طغيان كرد شما را بر كشتى سوار نموديم،
(لِنَجْعَلَهَا لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ)
۱۲ناصر مکارم شیرازی:
تا آن را وسیله تذکّرى براى شما قرار دهیم و گوشهاى شنوا آن را دریابد (و درک کند).
حسین انصاریان:
تا آن را برای شما مایه تذکر و بیداری قرار دهیم و گوش شنوا آن را (به عنوان مایه عبرت و تذکر) حفظ کند.
محمدمهدی فولادوند:
تا آن را براى شما (مايه) تذكرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد.
(فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ)
۱۳ناصر مکارم شیرازی:
به محض این که نخستین بار در «صور» دمیده شود،
حسین انصاریان:
پس چون در صور یک بار دمیده شود،
محمدمهدی فولادوند:
پس آنگاه كه در صور يک بار دميده شود.
(وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةً وَاحِدَةً)
۱۴ناصر مکارم شیرازی:
و زمین و کوهها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشى گردند،
حسین انصاریان:
و زمین و کوه ها از جای خود برداشته شوند و هر دوی آنها یک باره درهم کوبیده و ریز ریز گردند!
محمدمهدی فولادوند:
و زمين و كوه ها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يک تكان ريز ريز گردند!
(فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ)
۱۵ناصر مکارم شیرازی:
در آن روز واقعه (عظیم قیامت) روى مى دهد،
حسین انصاریان:
پس آن روز است که آن واقعه بزرگ واقع می شود؛
محمدمهدی فولادوند:
پس آن روز است كه واقعه (آنچنانى) وقوع يابد،
(وَ انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ)
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
و آسمان از هم مى شکافد و آنگاه سست مى گردد (و فرو مى ریزد).
حسین انصاریان:
و آسمان بشکافد و در آن روز است که از هم گسسته و متلاشی گردد؛
محمدمهدی فولادوند:
و آسمان از هم بشكافد و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد،
(وَ الْمَلَکُ عَلَیٰ أَرْجَائِهَا ۚ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ)
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
فرشتگان در اطراف آسمان قرار مى گیرند (و براى انجام مأموریتها آماده مى شوند) و آن روز عرش (قدرت) پروردگارت را هشت فرشته برفراز همه آنها حمل مى کنند.
حسین انصاریان:
و فرشتگان (برای اجرای دستورها حق) بر کناره ها و اطراف آسمان قرار می گیرند، ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل می کنند.
محمدمهدی فولادوند:
و فرشتگان در اطراف (آسمان)اند و عرش پروردگارت را آن روز هشت (فرشته) بر سر خود بر مى دارند.
(یَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَیٰ مِنکُمْ خَافِیَةٌ)
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
در آن روز همگى (به پیشگاه خدا) عرضه مى شوید و چیزى از کارهاى مخفى شما پنهان نمى ماند.
حسین انصاریان:
آن روز (همه شما برای حسابرسی به پیشگاه خدا) عرضه می شوید در حالی که هیچ (عمل و نیّت) پوشیده ای از شما پنهان نمی ماند.
محمدمهدی فولادوند:
در آن روز شما (به پيشگاه خدا) عرضه مى شويد (و) پوشيده اى از شما پوشيده نمى ماند.
(فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ)
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
امّا کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدّت شادى) فریاد مى زند که (اى اهل محشر!) «نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید!
حسین انصاریان:
اما کسی که پرونده اش را به دست راستش دهند، می گوید (ای مردم!) پرونده مرا بگیرید و بخوانید.
محمدمهدی فولادوند:
اما كسى كه كارنامه اش به دست راستش داده شود گويد بياييد و كتابم را بخوانيد.
(إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ)
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
من یقین داشتم که (قیامتى در کار است و) به حساب اعمالم مى رسم.
حسین انصاریان:
من یقین داشتم که حساب اعمالم را می بینم (به این سبب همه اعمالم را هماهنگ با احکام خدا انجام دادم و کردار بدم را اصلاح کردم.)
محمدمهدی فولادوند:
من يقين داشتم كه به حساب خود مى رسم.
(فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ)
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
او در یک زندگى کاملا رضایتبخش قرار خواهد داشت،
حسین انصاریان:
پس او در یک زندگی خوش و پسندیده ای است.
محمدمهدی فولادوند:
پس او در يک زندگى خوش است.
(فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ)
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
در بهشتى عالى،
حسین انصاریان:
در بهشتی برین،
محمدمهدی فولادوند:
در بهشتى برين،
(قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ)
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
که میوه هایش در دسترس است.
حسین انصاریان:
که میوه هایش در دسترس است.
محمدمهدی فولادوند:
(كه) ميوه هايش در دسترس است.
(کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخَالِیَةِ)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
(و به آنان گفته مى شود) بخورید و بیاشامید گوارا باد بر شما، اینها در برابر اعمالى است که در ایام گذشته انجام دادید!
حسین انصاریان:
(به آنان گویند) بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد به سبب اعمالی که در ایام گذشته انجام دادید؛
محمدمهدی فولادوند:
بخوريد و بنوشيد گواراتان باد به (پاداش) آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد؛
(وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ)
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
امّا کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى گوید «اى کاش هرگز نامه اعمالم رابه من نمى دادند.
حسین انصاریان:
و اما کسی که پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، می گوید ای کاش پرونده ام را دریافت نمی کردم،
محمدمهدی فولادوند:
و اما كسى كه كارنامه اش به دست چپش داده شود گويد اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم،
(وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ)
۲۶ناصر مکارم شیرازی:
و نمى دانستم حساب من چیست!
حسین انصاریان:
و نمی دانستم حساب من چیست؟
محمدمهدی فولادوند:
و از حساب خود خبردار نشده بودم!
(یَا لَیْتَهَاکَانَتِ الْقَاضِیَةَ)
۲۷ناصر مکارم شیرازی:
اى کاش مرگم فرا مى رسید!
حسین انصاریان:
ای کاش همان مرگ اول (که مرا از دنیا به آخرت انتقال داد) کارم را یکسره می کرد (و در نیستی ابد قرارم می داد،)
محمدمهدی فولادوند:
اى كاش آن (مرگ) كار را تمام میکرد.
(مَا أَغْنَیٰ عَنِّی مَالِیَهْ ۜ)
۲۸ناصر مکارم شیرازی:
مال و ثروتم هرگز مرا بى نیاز نکرد،
حسین انصاریان:
ثروتم عذاب را از من دفع نکرد،
محمدمهدی فولادوند:
مال من مرا سودى نبخشيد،
(هَلَکَ عَنِّی سُلْطَانِیَهْ)
۲۹ناصر مکارم شیرازی:
قدرت من نیز از دست رفت!
حسین انصاریان:
قدرت و توانم از دست رفت.
محمدمهدی فولادوند:
قدرت من از (كف) من برفت.
(خُذُوهُ فَغُلُّوهُ)
۳۰ناصر مکارم شیرازی:
(فرمان مى رسد) او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید!
حسین انصاریان:
(فرمان آید) او را بگیرید و در غل و زنجیرش کشید،
محمدمهدی فولادوند:
(گويند) بگيريد او را و در غل كشيد،
(ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ)
۳۱ناصر مکارم شیرازی:
سپس او را در دوزخ بیفکنید!
حسین انصاریان:
آن گاه به دوزخش دراندازید،
محمدمهدی فولادوند:
آنگاه ميان آتشش اندازيد،
(ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکُوهُ)
۳۲ناصر مکارم شیرازی:
بعد او را به زنجیرى که هفتاد ذراع است ببندید;
حسین انصاریان:
سپس او را در زنجیری که طولش هفتاد ذرع است به بند کشید،
محمدمهدی فولادوند:
پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد،
(إِنَّهُ کَانَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ)
۳۳ناصر مکارم شیرازی:
چرا که او (با دیدن دلایل روشن) هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمى آورد،
حسین انصاریان:
زیرا او به خدای بزرگ ایمان نمی آورده،
محمدمهدی فولادوند:
چرا كه او به خداى بزرگ نمى گرويد،
(وَ لَا یَحُضُّ عَلَیٰ طَعَامِ الْمِسْکِینِ)
۳۴ناصر مکارم شیرازی:
و هرگز بر اطعام مستمندان تشویق نمى نمود.
حسین انصاریان:
و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمی کرده.
محمدمهدی فولادوند:
و به اطعام مسكين تشويق نمیکرد.